به گزارش پایگاه 598 به نقل از خبرنامه دانشجویان ایران، محمدحسین جعفریان در گفتگویی به نقل خاطره ای از کریستسن امانپور پرداخت وی
نوشت: وقتی که آمریکایی ها بعد از 11 سپتامبر به افغانستان حمله کردند ما
به مزار شریف سفر کردیم. در آنجا منطقه ای بود به نام قلاع جنگی که تعدادی
اسیر آنجا نگهداری می شد. من با مسئول اردوگاه مصاحبه ای داشتم.
از
سفرهای قبلی هم که به افغانستان رفته بودم او را دیده بودم و می شناختم.
ایشان برای اینکه لطفی در حق من بکند با لهجه افغانی خودش گفت جعفریان بیا
من یک گروه از این اسرا را رها می کنم تا فرار کنند بعد آن ها را به رگبار
می بندم و تو فیلم بگیر.
این فرصت برای خبرنگار جنگی خیلی وسوسه
برانگیز است و خبرنگارانی هستند که دهها و صدها هزار دلار خرج می کنند تا
چنین صحنه هایی را شکار کنند و اثرشان به یک اثر ماندگار تاریخی تبدیل شود.
در
کوزوو با چشم خود دیدم که خانم کریستین امانپور خبرنگار مشهور آمریکایی
جلوی آمبولانس هایی که مجروحان را به بیمارستان می رساند گرفت. پول کلانی
به راننده یکی از آن ها داد. مجروحان را وسط خیابان ریخت یک سرباز صرب را
پیدا کرد باز به او پول داد تا او در حالی که به جسد این مجروحان لگد می
زند از آن ها عکس بگیرد. یکی از آن عکس ها، مشهورترین عکس های جنگی جهان
است. عکسی که در آن سرباز صرب که اسلحه روی دوشش و یک سیگار روی لبش است با
خشونت به یک جسد که در کنار انبوهی از نعش ها افتاده لگد می زند.
خلاصه
مسئول اردوگاه دوباره اصرار کرد که من این اسیران را به رگبار می بندم و
تو فیلم برداری کن، باز اکراه کردم و او گفت اینها طالبانی هستند که تا
آخرین فشنگشان جنگیده اند و محکوم به اعدام هستند و بالاخره به زودی اعدام
میشوند حداقل شما این تصویر را بگیر.
چند بار وسوسه شدم که این
اتفاق بیفتد ولی باز دیدم نمی توانم با خودم کنار بیایم. فکر کردم به هر
دلیلی شاید عمر این آدم ها به دنیا باشد و خداوند آن ها را نجات دهد چرا من
سبب مرگشان باشم.
مسئول اردوگاه گفت حکم اعدام این فرد باید صبح
اجرا شود ولی من الان او را می آورم و اعدامش می کنم و تو فیلمش را برای
خودت بگیر، باز من زیر بار نرفتم.