کد خبر: ۲۲۳۴۴۰
زمان انتشار: ۱۵:۰۴     ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۳
حجت الاسلام عباسی ولدی کارشناس جمعیت: با ید بررسی کنیم که چرا باید از سالمندی جمعیت نگران باشیم و این دغدغه اصلی مقام معظم رهبری و علما و مسئولین پیرامون بالا رفتن سن را در یادداشت زیر بررسی کرده ایم؛
 
چرا باید از سالمندی جمعیت، نگران باشیم؟

چه ایرادی دارد که جامعه‌ای سالمند شود؟ سالمند شدن جمعیت چه خطری برای یک جامعه تولید می‌کند؟

کشور ما هنوز وارد مرحله‌ی سالمندی نشده است. از همین رو عواقب سالمندی برای بسیاری از مردم ملموس نیست؛ اما با دقت در پنج نتیجه‌ای که سالمندیِ هر جامعه در پی خواهد داشت، از همین امروز می‌توان آینده‌ی پُرخطری را که در انتظار ماست، مشاهده کرد.

الف) هزینه‌ی نگه‌داری سالمندان

در جوامعی که خانواده‌ها به سمت تک فرزندی می‌روند، خانه‌ی سالمندان یک ضرورت می‌شود. وقتی پدر و مادر به سنی می‌رسند که دیگر توانایی اداره‌ی خودشان را ندارند، نیازمند به شخص دیگری می‌شوند. اگر این پدر و مادر فرزندان زیادی داشته باشند، به صورت طبیعی آنان از والدین خود به نوبت مراقبت می‌کنند؛ اما اگر آن‌ها یک فرزند داشته باشند،  مسئولیت نگه‌داری والدین به دوش همین یک فرزند می‌افتد. این فرزند اگر بخواهد بار نگه‌داری از والدین را بر دوش بکشد، باید از کار و فعالیت اقتصادی چشم پوشیده و بسیاری از کارهای دیگر خود را تعطیل کند. به صورت طبیعی بسیاری از فرزندان این کار را نمی‌کنند و یا بهتر است بگوییم که نمی‌توانند این کار را انجام دهند. در نتیجه دولت باید وارد عمل شده و از سالمندان نگه‌داری کند. اگر فرزندان هم بخواهند بار نگه‌داری از والدین را بر دوش بکشند، پیش‌رفت جامعه متوقف خواهد شد؛ زیرا با وجود وقت زیادی که نگه‌داری از یک سالمند می‌گیرد، نسل بعدی از فعالیت‌های اجتماعی و اقتصادی محروم خواهد شد.

آیا تا به حال درباره‌ی هزینه‌های نگه‌داری از سالمند فکر کرده‌اید؟ برای این که بدانید این هزینه تا چه اندازه سنگین است با هم به یکی از کشورهای پیش‌رفته‌ی اروپایی سری می‌زنیم. سوئد در اروپا کشوری مثال‌زدنی در زمینه‌ی پیش‌رفت است.

سوئد با مساحت۹۶۴/۴۴۹ کیلومترمربع،سومین کشور بزرگ اروپااز نظر مساحت می‌باشد. جمعیت مقیمِ سوئد بیش از 2/9میلیون نفراست که تقریباً9/7 میلیون نفر آن را سوئدی‌ها تشکیل می‌دهند.
در حدود پانزده درصد سوئدی‌ها را مهاجران تشکیل می‌دهند. مهاجرت فراوان به سوئد موجب شده این کشور به کشوری چند ملیتی تبدیل شود. رشد جمعیتی سوئد در حدود نیم درصد است که دوسوم آن مدیون ورود مهاجران است.

وقتی جمعیت کار کم باشد، باید زنان که مادران جامعه هستند مشغول کار شوند؛ از همین رو 79 درصد زنان در سوئد تمام وقت کار می‌کنند. این در حالی است که حد متوسط زنان شاغل در اتحادیه‌ی اروپا 56 درصداست.

در حال حاضر خود سوئدی‌ها به این نتیجه رسیده‌اند که باید به افزایش جمعیت فکر کنند. هم‌زمان با مسأله‌ی مهاجرت، تعداد زاد و ولد در اين كشور با رشد فزاينده‌ی خود روبرو است.

نکته‌ی بسیار مهم درباره‌ی سوئد، آمار بالای جمعیت سالمند در این کشور است که کارشناسان جمعیتی این کشور را نسبت به آینده نگران کرده است.

هزینه‌های مراقبت از سالمند در خانه‌های مراقبت‌های ویژه و خانه‌های عادی، توسط مالیات‌های شهرداری تأمین می‌شود. هزینه‌های مراقبت از سالمندان در سال 2005در سوئد بالغ بر76 /8میلیارد دلار بوده است. بخش عمده‌ی این هزینه توسط مالیات‌های شهرداری‌ها و یارانه‌های دولتی تأمین شده است. نکته‌ی جالب توجه این است که فقط چهار درصد از این مبلغ توسط خود سالمندان پرداخت شده است. در سال 2020نیاز به خدمات در سالمندان به سبب افزوده شدن به تعداد افراد بالای هشتاد سال افزایش می‌یابد. به علاوه کسانی که در سال‌های 1960 به دنیا آمده‌اند به سنین بازنشستگی می‌رسند که مفهوم آن این است که هزینه‌های پرداخت حقوق بازنشستگی افزایش می‌یابد. این در حالی است که نسبت شهروندانی که در مشاغل درآمدزا فعالیت می‌کنند، تا این سال‌ها کاهش می‌یابد. این افزایش سالمندان یک چالش بزرگ برای جامعه‌ی سوئد خواهد بود. این افزایش سالمندان بالای هشتاد سال نیاز به خدمات بیشتری را ایجاب می‌کند و این در حالی خواهد بود که کسانی که هزینه‌های این خدمات را فراهم می‌کنند تعداد کمتری از افراد جامعه را نسبت به دریافت‌کنندگان خدمات تشکیل خواهند داد.

اگر نسبت هزینه‌های مراقبت از سالمندان سوئد را به بودجه‌ی کشور خودمان حساب کنیم، باید بگوییم با بودجه 727هزار میلیارد تومانی سال 92 حدود یک بیست و هفتم بودجه‌ی مملکت را باید صرفِ مراقبت از سالمندان کنیم؛ البته فراموش نکنید که جمعیت سالمند ما در سال 1420 حدود بیست میلیون نفر خواهد شد؛ یعنی بیش از دو برابر کل جمعیت فعلیِ سوئد. این نکته را هم از یاد نبریم که در سال 1480 جمعیت ایران به سی و یک میلیون نفر خواهد رسید که نزدیک به نیمی از آن سالمند خواهد بود.

حالا خودتان قضاوت کنید: چه آینده‌ای در انتظار جامعه‌ای است که به سوی تک فرزندی می‌رود؟

با کمی دقت در آماری که ارائه شد معلوم می‌شود، سالمندانی که آخرین سال‌های عمر خود را باید در خانه‌ی سالمندان بگذرانند، پدر و مادرهایی هستند که در دهه‌ی شصت به بعد به دنیا آمده و پس از ازدواج هم بیش از یک یا دو فرزند نیاورده‌اند.

ب) کم شدن نیروی کار و در نتیجه کاهش تولید

نیروی کار در هر جامعه‌ای طبق تعریف استاندارد بین المللی، افرادی هستند که بین 15 تا 65 سال سن دارند. این افراد تولید ثروت کرده و افراد دیگر (زیر پانزده و بالای 65 سال) مصرف می‌کنند. وقتی جامعه‌ای به مرحله‌ی سالمندی رسیده و متوسط سنی آن بالا می‌رود، به صورت طبیعی نیروی کار که تولید کننده است کم شده و نیروی سال‌خورده و بازنشسته که مصرف کننده است زیاد می‌شود. در این صورت تناسبی بین تولید ثروت و مصرف آن نخواهد بود. یک بازنشسته کار خود را انجام داده و این، نظام حکومتی است که پس از بازنشستگی باید به او خدمات بدهد. در همه‌ی نظام‌های اقتصادی، هزینه‌ی خدماتی که به بازنشسته داده می‌شود از ثروتی که نیروی کار تولید می‌کند به دست می‌آید. مفهوم کم شدن نیروی کار آن است که عده‌ی کمی باید تولید ثروت کنند تا عده‌ی زیادی این ثروت را مصرف کنند. به صورت طبیعی معلوم است که چه اتفاقی برای این جامعه می‌افتد.

کشور ژاپن به عنوان کشوری سالمند می‌تواند عبرت خوبی برای ما باشد:

کشور ژاپن در هنگامه‌ی رشد شتابان جمعیت خود در سال 1965 میلادی، در برابر هر 9 نفر نیروی کار، یک سالمند داشت؛ اما در سال 2050 میلادی در برابر هر یک نفر نیروی کار یک نفر بازنشسته خواهد داشت و این بدان معناست که هر نفر کارمند باید هزینه‌ی زندگی یک سالمند را تأمین کند؛ حال آن که در گذشته این هزینه بر 9 نفر تقسیم می‌شد. به هم خوردن این برابری سبب شد که دولت‌ها ناچار شوند بخشی مهم از درآمدهای خود را برای حمایت از سالمندان هزینه کنند؛ چنان که ژاپن در سال 2012 میلادی، نزدیک به 29 درصد از بودجه 12/1 تریلیون دلاری خود را برای حمایت از سالمندان و مستمری بگیران هزینه کرد.

ج) مهاجرت

جامعه‌ای را فرض کنید که با وجود توان تولید، نیروی کارِ کافی ندارد. در این جامعه، جمعیتِ مصرف‌کننده زیادتر از میزان تولید بوده و چاره‌ای جز وارد کردن نیروی کار ندارد. وقتی نیروی کار وارد جامعه‌ای شد، فرهنگ خود را هم وارد می‌کند.

فرهنگ شهرهایی که مسافران زیادی به آن رفت و آمد دارند، تحت الشعاع مسافرت‌ها قرار می‌گیرد. وقتی مسافرت، فرهنگ یک شهر را می‌تواند تحت تأثیر خود قرار دهد، بدون تردید مهاجرت تأثیر بسیار بیشتری روی این مسئله دارد؛ زیرا مسافران؛ حتی از نوع مسافران کاری، دو تفاوت ویژه با مهاجران کاری دارند. اول آنکه مسافر کاری زمان محدودی را در کشور مورد نظرش اقامت می‌کند و معمولا اقامت او در هتل‌هاست؛ نه در میان مردم. دوم آنکه مسافر کاری معمولاً خانواده‌ی خود را به همراه نمی‌آورد؛ اما مهاجر کاری به جهت اقامت طولانی مدت، خانواده را نیز به همراه آورده و دیگر در هتل اقامت نمی‌کند؛ بلکه در همین کوچه و خیابان‌های خودمان خانه‌ای را تهیه کرده و زندگی می‌کند.

به تجربه ثابت شده شهرهای مهاجرپذیر از مشکلات و ناهنجاری‌های اخلاقی بیشتری نسبت به شهرهای بومی و اصیل رنج می‌برند. شهرهای مهاجر پذیر در تعریف ما شهرهایی هستند که از دیگر شهرهای کشور خودمان مهاجر می‌پذیرند؛ مثلاً به آمار طلاق در شهرهای مهاجرپذیر ذیل در سال 1391توجه کنید:

تهران: 37؛ کرج: 8/28؛ شاهین شهر: 7/29؛ مشهد: 18.  مفهوم این اعداد آن است که به ازای هر صد ازدواج این اندازه طلاق در این شهرها ثبت شده است.

هر اندازه هم که فرهنگ شهرهای ما با هم تفاوت داشته باشد؛ اما شباهت‌های زیادی نیز به یکدیگر دارد؛ حالا شما جامعه‌ای را تصور کنید که مهاجران آن از کشورهای دیگر هستند. به راحتی می‌توان تصور کرد که اگر ما در دهه‌های آینده مجبور باشیم از کشورهای دیگر که حتی در همسایگی ما هستند، نیروی کار وارد کنیم، چه بلایی برسر فرهنگ ما خواهد آمد.

د) ضعیف شدن نیروی دفاعی کشور

بدون تردید جمعیت جوان و همچنین زیاد بودن جمعیت، یکی از مؤلفه‌های اصلی قدرت می‌باشد. با پیش‌رفت‌هایی که در عرصه‌ی جنگ‌های مدرن شکل گرفته، برخی به اشتباه افتاده و گمان کرده‌اند امروزه برای حفظ اقتدار دفاعی نیازی به جمعیت نیست؛ اما این یک گمان اشتباه است. همین قدر بدانید که کشورهای مدعی جنگ‌ مدرن، برای افزایش جمعیت خود به تکاپو افتاده‌اند؛ مثلاً اسرائیل با این که مدرن‌ترین تسلیحات نظامی را در اختیار دارد؛ اما به شدت با کنترل جمعیت مخالف بوده و در این رژیم هر عائله‌ی یهودی، حداقل باید چهار فرزند داشته باشد.  جالب است بدانید که در میان بیست و شش کشور منطقه‌ی چشم انداز،  از نظر نرخ باروری کل، رژیم اشغالگر قدس با نرخ91/2 رتبه‌ی هفتم و ایران با نرخ 59/1 رتبه‌ی بیست و پنجم را دارد!!

هـ) کاهش جمعیت جوان و نخبه‌ی کشور

بدون تردید نیروی جوان در پیش‌رفت علمی کشور نقشی اساسی ایفا می‌کند. بسیاری از جمعیت نخبه‌ی کشورها را جوانان تشکیل می‌دهند. هر اندازه جمعیت به سمت سالمندی پیش می‌رود، به صورت طبیعی از طبقه‌ی جوان نخبه کاسته می‌شود. درست است که دانشمندان سالمند از سرمایه‌های بی‌بدیل هر جامعه‌ای محسوب می‌شوند؛ اما باید پذیرفت که نخبگان جوان از بازوان اصلی این دانشمندان هستند. بدون وجود نخبگان جوان، سلسله‌ی علمی جامعه دچار آسیب جدی شده و ممکن است حتی در جایی قطع شده و دیگر تداوم نیابد. برخی از کشورهای پیش‌رفته که با کاهش جمعیت مواجه شده‌اند، با جذب جوانان نخبه از کشورهای دیگر این خلأ بزرگ را پر می‌کنند.

برای درک جایگاه ویژه‌ی نخبگان جوان در پیش‌رفت کشور، کافی است بدانید متوسط سنی دانشمندان هسته‌ای ما در مراکز مهم هسته‌ای بیست و پنج سال است.

منبع: صابر نیوز
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۲
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها