به گزارش پایگاه 598 به نقل از جهاننیوز، ضمن انتشار
این تحلیل نوشت: در حوزه اقتصادی شعارهای رئیسجمهور- همچون شعار 100
روزه- تاکنون محقق نشده است. ثبتنام گسترده مردم در فاز دوم هدفمندی
یارانهها تیم اقتصادی دولت را دچار انفعال و ناهماهنگی- مانند مواضع
متفاوت وزیر اقتصاد و معاون اجرایی رئیسجمهور- کرده است. گران شدن قیمت
حاملهای انرژی و افزایش جهشی قیمت کالاها و خدمات با وجود عدم افزایش مبلغ
یارانه نقدی، در نگاه مردم اثرات منفی به همراه داشته است. نرخ حمل و نقل
عمومی با وجود وعده چندباره مقامات دولتی درباره ثابت ماندن تا خردادماه،
گران شده است.
این تحلیل اضافه میکند: در مذاکرات هستهای اساس کار
دولت بر پنهان کاری است. روند مذاکرات اکنون به مراحل حساس تدوین پیشنویس
توافق نهایی رسیده است. این روزها زمان رد و بدل کردن امتیاز و تعیین
سرنوشت فعالیتهای هستهای و حتی نوع تعامل با غربیهاست. مقامات غربی به
صورت غیررسمی درخواستهای زورگویانهای از ایران داشتهاند. هنوز روشن نیست
جواب عملی وزارت خارجه به آنان چیست؟... دولت در اینباره پنهانکاری
میکند اما بعید است زنجیره پنهانکاریها دوام زیادی بیاورد.جهاننیوز
با بیان اینکه «در حوزه فرهنگ بعضا اتفاقات ناگواری میافتد، از تجلیل و
حمایت از برخی بازیگران و نویسندگان مسئلهدار تا اعلام مخالفت صریح با
ممیزی کتاب- موضوعی که با نظر امام راحل هم تناقض صریح دارد-»، نوشت:
پاسخگویی به این همه ابهام و نقاط عمدا تاریک شده، دولتمردان را در
تنگناهای آزاردهندهای قرار میدهد که هرگز مطلوب آنان نیست. دولت دوست
ندارد به بهای گرفتن لقب «شفاف» و «پاسخگو بودن»، درباره عملکردهای اشتباه و
مشکلات بزرگ کنونی به افکار عمومی توضیح دهد و با دست خود حجم انتقادات را
چند برابر کند. «ایجاد محورهای ثانویه» و «برجستهسازی» موضوعات کماهمیت
با هدف «منحرفسازی افکار عمومی از واقعیتهای مهم کشور»، شاید در
دسترسترین راهکار برای مقامات دولتی باشد.
ایجاد جنجالهای کاذب،
موضعگیریهای شگفتآور و گاه توهینآمیز، جلسات و سفرهای غیرمنتظره و دادن
ضریب چند برابری به برخی موضوعات ساده و کمارزش و... از جمله اقداماتی
است که از سوی برخی دولتمردان همچون علی یونسی دستیار ارشد رئیسجمهور،
اکبر ترکان رئیس مناطق آزاد تجاری، محمود سریعالقلم تئوریسین حامی دولت
و... در مقاطع زمانی مشخص پیگیری شده است. این زنجیره را در هفتههای اخیر،
یونسی در دست گرفته و با رفتن تا مرز «به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی» به
نوعی خود را سپر دولت کرده است!تبدیل کردن یک مستند ساده دانشجویی به
موضوع اول کشور، آن هم چهار ماه پس از ساختش- که از یک مصاحبه مجهول از
دفتر ریاست جمهوری کلید خورد- از دیگر نمونههای این رویکرد «منحرفسازی»
است.در ادامه این تحلیل خاطرنشان شده است: گرچه ممکن است این رویه
فشارها و مشکلاتی را هم برای دولت ایجاد کند اما ظاهرا برآورد کلی آنان این
است که هزینه این رویه کمتر از شفافسازی و پاسخگویی در حوزه اقتصاد،
سیاست خارجی و فرهنگ به مردم است. به نظر میرسد برخی از دولتمردان با این
رویه انتقادبرانگیز در حال کشاندن منتقدان به عرصههای فرعی و دور از دغدغه
مردم هستند. هدف از تداوم آن هم شاید داغ کردن فضا و به پرخاش واداشتن
منتقدان باشد. اگر این هدف محقق شود دولتمردان میتوانند منتقدان را جریانی
«نقزن» جلوه دهند که به هر اقدام کماهمیت دولت گیر میدهند. در نهایت
آنان تمام ناکامی های احتمالی دولت در مسائل کلان را به گردن منتقدان
میاندازند. بیان جملاتی مانند «نگذاشتند» نتیجه نهایی این رویکرد است.
«منحرفسازی افکار عمومی» همان ترفندی است که در دولت خاتمی به یک شیوه و
در دولت محمود احمدینژاد، هم با اسفندیار رحیم مشایی در پیش گرفته شد اما
دست آخر جواب نداد و عواقبش گریبان خود دولت را گرفت.