
وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا * * * شما را چه شده که در راه خدا و [رهایی] مردان و زنان و کودکان مستضعف [ی که ستمکاران هر گونه راه چاره را بر آنان بسته اند] نمی جنگید؟ آن مستضعفانی که همواره می گویند: پروردگارا! ما را از این شهری که اهلش ستمکارند، بیرون ببر و از سوی خود، سرپرستی برای ما بگمار و از جانب خود برای ما یاوری قرار ده. * * * بدون کشته شدن سرنوشت بیهوده است / شهید اگر نتوان شد بهشت بیهوده است
متن این غزل به
نذر تو کردم دلم را ، مولای من ! بار دیگر
از کوچه باغ دل من ، ای روح آیینه بگذر
امروز ، روز بهشت است ، عطر تو می بارد از عرش
از عطر ناب حضورت ، شد آفرینش معطر
هستی ز نورت جوان شد ، خورشید در آسمان شد
شد فجر صادق شکوفا ، شب شد ز نور تو پرپر
رفت از جهان بوی پاییز ، آمد بهاری دل انگیز
در ذهن خاک سترون ، شد باغ مینو مصور
ما را اجابت کن ای عشق ، ای قبله گاه ملایک !
ما را اجابت کن ای عشق ، سجاد ، نور مطهر
تبریک یاران سحر شد ، خورشید دین جلوه گر شد
نور خدا منتشر شد ، در این جهان بار دیگر