1. آورده اند که به هنگام بنای مسجد مدینه، روزی پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله راجع به جناب عمار یاسر که فوق العاده تلاش و کوشش می کرد، فرمودند: «یا عمار! تقتلک الفئه الباغیه» یعنی ای عمار! تو را آن دسته ای می کشند که سرکشند(سیره حلبی،2/ 77 )
فرمایش نبی مکرم اسلام، به این آیۀ قرآن اشارت داردکه می فرماید: «ان طائفتان من المؤمنین اقتتلوا فاصلحوا بینهما فان بغت احدیهما علی الاخری فقاتلوا التی تبغی حتی تفیء الی امرالله» یعنی :اگر دو طائفه از مؤمنان با هم جنگیدند میان آن دو را اصلاح کنید و اگر یکی از آن دو بر دیگری تعدی کرد، با آنکه تعدی می کند، بجنگید تا به فرمان خدا بازگردد(حجرات:9)
این جمله پیغمبر اکرم (ص) در مورد عمار یاسر، شخصیت بزرگی به او داد و وی را در جامعۀ اسلامی به "شاخصی" برای تمیز حق از باطل مبدل ساخت و از همین روی حضورعمار در خدمت مولا امیرالمومنین (علیه السلام) در نبرد صفین، وزنه بزرگی در لشکر ایشان شمرده می شد، و روزی که آن صحابی فداکار رسول خدا به دست معاویه به شهادت رسید، ناگهان فریاد از همه جا بلند شد که حدیث پیغمبر صادق آمد و بهترین دلیل برای اثبات اینکه معاویه و یارانش بر باطل اند این است که اینها قاتل عمارند و پیغمبر اکرم (ص) در گذشته خبر داد: «یا عمار! تقتلک الفئة الباغیه (مسند ابن حنبل، 2/ 199)
2. همه می دانیم که امام راحل رحمت الله علیه در مورد افراد، بسیار با احتیاط نظر می دادند و کسی را مطلقاً تایید نمی کردند تا بعدها مورد سوء استفاده قرار نگیرد، اما در سال 1359 که آیت الله مهدوی کنی در کابینه شهید رجایی به وزارت کشور برگزیده شد، در مورد وی جمله ای فرمود که این کلام فقط به او منحصر بود و هرگز در مورد کسی دیگر تکرار نشد. امام امت در اظهار نظر خود، که کلام رسول اعظم راجع به جناب عمار یاسر را تداعی می کرد، بر خلاف روال معمول، بسیار سخاوتمندانه و بی مهابا، بلندترین تعابیر را به صورت مختصر و مفید بر زبان آوردند و فرمودند: «وزارت کشور از وزارتخانههاى بسیار وسیع است و بحمد اللَّه در رأسش هم آقاى مهدوى واقع شدند که خوب ما از سابق ایشان را ارادت داشتیم و حالا هم ارادت داریم و بعدها هم ارادت خواهیم داشت به ایشان.»
3. این جملات ، از اعتماد بی حدّ امام به ایشان حکایت می کند و در حقیقت او تنها کسی بود که امام برایش چک سفید صادر کرد. از این روی، سیره و رفتار سیاسی و دینی «عمار انقلاب» می تواند برای ما شاخص باشد و اگر ادعای پیروی از خط امام را داریم، بدان تاسی کنیم و نظرات او در حرکت سیاسی ما موثر باشد و مواضع ایشان، همچون فانوس در دریای طوفانی راه را بر ما بنمایاند؛ لذا ضرورت دارد حیات سیاسی و فرهنگی او جزء به جزء و از ابتدا تا انتها مورد مداقه قرار گیرد که در ادامه بصورت گذرا برخی از موارد آن را برمی شماریم.
الف) حیات سیاسی: در حیات سیاسی او نقاط بسیار برجسته ای وجود دارد که می توان ازفرماندهی کمیته های انقلاب اسلامی و پذیرش نخست وزیری کوتاه مدت پس از شهادت رجایی و باهنر و برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در آن ایام خطیر یاد کرد. در سالهای اخیر نیز پذیرش دبیر کلی جامعۀ روحانیت مبارز و دبیر کلی جبهۀ پیروان امام و رهبری نیز - با وجود بیماری - از آن جمله است. اما نقطۀ عطف حرکت سیاسی این عالم دینی در جریان فتنۀ 88 به نمایش درآمد که موضع او در تقابل با فتنه گران، صحت نظر و عمق بینش سیاسی و درایت امام را به نمایش گذارد و البته فداکاری او در پذیرش ریاست مجلس خبرگان نیز بیت الغزل سیاست ورزی او بود که درآن روزهای فتنه بار، آرامش را به جامعه ارزانی داشت.
ب) مشی فرهنگی: اما مشی فرهنگی او نیز ویژگی های بارزی دارد. از جمله او در همان آغازین سالهای تشکیل نظام مقدس جمهوری اسلامی با رصد دقیق اوضاع فرهنگی کشور و با آینده نگری، بدرستی تشخیص داد که نظام به کادرهای مومن، متخصص و ولایی نیاز فراوان دارد، و همین امر، این خادم غیور و با اخلاص اسلام را بر آن داشت که، با تلاش فراوان، دبیرستان و دانشگاه امام صادق (علیه السلام)را بر بنیانی متین، بنیاد نهد.
نگاهی به این دانشگاه و مقایسۀ آن با سایر مراکزی که تقریباً همزمان تاسیس شد، عظمت کار آیت الله را بهتر می نمایاند:
دانشگاه امام صادق(علیه السلام) ، دانشگاهی پولساز نیست، و اساساً بدنبال کسب درآمد هم نیست. دانشگاه امام صادق(علیه السلام) ابزاری در دست جریان های مخالف امام و انقلاب نیست که در ایام انتخابات به عنوان بازوی آنها به میدان آید، دانشگاه امام صادق(علیه السلام)بجای آنکه در فکر توسعۀ فله ای و بادکنکی باشد، تربیت نیروی متقی و متخصص را هدف قرار داده است و لذا اینک این دانشگاه به مرکزی بسیار قوی و مطمئن برای تامین نیروی مورد نیاز نظام در عرصه های گوناگون تبدیل شده وبحمدالله بخش قابل توجهی از مسئولان سالم کشور،ازتربیت شدگان مکتب امام صادق(علیه السلام)بشمار میروند.
اینک که آیت الله عزیز ما در سالگرد ارتحال مقتدای خویش به بستر بیماری افتاده، از خدای متعال عاجزانه خواهانیم که عافیت را به او بازگرداند تا گفتار و رفتار او همچون گذشته، چراغ فروزان راهمان باشد. اللهم آمین