از همان ابتدا به علت مخارج فراوان و منابع محدود، تولید انیمیشن همواره با محدودیتهای فراوانی مواجه بوده است اما در بین تمام کشورهای دنیا تنها یک کشور بوده است که با سرمایهگذاری مناسب چه در حوزه منابع مادی و چه در حوزه منابع انسانی، توانسته است صنعت انیمیشن را همپای سینمای خود پیش ببرد و بدین ترتیب خود را به عنوان قدرت بلامنازع انیمیشن دنیا معرفی کند، و آن کشور «آمریکا» بوده است. آمریکایی که سینما را مهمترین ابزار بسط تفکرات ایدئولوژیک خود قرار داده است و شاید بتوان گفت انیمیشن از نگاه سرمایهگذاران هالیوود اولین و مهمترین ابزار جذب مخاطبان خردسال جامعه جهانی به سمت تفکرات لیبرالیستی و مادیگرایانه و شیطانمدارانه نظام سلطه آمریکاست.
جدول زیر روایتگرِ تنها بخشی از سرمایه در گردش هالیوود در حوزه انیمیشن است. در ابتدای این جدول اسامی و بودجه تمام انیمیشنهای اکران شده در سال 2012 هالیوود آورده شده است و در ادامه بودجه و میزان فروشِ تعداد دیگری از انیمیشنهای تولید شده بین سالهای 2001 تا 2011 نوشته شده است. رقمهایی که حتی تصورشان برای سینمای بسیاری از کشورهای دنیا از جمله ایران غیرممکن است!
کسانی که تولیدات سینمایی آمریکا را از سالهای دور دنبال کردهاند، امری رایج را در بخش مهمی از سینمای هالیوود بالاخص در دو ژانر علمی ـ تخیلی و ترسناک حتما مشاهده کردهاند. امری که آن را «عادیسازی شیطان در نگاه مخاطب» نامیدهاند؛ شیطانهایی که گاه در قالب فیلم «پسر رزماری» و گاه در قالب فیلم «شبی که زندگی مرد» و گاه در قالب فیلم «دراکولا» و در پوستههایی ترسناک چون پسر شیطان، دراکولا، خونآشام، زامبی، گرگینه و ... خود را متجلی میساختند.
سینمای دهههای 60 و 70 و 80 آمریکا، این بازنمایی شیطان را در دو ژانر ترسناک و علمی ـ تخیلی خلاصه میکردند و کل رسالت رواج نگاه شیطانی را بر عهده این دو گونه میگذاشتند.
وقتی میرسیم به سالهای دهه 90 و بالاخص سالهای بعد از سال 2000، همزمان با پیشرفت تکنولوژی مشاهده میکنیم که عادیسازی شیطان در هالیوود، چارچوبهای گذشته خود را در هم میشکند و این بار در ظاهری کودکانه و معصومانه خود را جلوهگر میسازد تا جایی که انیمیشنها و فیلمهای طنز و کودکانه فراوانی ساخته میشود که شیطان و موجودات شیطانی را در نگاه معصوم کودکان عادی جلوه میدهد و نظام آفرینش را در باورهایشان معکوس جلوه میدهد، خدا را از عالم آفرینش حذف میکند و در این نظام تخیلی شیطان و موجودات شیطانی را جایگزین خدا جلوه میدهد.
در نوشته پیش رو میخواهیم مروری داشته باشیم به انیمیشنهای تولید شده در سال 2012 (که در جدول بالا اسامی آنها آمده است) و پس از تعریف داستان این انیمیشنها به آسیب شناسی دوبلاژ و توزیع این آثار در شبکه نمایش خانگیِ ایران خواهیم پرداخت.
ParaNorman (نورمنِ غیر طبیعی):
نورمن نوجوانی است که میتواند با موجودات نامرئی و عالم غیب رابطه برقرار کند و آنها را ببیند. به همین دلیل نورمن از طرف خانواده و دوستانش طرد شده و مورد تمسخر قرار میگیرد تا اینکه روح عموی نورمن به او خبر میدهد که یک جادوگر تعدادی از مردگان را برای حمله به دنیا فراخوانده و از اینجا به بعد نورمن برای نجات شهرشان از دست مردگان دست به کار میشود.
این انیمیشنِ ترسناک که نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین انیمیشن 2012 نیز شده بود در سبکِ استاپموشن ساخته شده و بودجهای حدود 60 میلیون دلار داشته است.
در این انیمیشن مردگان در ظاهر زامبی متجلی میشوند، در واقع مفهوم برزخ به طور کلی در این فیلم توسط زامبیها زیر سوال میرود. در واقع زامبی همان قالبی جلوه داده میشود که ارواح خبیث پس از مرگ در آن محصور میشوند.
از سوی دیگر در تمام فیلم مشاهده میشود که رخدادهای شیطانی و ترسناک برای نورمن بسیار ساده جلوه میکند و هیچ هراسی را در او بر نمیانگیزد گویی موجودات شیطانی در نگاه نورمن بسیار عادی هستند؛ اصولا این فیلم مفاهیم و موجودات شیطانی نظیر زامبی، جادوگر، ارواح خبیثه و ... را بسیار عادی جلوه میدهد.
پروانه نمایش ویدیوییِ این انیمیشن در تاریخ 29 بهمن 91 با عنوانِ به اشتباه ترجمه شده «سوپرنورمن» و به صاحب امتیازی شرکت «هنرنمای پارسیان» صادر شده است.
نکته جالب درباره مجوز این انیمیشن که در ابتدای DVD آن به نمایش درآمده این است که موضوع این انیمیشن برای «کودک و نوجوان» عنوان شده و به طور همزمان مخاطب این فیلم «مثبت 10» سال تخمین زده شده است! و جای پرسش جدی اینجاست که آیا افراد زیر 10 سال جزء کودکان حساب نمیشوند؟ چگونه میشود که یک فیلم ترسناک صرفا بخاطر اینکه در ژانر انیمیشن ساخته شده است به آسانی به دست کودکان ایرانی برسد؟
Frankenweenie (فرانک وینی):
پسرک داستان این انیمیشن، ویکتور، فقط یک دوست دارد: سگش «اسپارکی». یک روز وقتی اسپارکی به دنبال توپی به خیابان میرود تصادف کرده و کشته میشود.
پس از مرگ اسپارکی روزی معلم علوم ویکتور در کلاس در مورد قدرت رعد و برق برای زنده کردنِ مردگان صحبت میکند بنابراین ویکتور، اسپارکی را از زیر خاک بیرون کشیده، اجزاء او را به هم وصل کرده و وسیلهای را میسازد که میتواند قدرت رعد و برق را به یک بدن بیروح وارد کند. اسپارکی در شمایلی زامبیگونه دوباره زنده میشود؛ وقتی همکلاسیهای ویکتور از این موفقیت مطلع میشوند، سعی میکنند همین کار را با حیوانات مرده خودشان (موش، خرچنگ و لاک پشت) انجام دهند. به این شکل هر یک از این موجودات به موجودات ترسناک و خطرناکی تبدیل میشوند که شهر را با مخاطره مواجه میکنند.
این انیمیشن آخرین ساخته «تیم برتون» کارگردان عجیب و غریب آمریکایی است که نامزد دریافت اسکار بهترین انیمیشن 2012 هم شده بود. کسانی که با سینمای برتون آشنا باشند میتوانند به سادگی رد و پای شیطان و موجودات شیطانی را در تک تک آثار این کارگردان دنبال کنند؛ کارگردانی که پیش از این هم در انیمیشنهای ترسناکِ «کابوس قبل از کریسمس» و «عروس مرده» که مثل فرانکن وینی به سبک استاپموشن ساخته شده بودند گرایشات شیطانیِ خود را ابراز کرده بود.
انیمیشن برای آنکه به طور کامل به اثری ترسناک مبدل شود به صورت سیاه و سفید ساخته شده است، تمِ موسیقیِ فیلم، بسیار شبیه به آثار کلاسیک ترسناک مانند فرانکشتاین و دراکولاست.
فرانکشتاین، دراکولا، گودزیلا، زامبی و تعدادی موجود عجیب و غریب و بینام، تنها بخشی از موجودات ترسناک به تصویر کشیده شده در این فیلم هستند.
اصولا همه اجزاء این فیلم پر است از ارجاعات شیطانپرستانه و نمادهای شیطانیِ این ژانر مانندِ ماه، گربه، خفاش و... . با این اوصاف این انیمیشن با عنوان «مخترع منزوی» از اوایل تابستان 92 توسط شرکت تصویرگستر پاسارگاد در لیست شبکه نمایش خانگی قرار گرفت.
بیچاره والدینِ از همه جا بی خبرِ کودکان ایرانی که به سازوکارهای قانونیِ انتخاب این انیمیشنها برای دوبله و توزیع اعتماد میکنند و چنین آثار مخرب و ترسناکی را برای کودکان خود خریداری میکنند.
Hotel Transylvania (هتل ترانزیلوانیا)
شخصیت اصلی این انیمیشن یک دراکولاست که در هتلی میزبان موجودات عجیب و غریب و ترسناک دیگر است. در این فیلم جایگاه انسان و موجودات ترسناک عوض میشود، بهطوری که انسان به موجود ترسناک بدل میشود و همه غولها و موجودات افسانهای از انسان میترسند و از آن فرار میکنند.
فضای فیلم علی رغم دارا بودنِ چند سکانس ترسناک، برعکسِ دو فیلم قبلی طنز است. در واقع مخاطب با زبان شیرین و طنزِ فیلم با همه موجودات شیطانی و ترسناک از جمله دراکولا، زامبی، گرگینه، مومیایی و... در طول فیلم همذات پنداری میکند و حتی در دقایقی مثل این موجوداتِ افسانهای از انسان میترسد!
پروانه نمایش این انیمیشن هم در تاریخِ 8 بهمن 91 به صاحب امتیازیِ شرکت «ریز موج سیستم» صادر شد و این اثر هم در سبد فرهنگی خانواده ایرانی قرار گرفت.
Rise of the Guardians (قیام نگهبانان)
جک فراست توسط «ماه» به عنوان نگهبانی در کنار دیگر نگهبانانِ بچهها انتخاب میشود؛ قضیه از آن قرار است که تعدادی از موجودات افسانهای از جمله «بابانوئل»، «پری دندونی»، «خرگوشِ عید پاک» و «مرد شنی» به همراه لشگریانشان از طرف مردی که روی ماه است، مامور مراقبت از شادی و سرزندگی بچههای سراسر زمین هستند.
حال به علت ظهور موجودی سیاهپوش به نام «قیر» رویاهای بچهها تبدیل به کابوس میشود و ماه «جک فراست» را برای نگبهانیِ بیشتر از کودکان فرا میخواند.
این فیلم تفاوتهای روایی زیادی با سه اثر قبلی دارد به طوری که این بار به جای موجودات ترسناک، دست روی موجودات افسانهای فرهنگ غرب گذاشته است و فضایی نسبتا مفرح را در طول فیلم فراهم نموده است اگر از استفاده معنایی ماه در سینمای شیطانپرستانه بگذریم (معمولا در فیلمهای با گرایشهای شیطانی ماه به عنوان نماد شیطان استفاده میشود)، آنچه در این فیلم برای کودک رخ میدهد، دست کاریِ نگاه کودک به موضوع یگانگی خداست، به طوری که در دنیای این فیلم به جای خداوند و فرشتگان، این موجودات افسانهای هستند که به نگهبانی از دنیا و کودکان میپردازند و همچنین نظام الله و طاغوت به طرز قابل توجهی مورد خدشه قرار میگیرد و جایگزینهایی برای خدا و فرشتگان در ذهنیت کودکان نسبت به عالم غیب تولید میشود.
توزیع این فیلم هم از تاریخ 26 فروردین 92 با صاحب امتیازی شرکت «هنرنمای پارسیان» آغاز شد؛ نکته جالب اینجاست که این روزها و پس از توزیع اولیه این فیلم در سال گذشته، به تازگی این فیلم مجددا با تیراژی گسترده تکثیر و در سوپرمارکتها توزیع شده است؛ گویی فروش اولیه این اثر سود کافی را داشته و قرار است با چاپ دوم آن کودکان بیشتری با افکار منحرف ترویج شده در این فیلم آشنا شوند.
***
آثار فوق فقط بخشی از انیمیشنهای دوبله شده آمریکایی در سالهای اخیر هستند؛ در همان سال 2012 انیمیشن دیگری دوبله شد به نام «شجاع» (Brave) که اتفاقا از صداوسیما هم پخش شد، انیمیشنی با مضامین فمینیستی و با اتکا به موضوعِ جادو که اساسا سبک زندگی امریکایی در موضوع زنان و خانواده را تبلیغ و ترویج میکند، فیلمی که برنده اسکار بهترین انیمیشن سال هم شد.
تعدادی دیگر از انیمیشن هایمروج عقاید و سبک زندگی غربی که در سالهای اخیر دوبله و توزیع شدهاند عبارتند از: «اهریمن درونی: نفرین ابدی (Resident Evil: Damnation) ساخته 2012»، «غارنشینان (The Croods) ساخته 2013»، «مدرسه غولها (Monsters University) ساخته 2013»، «جنگاور (Epic) ساخته 2013»، «یخ زده (Frozen) ساخته 2013»؛ گفتنی است بخشی از این انیمیشنها در دولت قبل و بخشی هم در این دولت دوبله و توزیع شدهاند.
پدری به بقالی میرود و میخواهد برای فرزندش خوراکیئی تهیه کند، بهطور همزمان پوستر خوش رنگ و آب انیمیشنی را مشاهده میکند و با احساسی خوب برای فرزندش این انیمیشن را خریداری میکند؛ به خانه میرود و کنار فرزندش مینشیند و انیمیشن را تماشا میکند. فرزندش از برخی از صحنهها و شخصیتهای فیلم میترسد و بهطور همزمان سوالات زیادی در باب عقایدش برایش پیش آمده و این سوالات را از پدر میپرسد.
چه کسی پاسخگوی این پدر است که از همه جا بی خبر فیلمی را برای فرزندش خریده تا لحظاتی برای او تفریحی سالم فراهم کند و حال فرزندش را مواجه شده با هجمهای از باورها و عقاید شیطانی مییابد.
برای سیاستگذاران سینمای آمریکا چه موفقیتی بالاتر از این میشود متصور شد که امروز هر انیمیشنِ ایدئولوژیک و پرخرجی که تولید میکنند با ساختارهای سینماییِ کشور هدفی مثل ایران به سرعت و حتی پیش از عرضه جهانی وارد بقالیهای ایران میشود و به عنوان خوراکی به دست کودکان ایرانی میرسد.
به نظر میرسد اگر توجهی به این فضای آشفته شبکه نمایش خانگی چه در ساحت توزیعکنندگان و چه در ساحت مجوز دهندگان نشود در آیندهای نه چندان دور همین ظرفیت، تبدیل به تهدیدی بزرگ در مسیر تربیتِ کودکانِ آیندهسازِ فرهنگ این کشور میشود.