رسانههايي كه در سالهاي گذشته با تلاش بسيار و صرف هزينه هاي قابل توجه، زحمت كشيدند! و گروههاي مرجع را، از دانشمندان و جوانمردان
بدون تردید روز گذشته با اجرای حکم اعدام «مهآفرید امیرخسروی» مجرم اصلی پرونده موسوم به فساد 3 هزار میلیاردی، برگ زرینی در امر مبارزه تاریخی با مفسدان اقتصادی و دانهدرشتها رقم خورد و قوهقضائیه در میدان عمل از این آزمون بزرگ سربلند بیرون آمد. این در حالی است که از نیمه مرداد 1390 که پرونده فسادبزرگ مالی گشوده شد؛ دستور کار جبهه دشمنان ملت ایران و ضدانقلاب در تمام قریب به 3 سال گذشته این بود که یکسره این ساز را کوک کنند که این پرونده به نتیجه نخواهد رسید. از همین رو، حجم انبوهی از گزارشها، اخبار و تحلیلها از سوی ضد انقلاب، اپوزیسیون خارجنشین و شبکههای ماهوارهای و رسانههای معاند به فضای رسانهای و مجازی پمپاژ شد که جمهوری اسلامی قدرت برخورد با متهمان و عوامل فسادی مالی در ابعاد 3 هزار میلیارد تومان را ندارد و بهصورت مستمر القا میکردند دانهدرشتها از چنگال قانون، دستگاه قضا و نظام فرار خواهند کرد. آتش تهیه سنگین این شایعات و شبهات پیرامون ادعای به فرجام نرسیدن این پرونده، با تحرکات مرموز و موذیانه جریان «فتنه» و «انحراف» پر و بال داده میشد چراکه «فتنه» و«انحراف» در تردیدافکنی درباره این پرونده همنظر و همعقیده و حتی همکار بودند و این خط را دنبال میکردند که با لطایفالحیل و شانتاژکاری و تحریف واقعیت برای افکار عمومی جابیندازند این پرونده به اصطلاح با «سیاسیکاری» گره خورده و قوهقضائیه از این استقلال برخوردار نیست که بتواند با مفاسد اقتصادی و مالی برخورد قاطعانه کند. به تعبیر دیگر، برخورد با مفسدان اقتصادی در یک مکانیسم قدرتمند حقوقی و قانونی را تنها «شعار» مسؤولان عالی قضایی میپنداشتند و این رجز توخالی را سر میدادند که درآینده همه چیز روشن خواهد شد و دانهدرشتها پس از چند صباحی که آبها از آسیاب افتاد، از این معرکهگیری خلاص میشوند! شبکه بیبیسی به عنوان پیشقراول تحریف واقعیتها و تخریب قوهقضائیه از همان ابتدا و در گزارشات تولیدی متعدد و پیدرپی میکوشید وانمود کند رسیدگی به اتهامات مهآفرید و گروه مافیایی آریا در دستگاه قضایی ماستمالی خواهد شد و حتی مشخصا در گزارشی در اول مهر 1390 ادعا کرد پرونده فساد 3 هزار میلیاردی و طرح اتهامات مهآفرید بایگانی خواهد شد!دیروز مهآفرید در شرایطی به دار مجازات آویخته شد که یادآور میشود، از بیبیسی تا صدای آمریکا، دویچهوله، رادیو فردا تا صدها شبکه عنکبوتی ضدانقلاب و اپوزیسیون خارجنشین با پروپاگاندای رسانهای و با بهرهگیری از تاکتیکهای عملیات روانی در برنامههای مختلف خود و در هر مرحله از رسیدگی به اتهامات مهآفرید و دیگر متهمان این پرونده، ادعاهای جدیدی را به صحنه آوردند و آن را در قالب عباراتی چون«نمایشی»، «خیمه شببازی»، «شعبده بازی»، «خیال باطل» و نظایری از این دست توصیف کردند. البته هر انسان منصفی میتوانست بفهمد شواهد و قرائن به وضوح نشان میداد قوهقضائیه در به سرانجام رساندن این پرونده بزرگ ذرهای کوتاهی نخواهد کرد و در به مجازات رساندن مفسدان و دانهدرشتها که خواسته بحق مردم بوده، مصمم و باانگیزه است و سیر رسیدگی به این پرونده گویای این واقعیت است. پروندهای بالغ بر 20 هزار صفحه و صدها متهم، اکنون در کمتر از 3 سال، متهم اصلی آن پس از محاکمه و تشریفات آیین دادرسی بابت احراز «افساد فیالارض از طریق شرکت در اخلال در نظام اقتصادی کشور با تبانی و فساد در شبکه بانکی و توسل به روشهای متقلبانه و مجرمانه و اخذ میلیاردها تومان وجوه غیرقانونی و شرکت در پولشویی و پرداخت رشوه» به سزای عملش میرسد.قاطعیت مثالزدنی قوهقضائیه در اجرای حکم مجرم اصلی پرونده فسادبزرگ بانکی و مالی حاوی چند پیام و پیامد است: 1- اجرای این حکم، ضربشست سنگینی به شبکه فساد و کانونهای مافیایی مفسدان، رانتخواران و ویژهخواران است. 2- قوهقضائیه استقلال و اقتدار خودش را در برخورد با دانهدرشتها به رخ کشید تا همه بدانند هیچ کسی نمیتواند از چنگ قانون بگریزد. 3- ادعای دروغین رسانههای ضدانقلاب و شبکههای بیگانه در به نتیجه نرسیدن این پرونده و اجرا نشدن احکام متهمان اصلی، دروغ از آب درآمد. 4- روشن شد قوهقضائیه به دور از قشقرقبازیها و تحرکات و دسیسههای ضدانقلاب، فتنه، انحراف و بیگانه، نه تنها به «میدان فریب» حریف وارد نشد بلکه با هوشیاری و همت، الگوی مناسبی در برخورد با مفسدان اقتصادی را عملیاتی کرد. 5- بار دیگر بر همگان ثابت شد این قبیل فسادهای کلان و هنگفت با نسخه حکومتی جمهوری اسلامی سازگاری ندارد و در مواردی که اعمال پلشت اینچنینی بروز و ظهور یابد؛ هیچ مجرم و دانهدرشت و یقهسفیدی مصونیتی نخواهد داشت و خط قرمزی وجود ندارد. 6- بازدارندگی اجرای قاطعانه این حکم غیرقابل انکار است ولو اینکه پیشگیری از فسادهای مالی پیچیده و چند لایه نیازمند عزم ملی و همکاری تمام نهادها و ارگانهاست. و بالاخره باید به قوهقضائیه در اجرای قاطعانه قانون و دفاع از حقوق مردم و بازگرداندن اموال به بیتالمال در این پرونده بزرگ، خداقوت و دستمریزاد گفت و انتظار داشت آنهایی که با دروغ بزرگ تقلب در انتخابات، در امنیت کشور اخلال کردند و به تعبیر رهبر انقلاب «بزرگترین گناهشان این بود که دشمن را امیدوار کردند» به سزای درخور اعمالشان برسند.در آستانه سالروز مبعث پيامبر گرامي اسلام قرار داريم، واقعه مهمي كه مسير تاريخ بشريت را تغيير داد و جهان را به منبع نور بزرگي هدايت كرد كه اگر به درستي ادامه يابد انسانها به سعادت كامل خواهند رسيد.پرتوي از مبعث پيامبر اسلام، با پيروزي انقلاب اسلامي در ايران جلوهگر شد و ايران را در قرن معاصر به پايگاه نهضت جهاني اسلام تبديل كرد. از بركت اسلام بود كه نظام جمهوري اسلامي در ايران مستقر شد و مردم براي حفاظت از اين نظام حكومتي مبتني بر شريعت اسلامي، فداكاريهاي كم نظيري از خود نشان دادند و اين ايثار را در هشت سال دفاع مقدس به حماسهاي بزرگ تبديل كردند كه اوج آن را در روز سوم خرداد 1361 در جريان آزادسازي خرمشهر از سلطه حزب بعث عراق شاهد بوديم.ديروز، سوم خرداد، سالروز فتح خرمشهر بود كه "روز مقاومت، ايثار و پيروزي" نام دارد. اين نامگذاري را بايد جدي گرفت و با تكيه بر آن بر ادامه راه و روش كساني كه با ايثار و مقاومت در صحنههاي انقلاب و دفاع مقدس توانستند انقلاب اسلامي و دفاع مقدس را به پيروزي برسانند تأكيد نمود.هر سال به مناسبت سوم خرداد، در خرمشهر و در نقاط ديگر مراسم ويژهاي برگزار ميشود و افرادي كه وظيفهاي در اين زمينه برعهده دارند به وظيفه رسمي خود عمل ميكنند و افرادي از مسئولين نظامي و غيرنظامي نيز در مراسم شركت ميكنند و اخبار آن در رسانه منعكس ميشود. اين اقدام قطعاً لازم است اما كافي نيست. جشن آزادي خرمشهر بايد به ظرفيتي براي زنده نگهداشتن و رشد و بالندگي روحيه مقاومت در نسلها و جوشش و بارور شدن ايثار در جان عموم مردم تبديل شود. فقط در اينصورت است كه بزرگداشت سالروز فتح خرمشهر فلسفه خود را پيدا ميكند و جشنها و برگزاري مراسم ويژه اين روز ميتواند مفيد باشد.امام خميني، در 29 تير ماه سال 1367 به مناسبت سالگرد كشتار خونين مكه و قبول قطعنامه 598 در پيامي، خطاب به مردم و مسئولين نوشتند:"من، در ميان شما باشم و يا نباشم، به همه شما وصيت و سفارش ميكنم كه نگذاريد انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بيفتد. نگذاريد پيشكسوتان شهادت و خون در پيچ و خم زندگي روزمره خود به فراموشي سپرده شوند" (صحيفه امام جلد 21 صفحه 93)سفارش امام به مردم و مسئولين و تأكيد بر اينكه پيشكسوتان شهادت و خون نبايد در پيچ و خم زندگي روزمره خود به فراموشي سپرده شوند، براي حفاظت از اصول و ارزشهاي انقلاب و براي استمرار موجوديت نظام جمهوري اسلامي و حتي براي حاكميت دين در كشور، يك استراتژي هوشمندانه است. اگر نسل امروز و نسلهاي آينده جامعه ما با مقاومت و ايثار كه بنيانگذار نظام جمهوري اسلامي آنها را در كلمات حماسيتر و قويتر "شهادت و خون" گنجانده اند، آشنا نباشد و اين ويژگيها با روح و جان آنها عجين نشود، هيچ تضميني براي استمرار انقلاب اسلامي و نظام برآمده از آن وجود نخواهد داشت. بنابر اين، بايد از تمام ظرفيت حماسههاي بزرگي از قبيل آزادسازي خرمشهر استفاده شود تا اين هدف مهم زمينه تحقق پيدا كند.بيش از سه دهه از حماسه آزادسازي خرمشهر گذشته است و هر سال مراسم اين روز نيز برگزار شده ولي هيچ جمع بندي روشني از ميزان تأثيري كه اين اقدامات براي رشد و بالندگي ايثار و مقاومت در ميان جوانان و بارور ساختن آن در جامعه داشتهاند وجود ندارد.امام خميني در همين فراز از پيام خود، راه فراهم ساختن زمينههاي رشد دادن و بالنده كردن مقاومت و جوشش و بارور شدن ايثار در ميان مردم را نيز به مخاطبان خود نشان دادهاند. ايشان به فراموشي سپرده شدن پيش كسوتان شهادت و خون در پيچ و خم زندگي روزمره را، عامل فاصله گرفتن مردم از مقاومت و ايثار دانستند و هشدار دادهاند كه اگر چنين شود، انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان خواهد افتاد.اكنون مابايد پيوسته عملكردها را با دقت بررسي كنيم و به اين سؤال پاسخ بدهيم كه در اجراي عدالت اجتماعي چه كردهايم و براي آنكه پيش كسوتان شهادت و خون در پيچ و خم زندگي روزمره خود به فراموشي سپرده نشوند، چه اقداماتي انجام داده ايم؟ اين بررسي و يافتن پاسخ اين سؤال ميتواند و بايد يكي از محورهاي اصلي برنامههاي مراسم سالروز آزادسازي خرمشهر باشد.از آنجا كه هيچ ارگان يا نهادي مسئول بررسي اين موضوع مهم و يافتن پاسخ اين سؤال اساسي نيست، درحال حاضر نميتوانيم نظر دقيقي در اين زمينه بدهيم ولي ملاحظه وضعيت جامعه اين واقعيت را گوشزد ميكند كه توصيه امام درباره پيش كسوتان شهادت و خون بر زمين مانده و هشدار امام در اين زمينه را بايد جدي گرفت. رشد قارچ گونه فرصت طلبان و زراندوزان با سوءاستفاده از فرصتي كه بعضي دولتمردان در سالهاي اخير در كشور پديد آوردند، طبقهاي از اشراف جديد پديد آورده كه به اقشار محروم جامعه فخر ميفروشند و به صورت غيرمستقيم اين نكته انحرافي را به آنها القاء ميكنند كه نتيجه فداكاريهاي شما اينست كه در محروميت بمانيد و در پيچ و خم زندگي روزمره خود به فراموشي سپرده شويد. قطعاً واقعيت اين نيست كه نتيجه فداكاري و ايثار، فراموش شدن در پيچ و خم زندگي روزمره باشد، زيرا اين متاع پرارزش هرگز نزد خدا گم نميشود و عجين شدن آن با روح و جان مردمي كه اهل ايثار و فداكاري هستند، خود بالاترين دستاورد است. در عين حال، مسئولان و دولتمردان نيز در برابر ايثارگران وظايفي دارند كه بايد انجام دهند.رويدادهائي از قبيل اختلاسها و سوءاستفادههاي سه هزار ميلياردي و نه هزار ميلياردي و 16 هزار ميلياردي و سر برآوردن يك شبه صاحبان ثروتهاي افسانهاي، بدون آنكه حق محرومان ضايع شود امكان پذير نيست. همين رويدادها و پديدهها بطور طبيعي به معناي بيتوجهي به پيش كسوتان شهادت و خون و رها ساختن آنها در پيچ و خم زندگي روزمره است. اين وضعيت، خطر افتادن انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان را افزايش ميدهد. دولتمردان ما بايد با الهام از بعثت پيامبر اكرم، عدالت را به مردم هديه كنند و با الهام از ايثار و مقاومت پيروز پيش كسوتان شهادت و خون، توجه ويژه به آنان را سرلوحه برنامههاي خود قرار دهند و ازظرفيت كامل حماسههاي بزرگي همچون فتح خرمشهر براي گسترش فرهنگ مقاومت و ايثار بهرهبرداري كنند. بیتردید دستگاه قضایی باید با رانتخواران و مفسدان اقتصادی فارغ از جنجالهای رسانهای برخورد کند؛ در این امر هیچ شکی نیست، اما مساله اختلاس بزرگ تاریخ ایران، بیشتر از همه باید گوشزدی باشد به سیاستگذاران اقتصادی. این سیاستها و چارچوبها و رویههای اشتباه است که میتواند حتی کارآفرینان را تبدیل به مفسد کند. بعد همانی که پایهگذار چارچوبهای سیاستی غلط و فسادآور میشود، طلبکار میشود که مفسدان، اقتصاد را به نابودی بردهاند. این دور باطل در بسیاری از موضوعات وجود دارد؛ مثلا جلوی بازار رقابتی خودرو را از طریق تعرفههای بسیار سنگین میگیریم، بعد نهادی درست میکنیم که قیمت رقابتی را پیدا کند!!! به زور قانون و نظارت و بخشنامه، نرخ سود بانکی را آنقدر پایین میآوریم که صفی طولانی از متقاضیان تسهیلات ایجاد میشود و هر کس آشنایی، رابطهای و غیرهای داشته باشد، تسهیلات میگیرد، آنوقت دهها نهاد و سازمان را بسیج میکنیم که رانتخواران و مفسدان را پیدا کنند!!! دو یا حتی چند نرخ ارز را تعریف میکنیم، بعد بهدنبال واردکنندگان میرویم و هر قدمی را که برمیدارند کنترل میکنیم تا نکند ارز را به قیمت دیگری بفروشند یا کالایی را که وارد میکنند، به بهای ارز آزاد، عرضه کنند؛ آن وقت هزینه خود نظارت برای اقتصاد بیشتر از آن میشود که اگر کالا را با ارز آزاد وارد میکردیم! باور کنید اقتصاد ایران پر از این واقعیتهای تلخ است و اعدام اخیر یک مفسد اقتصادی (مهآفرید امیرخسروی) هم از جنس همین واقعیتها است. سیاستگذار باید بخشی را که خود در این فرآیند مقصر بوده، بازبینی و اصلاح کند وگرنه با شرایط اقتصادی این کشور حتی اعدام نیز نمیتواند ضامن عدم بروز فسادهای آتی باشد. این واقعیتهای تلخ وقتی رخ میدهند که دولت برخلاف رویه بازار و مکانیسم قیمتی شفاف، در آن دخالت میکند. دولت نمیگذارد بازار کار خود را کند. زمانی از نرخ ارز آن خوشش نمیآید و گاهی از نرخ بهره تعادلی آن. همین مداخلات است که منشأ اصلی فساد اقتصادی میشود. اگر امروز لیست بلند بالایی از مطالبات معوقه بانکها وجود دارد، همانطور که بارها در این ستون گفتهایم، نتیجه کنش سیاستگذار است که نرخ بهره و جریمه تسهیلاتش کمتر از تورم است و کدام فعال اقتصادی حاضر است از نانی که بهواسطه رانت خودساخته دولت برآمده چشمپوشی کند. وقتی جریمهای واقعی از وی گرفته نمیشود، معلوم است که مطالبات معوقه ایجاد میشود. حال چند روز دیگر خبر میرسد که فلان تعداد از بدهکاران راهی زندان شدند و در حالی که همه فکر میکنند مطالبات کم میشود، چون هنوز همان چارچوب به قوت خود باقی است افراد دیگر بدهکار سیستم بانکی میشوند. در دور باطل گیر کردهایم. هر روز واقعیت تلخ دیگری را تجربه خواهیم کرد اگر رویهها را اصلاح نکنیم.لیبی بار دیگر به صحنه جنگی تمامعیار مبدل شده است. جنگی که محور آن را ژنرالی بازنشسته به نام خلیفه حفتر تشکیل میدهد. وی با ادعای احیای کرامت لیبی، بار دیگر این کشور را به جنگ داخلی سوق داده است. در کنار مواضع گروههای داخلی لیبی و اهداف آنها از این اقدامات، نیز نقشی که کشورهای غربی در این ناآرامیها ایفا میکنند یک واقعیت مشاهده میشود و آن حمایت کشورهای عربی از جمله امارات و عربستان از این گروهها است. محافل رسانهای عربی به ویژه رسانههای امارات و عربستان صراحتاً از این فرد حمایت کرده و حتی بیانیههای وی در این نشریات به چاپ رسیده است.آزمون پس داده در عرصههاي پرافتخار جهاد و نخبگان تعليم و تربيت، به خوانندگان و بازيگران و فوتباليستها تغيير دادند، اكنون بايد مدتها جستجو كنند تا شايد بتوانند بين آنان افرادي را پيدا كنند كه به عنوان الگوي سبك زندگي اسلامي ايراني، دستاوردهاي فرهنگي تربيتي و ساختار موفق و مؤثر زندگي و خانواده خود را، الهام بخش عزم ملي و تصميم جوانان ميهن اسلامي نمايند.اقدام بعدي مورد انتظار از رسانهها، جبران خاطرات تلخ استفاده ابزاري از جوانان و احساسات صادقانه و هيجانات آنان است كه از سال 76 تحت پوشش شعارهاي منزلت و تكريم، شروع شد و بعدها با پايين آوردن سن رأي دهندگان از18سال به 15 سال اهداف اصلي مربوط به بهره برداري انتخاباتي و سياسي در پوشش برخي اقدامات و همايشهاي نمايشي، آشكار گرديد. اگر چه جوانان فعلي نسل ديگري هستند اما با خاطرات و نگرش جوانان ديروز و پدران و مادران امروز مواجهاند.
اكنون از اعتمادسازي مجدد نااميد نيستيم و اميدواريم دولت "تدبير و اميد" در اين مهم كمر همت ببندد و عزم جدي پيشه سازد. اما در مسئله ازدواج كه با هدف تشكيل خانواده انجام ميشود.(1) و آغاز تأسيس يك بناي سالم و مستحكم و زمينه ساز پرورش فرزندان و حفاظت از آسيبهاي اجتماعي است، دغدغههاي معيشتي بيشتر به ذهن جوانان متبادر ميشود و چون اقدام جدي و قابل توجهي در نظام تعليم و تربيت كشور و رسانه ها و تريبونهاي فرهنگي و اجتماعي در مورد تصحيح نگرش نسبت به آثار گسترده ازدواج و تشكيل خانواده در تأمين سلامت فردي و اجتماعي و رشد و شكوفايي استعدادها و تعيين سرنوشت انسان، صورت نميگيرد، توان سنجش و موازنه بين دغدغههاي معيشتي ازدواج و دستاوردهاي مثبت روحي و فروكش كردن هيجانات و اضطرابهاي آزاردهنده و تأمين آرامش و آزادسازي قوه عاقله و ... وجود ندارد و به همين دليل اهتمام جدي براي عبور از موانع و تدبير دغدغههاي معيشتي، اتفاق نمي افتد.
اين نكته از جمله دلايل غلبه عامل فرهنگي بر عامل اقتصادي در علل كاهش آمار ازدواج است.از علل ديگر فرهنگي مانع ازدواج، عرف خود ساخته اول فراهم شدن همه شرايط و سپس ازدواج است!عليرغم اينكه خداي متعال، در ساختار آفرينش انسان استعداد ازدواج را به وجود آورده و براي آن علائمي قرار داده كه سن بلوغ توصيف ميشود و با وقوع ازدواج استعدادهاي انسان يكي پس از ديگري شكوفا ميگردد و پس از بلوغ انگيزه جدي تري براي زوجيت وجود دارد، اما نظام زمانبندي"ضد ازدواج" تحصيل، سربازي و اشتغال، ضربه سهمگيني به ارزشمندترين ذخاير يك كشور كه همانا ثمره خانواده ها و دوره نوجواني و جواني يك نسل است، زده است. دوره اي كه عاليترين فرصت توانمندي، قدرت، نشاط و شادابي و بهره وري و كادرسازي براي آينده كشور است.نظام اجتماعي كه بعد از احساس نياز به نوجوان ما مي گويد 3 سال صبركن تا ديپلم بگيري و بعد يكسال صبركن تا نوبت سربازي تو برسد و بعد 2 سال صبر كن تا دوره سربازي را پشت سر بگذاري و بعد 4 سال ديگر صبركن تا ليسانس بگيري و بعد هم 2 سال صبر كن تا شاغل شوي و بعد ازدواج كن !! يعني رها كردن يك جوان بعد از احساس نياز به زوجيت به مدت حدود12 سال در محاصره دهها آسيب اجتماعي.
نظام اجتماعي كه به دختران دانش آموز دبيرستاني مي گويد اگر ازدواج كردي بايد دبيرستان روزانه را ترك كني و به صورت متفرقه يا نوبت دوم تحصيل كني ! نظام اجتماعي كه به جوان ازدواج كرده غيرشاغل مي گويد ديگر مشمول بيمه سرپرست خانوار نيستي و هزينه درمان بايد بار زندگي ات را سنگين تر كند! نظام اجتماعي نادرستي كه با مقاومت بيهوده در برابر اقتضائات بعد از بلوغ نظام آفرينش انسان و تجاهل در مورد نيازهاي روحي و جسمي نوجوانان و جوانان از دوره نشاط و شادابي و پويايي و بالندگي، دورهاي در معرض اضطرابها و فشارهاي روحي شديد ناشي از سركوب نياز جنسي يا پنهان سازي ارتباطات متعدد و نامشروع ساخته است كه منجر به شكل گيري صدها حادثه تلخ و پرونده سياه و دستگيري و زندان و تشديد بزهكاري شده است كه مي رود تا بسياري از فرصتها را به تهديد تبديل كند.
وقتي نظام اجتماعي با ناديده گرفتن اقتضائات جسمي و روحي انسان و به بهانه برخي فرضيه هاي اثبات نشده بر نيازهاي جدي فرزندان در سن ازدواج خود چشم فرو مي بندد و تغافل ميكند، جوان خود ناگزير ميشود براي نيازهاي روحي و جسمي و جنسي خود، پاسخهاي در دسترس را جستجو كند و آن گاه كه ارتباط قانونمند و مشروع با جنس مخالف در قالب ازدواج امكان تحقق نيافت و بسياري از شيرينيها و جاذبه هاي آن قبل از ازدواج تجربه شد، ديگر انگيزه اي براي ازدواج و پذيرش مسئوليت تشكيل خانواده و فرزند آوري باقي نمي ماند. (در مورد كاهش فاصله بين سن نياز و زمان ازدواج در كشور ما راه حلهايي در همين روزنامه ارائه گرديد)(2) مشاوراني كه به بهانه پيشگيري از طلاق در سالهاي گذشته توصيه به بالا رفتن سن ازدواج مي كردند نه تنها موفق به كاهش آمار طلاق نشدند كه به موازات بالارفتن سن ازدواج در سالهاي اخير شاهد شتاب و افزايش بيشتر در آمار طلاق بوديم و اين نشان مي دهد علل طلاق را در عوامل ديگري بايد جستجو كرد. اهميت مسئله ازدواج و تشكيل و تحكيم خانواده نه فقط به خاطر اصلاح نظام جمعيت كشور كه با هدف استحكام ساختار فرهنگي جامعه، لازم است مورد توجه جدي مراجع قانون گذاري و اجرايي و نظارتي و رسانه ملي قرار گيرد. ولي اكنون به دليل اعلام سياستهاي كلي جمعيت و لزوم اعتماد سازي در جامعه به بسياري از سئوالهاي موجود بين جوانان و خانواده ها در اين زمينه بايد پاسخ داده شود.
بايد معلوم شود چرا قانون تسهيل ازدواج جوانان پس از 8 سال هنوز اجرا نميشود ؟! آييننامه ماده 43 قانون برنامه پنجم توسعه در مورد ساماندهي امر مشاوره ازدواج جوانان عليرغم تصويب در دولت به كدام دليل موجه متوقف شده است؟! چرا نهادهاي نظارتي و رسانه ملي تا حصول نتيجه موضوع را پيگيري و تعقيب نمي كنند؟چگونه مي توان اميدواربود كه فرآيندهاي جديدي كه قرار است براي نهادينه سازي سياستهاي كلي جمعيت تعريف شود در عرصه اجرا مورد توجه واقع شود؟ و گرفتار سرنوشت مشابه قوانين ياد شده نگردد؟ انتظار مي رود قواي 3 گانه و رسانه ملي كه مخاطبان اصلي سياستهاي كلي ابلاغي هستند براي بهسازي نگرشها، از تنوير افكار عمومي و پاسخگويي به سئوالهاي موجود بين مردم و خصوصاً جوانان، آغاز نمايند.
پي نوشتها:
1- بند دوم سياستهاي كلي جمعيت: رفع موانع از ازدواج، تسهيل و ترويج تشكيل خانواده و افزايش فرزند، كاهش سن ازدواج و حمايت از زوجهاي جوان و توانمندسازي آنان درتأمين هزينه هاي زندگي و تربيت نسل صالح و كارآمد
2- سرمقاله "ازدواج بهنگام" روزنامه رسالت 12/11/92