در ابتدای این همایش منوچهر محمدی استاد دانشگاه تهران به سخنرانی پرداخت و گفت: در تئوری این مسئله مطرح است که مذاکرات بینالمللی زمانی با موفقیت همراه است که هر کدام از طرفین اهرمی قوی در اختیار داشته باشند تا بر سر آن مذاکره و داد و ستد نمایند زیرا در صحنه بینالملل آنچه که مطرح است این است که عدالت وجود ندارد و یک مرجع بالاتری برای احقاق حق نیست تا به آن مراجعه کنیم و هر کس زور و قدرت بیشتری داشته باشد کارش پیش میرود.
وی ادامه داد: پیروزی انقلاب اسلامی ضربه مهلکی به منافع آمریکا زد زیرا قرار بود ایران ژاندارم منطقه باشد و منافع آمریکا در خلیج فارس را حمایت و حراست کند اما پیروزی انقلاب اسلامی به این رویای آمریکا خاتمه داد و ایران به شاخی علیه منافع آمریکا در منطقه شد زیرا جمهوری اسلامی میخواست با آمریکا مقابله کند و مرگ بر آمریکا ناشی از تعارض و برخورد است پس جنگ تمام عیار از روز بعد از انقلاب ایجاد شد که هنوز ادامه دارد.
این استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه ما میخواهیم سر به تن آمریکای مستکبر نباشد و برعکس آمریکا نیز همین را میخواهد و در واقع رابطه همه یا هیچ است تصریح کرد: امام میگفت آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند و یکی از وزرای آمریکا در زمان جنگ نیز میگفت ما میخواهیم ریشه ایران را به عنوان یک ملت برچینیم. وندی شرمن نیز میگوید در ژنتیک ایرانیها دروغ و خباثت وجود دارد، حال سوال است که آیا میشود با آنان مذاکره کرد در دو مورد امکان مذاکره وجود داشت و در آن زمان دست ما پر بود یکی زمان گروگانگیری و بیانیه الجزایر که آمریکا نیز داراییهای ما را در دست داشت و ما معامله کردیم زیرا نیازی به آنان نداشتیم. آمریکاییها نیز حاضر شدند بخشی از داراییهای ما را آزاد کنند معادل 11 میلیارد دلار پول نقد در آمریکا داشتیم که آنان حدود 8 میلیارد دلار آن را به حساب ما در لندن بازگرداندند اما قرار بود که اموال غیرنظامی را نیز آزاد کنند که این کار را نکردند.
منوچهر محمدی در ادامه افزود: مورد دوم ماجرای مک فارلین بود که آمریکاییها تعدادی گروگان در لبنان داشتند که شدیدا تحت فشار بودهاند تا آنان را آزاد کنند و میدانستند که فقط ایرانیها میتوانند آنان را آزاد نمایند از سوی دیگر ما در زمان جنگ نیاز به موشک و تجهیزات نظامی داشتیم در مقابل هر گروگان آزاد شده در ازای پرداخت پول یک کشتی حامل آرپیجی یا هواپیمای شامل قطعات یدکی به ایران ارسال شد پس در این دو مورد با آمریکاییها معامله کردیم و چیزی را به دست آوردیم.
این استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه ما در توافقنامه ژنو با دست کاملا خالی برای مذاکره رفتیم در صورتی که دست طرف مقابل پر بود اظهار کرد: ما چیزی نداشتیم اما می خواستیم مذاکره کنیم و نه تنها دست ما خالی بود بلکه با وادادگی عجیبی به نیویورک رفتیم روحانی پیش از مذاکرات گفت خزانه ما خالی است که انگار به دشمن گرا داد به این معنا که دشمن بر این نقطه تمرکز کند و یا اینکه گفته میشود آمریکا با یک بمب میتواند تمام سیستمهای نظامی ما را نابود کند یا اینکه گفته میشود میخواهیم به دشمن ثابت کنیم تهدیدی برای دشمن نیستیم که این سخنان برخلاف گفتههای امام است و با وجود اینکه یک بار نیز از این سوراخ گزیده شده بودیم و شکست خورده بودیم اما آن را مجددا تجربه کردیم.
وی در ادامه گفت: در سال 82 روحانی در مقابل سه وزیر خارجه اعلام کرد ما داوطلبانه غنیسازی را تعلیق میکنیم هنوز این سه وزیر به پایتخت خود نرسیده بودند که گفتند کافی نیست اصفهان را نیز تعطیل کنید سپس گفتند اراک را تعطیل کنید بعد گفتند پیلوتها را تعطیل کنید که گفتیم بر روی چشم و از سوی دیگر ظریف به البرادعی التماس می کرد بگذارید یک سانتریفیوژ داشته باشیم که در مستند من روحانی هستم نیز به آن اشاره میشد که وی میگوید خیر و در ادامه میگوید که شما باید کلاسهای فیزیک هستهای را تعطیل کنید شما صلاحیت داشتن این علم را ندارید بعد خاتمی نامهای نوشت که قول میدهیم با اسرائیل کاری نداشته باشیم اما در ادامه جورج بوش پسر جواب این نامه را نداد و ایران را محور شرارت خواند.
این استاد دانشگاه تهران ابراز داشت: در نامهای که به روحانی نوشتم از وی درباره اینکه از سوراخی که گزیده شده بودید دوباره وارد شدید سوال کردم از ابتدای انقلاب دو دیدگاه وجود داشت یکی اینکه انقلاب انجام شد و به پیروزی رسیدیم حالا باید دنبال حکومتداری برویم و از انقلاب بهره ببریم که امروز هاشمی رفسنجانی پیش قراول این مسئله است در زمان انتخابات نیز کاندیداها مطرح میکردند اینکه باید دم کدخدا را ببینیم و یا دیگری میگفت ما با دنیا قهر هستیم که باید آشتی کنیم و سخنان اخیر هاشمی نیز بر همین مبناست اینکه ما با اسرائیل کاری نداریم و اگر فلسطینی ها از ما کمکی خواستند به آنها کمک میکنیم و یا اینکه مرگ بر آمریکا را باید کنار بگذاریم و همه اینها یعنی از آرمانهای انقلاب توبه کردهایم زیرا چرب و شیرین حکومت زیر دندان افراد خاص رفته است.
محمدی در ادامه افزود: اینکه اقدامات ضعیفی از سوی دولت
انجام می شود مثلاً سبد کالا با آن وضعیت تحقیرآمیز ارائه می شود و یا
اینکه شیرخورشید را باید به عرصه بیاوریم و از سوی دیگر هرکس که انتقاد می
کند را بی سواد می نامیم و یا اینکه به دروغ به رهبری نامه می نویسیم که
همه چیز در وضعیت درست و مطلوب است. اینکه ما را تحریم کردند که ما کالای
پتروشیمی را به عراق وآفریقا فروختیم و 13 میلیارد دلار به نفع ما شد که
آلمانی ها صدایشان درآمد زیرا می گفتند در واقع ما تحریم شده ایم و نمی
توانیم به پولمان برسیم اما با خواندن متن توافقنامه دیدیم که چه وادادگی
صورت گرفته است و تنها مزیت این توافقنامه موقت بودن آن است. باید بدانیم
که مذاکرات با ناکامی و شکست مواجه شد و مطمئناً با شکست ادامه خواهد یافت.
(دلواپسان توافقنامه ژنو نگران نباشند، رهبری کاملاً پای منافع ملی ایستاده است)
این استاد دانشگاه تهران در ادامه خاطرنشان کرد: من در مذاکرات به یکی از آمریکایی ها گفتم شما احمقانه ارتباط ما را با دنیا محدود کردید و باعث شدید که ما روی پای خود بایستیم در وزارت دفاع اعضاء قطعات آمریکایی ها را باز می کردند و مانند آن را می ساختند پس نباید گفت اقتصاد ما زمانی مشکلاتش حل خواهد شد که تحریم ها برداشته شود زیرا در این صورت آنان تحریم ها را بیشتر خواهند کرد و جای تأسف است وقتی که والر اشتیان، اندیشمند آمریکا به ایران می آید، آقایان درگوشی به او می گویند راجع به افول آمریکا صحبت نکن به ضرر ما است اما کسانی که در این زمینه دلواپس هستند نگران نباشند رهبری کاملاً پای منافع کشور ایستاده است.
محمدی درباره خطوط قرمزی که از سوی مقام معظم رهبری در مذاکرات وین 4 مطرح کردند، گفت: خطوط قرمز رهبری پنج محور دارد:
1- درباره غنی سازی خود تصمیم بگیریم و هیچ محدودیتی از طرف مقابل پذیرفته نخواهد شد
2- تحقیق و توسعه هیچگونه جای مذاکره ندارد و هیچ محدودیتی را در این زمینه نمی پذیریم
3-صحبت از سیستم دفاعی مانند موشک اصلاً قابل مذاکره نیست
4-آب سنگین اراک نیز تغییر نخواهد کرد و در آن عدولی صورت نمی گیرد
5-تحریم ها را نمی پذیریم که تحریم ها قطره چکانی برداشته شود یا آنان را بر می دارید یا آنان را بر نمی دارید که این صحبت ها با خواسته های طرف مقابل فاصله زیادی داشت که توافقی در این دوره صورت نگرفت.