برای مردمی که درگیر مبارزه هستند استفاده یا نمایش نمادی برای قدرت یا درخواست غیرقابل انکار است. در مورد فلسطینیها این نمادها به عمق تاریخ باز میگردد. تاریخی که سالهاست هدف آن آزادی است. در مقابل تمامی نمادها، «چفیه» یا «کوفیه» معروفترین این نمادها محسوب میشود که بر روی سر بسته میشود. این نماد در بین سال 1936 تا 1939 برای اولین بار در بین کارگرانی که در مقابل اشغالگری انگلستان و جمعیت صهیونیستها برخاسته بودند، استفاده شده و بعد از آن بصورت بسیار گسترده مورد استفاده قرار میگیرد.
تصاویر دیگری هم به عنوان نماد استفاده میشوند. برای مثال نماد میلههای زندان که نمادی از زندانیها و شهدای فلسطینی است بارها مورد استفاده هنرمندان در نقاشیها قرار گرفته است. نقاشی کشور فلسطین، دیوار حائل رژیم صهیونیستی، کودکان فلسطینی با چفیه و شلوار وصلهدار، کبوتر و شاخته زیتون و ... از دیگر نمادهای استفاده شده فلسطینیها هستند.
یکی دیگر از شاخص ترین نمادها که مشخصاً به عنوان نماد روز نکبت شناخته شده است. نماد «کلید» است. این نماد اعتراضی است به تصاحب زورمدارانه سرزمین و مایملک فلسطینیان که سالها قبل توسط صهیونیستها به تاراج رفته است.
خالد مشعل رییس دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی، حماس چندی پیش گفته بود که توافقات بین رژیم صهیونیستی با فلسطین باید با از بین رفتن تمامی شهرکهای یهودینشین، اثبات حق بازگشت آوارگان فلسطینی و بازگرداندن حاکمیت کامل زمینی، هوایی و ادارهی گذرگاهها به فلسطینیان همراه باشد.
رییس دفتر سیاسی حماس معتقد است که اعمال فشارها علیه مقاومت فلسطین در حالی صورت میگیرد که با توجه به روی کار آمدن دولت تندروی اسراییلی به ریاست بنیامین نتانیاهو که وجود کشور فلسطین را به رسمیت نمیشناسد، برنامههای اسراییل و آمریکا و راهکار حل و فصل بحران نیز با شکست روبرو شده و آنها نیز در تنگنا قرار گرفته است. پیشنهادهای جان کری، وزیر خارجه دولت آمریکا در مذاکرات سازش، فلسطینیان را از حق بازگشت محروم کرده و امنیت اشغالگران را افزایش داده است.
پیشنهادهای جان کری، یهودی بودن قسمت عمده قدس و متعلق بودن آن به رژیم اسرائیل را به رسمیت میشمارد و تنها قسمتی محدود از شرق قدس به عنوان پایتخت فلسطین شناخته خواهد شد. همچنین در این پیشنهادها مشکلات پناهندگان بدون اینکه حق بازگشت به آنها داده شود مطرح شده است و علاوه بر اینکه اسرائیل شهرکهای صهیونیستی را در اختیار خواهد داشت، همه گذرگاهها و آسمان کشور فلسطین نیز در اختیار رژیم اسرائیل خواهد بود.
بیش از 60 سال از صدور قطعنامه ننگین تقسیم فلسطین گذشت و صفحهای دیگر از قطعنامههای تبعیضآمیز سازمان ملل دوباره ورق خورد و خاطرات تلخ یک ملت آواره و ستمدیده بار دیگر زنده شد و در کنار آن تجاوزات، حملات، بازداشتها و سرکوب روزانه این ملت بر تلخی این خاطرات میافزاید. در واقع تنها نمیتوان صهیونیستها را عامل توطئه اشغال و آوارگی ملت فلسطین دانست. بلکه باید این حقیقت را هم در نظر گرفت که اشغال فلسطین نتیجه پروسهای بود که در سال 1897 میلادی در شهر "بال" سوئیس شروع شد و طی مراحلی با قیمومیت انگلستان بر فلسطین و صدور اعلامیه شوم بالفور در سال 1917 میلادی مقدمات حضور صهیونیستها در فلسطین و واگذاری این سرزمین به آنها فراهم شد تا این که سازمان ملل متحد در تاریخ 29 نوامبر سال 1947 میلادی نزدیک به یک سال قبل از وقوع فاجعه دردناک اشغال فلسطین در سال 1948، قطعنامه شمار 181 خود را در مورد فلسطین صادر کرد و این کشور را میان یهودیها و عربها تقسیم کرد.
33 کشور از جمله آمریکا و انگلیس و کشورهای اروپایی به این قطعنامه رای مثبت دادند و 13 کشور به آن رای مخالف و 10 کشور هم رای ممتنع دادند. این در حالی بود که آمریکا و انگلیس برای بدست آوردن رای موافق برخی کشورها از تمامی ابزارهای موجود خود از جمله تهدید و ارعاب و حتی ارائه هدایای مالی هنگفت دریغ نورزیدند تا نطفه تشکیل رژیمی را در منطقه بکارند که بعدها دامن تمامی کشورهای منطقه را بگیرد و به غده سرطانی بدخیم و غیر قابل علاجی تا امروز تبدیل شود.