جهان نیوز - مهدی عباسزاده: با تشدید تنشها در اوکراین
بار دیگر نگاههای جهان متوجه این کشور شده است. تنشهای داخلی از اختلاف
موافقان و مخالفان با موضوع الحاق یا عدم الحاق اوکراین به اتحادیه اروپا
آغاز شد و امروز به درگیریهای خونین بر سر تجزیه این کشور و تلاش برای
الحاق برخی از بخشهای آن به روسیه کشیده شده است.
به راستی اصل
ماجرا این است؟ یا اینکه اوکراین عرصه و میدانی برای رقابتهای ژئوپلیتیکی
و ژئواستراتژیکی و زورآزمایی قدرتهای شرق و غرب و در راس آنها روسیه و
آمریکا برای از میدان به در کردن یکدیگر تبدیل شده است؟
در فضای
کنونی، روی کار آمدن مقامات جدید و غربگرا در اوکراین، بار دیگر بازی
"کشاکش حامیان غرب و روسیه" در این کشور را تکرار کرده است؛ بازی یی که طی
سالهای پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و استقلال اوکراین تا به امروز
به انحاء مختلف ادامه دارد.
در این کشاکش غرب و کاخ کرملین،
مولفههای گوناگون فرهنگی، زبانی، جغرافیایی، اقتصادی و ژئوپلتیکی
تاثیرگذار هستند. این مولفهها به مثابه "کارتهای بازی" یا ابزارهایی در
دستان بازیگران اصلی ناآرامیهای اخیر اوکراین یعنی آمریکا و روسیه است که
در این نوشتار در صدد هستیم تا ضمن معرفی به بررسی اجمالی این مولفهها
بپردازیم.
با بررسی شواهد و تحولات جهانی چند سال گذشته و حوادث
کنونی اوکراین، به نظر میرسد که در یک تصویر کلان، هدف غایی آمریکا، تحت
کنترل درآوردن روسیه و سوق دادن آن به محور کشورهای اروپایی حامی واشنگتن
است؛ هدفی که برای جلوگیری از تبدیل مسکو به قدرتی مستقل در اوراسیا پیگیری
میشود.
زبیگنیو برژینسکی، مشاور امنیت ملی اسبق آمریکا در کتاب
"صفحه شطرنج بزرگ" در این زمینه مینویسد:"اوکراین، فضای جدید و مهمی در
صفحه شطرنج اوراسیاست؛ منطقهای که محور ژئوپلیتیکی بسیار مهمی است. از
طریق اوکراین میتوان روسیه را تغییر داد. روسیه بدون داشتن اوکراین، قدرت
برتر اوراسیا نخواهد بود".
در نقطه مقابل نیز روسیه در چشمانداز
خود، در تلاش برای حفظ جایگاه کنونی و ارتقای آن و نقش آفرینی موثر در
تحولات جهانی است و در موضوع اوکراین نیز تاکنون با قوت و بدون هیچ تزلزلی
از حقوق تعریف شده برای خود، کوتاه نیامده و درصدد است تا در نهایت طرف
غربی را وادار به پذیرش خواستهها و مقاصد خود کرده و اوکراین را در حوزه
نفوذ مسکو حفظ کند.
در موضوع اوکراین به طور اجمالی مهمترین ابزارهای آمریکا در مقابل روسیه را میتوان موارد زیر بر شمرد:
۱- تکیه بر اصول "حاکمیت ملی و تمامیت ارضی اوکراین و عدم دخالت در امور داخلی کشورها": واشنگتن
هر چند در پشت پرده با هزینه چند میلیارد دلاری و ارائه کمکهای اطلاعاتی
به مخالفان دولت متمایل به روسیه "یانوکوویچ" بود و "ویکتوریا نولاند"،
دستیار وزیر خارجه آمریکا نیز اذعان داشت که در اعتراضات ماههای گذشته،
"آمریکا برای کمک به ارتقای دموکراسی در اوکراین پنج میلیارد دلار هزینه
کرد"، اما پس از به قدرت رسیدن دولت غربگرا در "کییف"، واشنگتن بر لزوم
رعایت حاکمیت اوکراین و عدم دخالت در امور داخلی آن تاکید کرد و همچنان نیز
بر آن اصرار دارد.
۲- استفاده از ابزار سازمان ملل، سازمانهای منطقهای و تشکلهای بین دولتی:
ایالات متحده با نفوذ خود در سازمان ملل متحد و با تکیه بر قدرت رسانهای
خود، با هدف "منفعل کردن روسیه" در اوکراین، این کشور را به "نقض حاکمیت
اوکراین" متهم کرده و اصرار دارد که "روسیه مخالفان را در مناطق شرقی و
جنوبی اوکراین تحریک و سازماندهی میکند".
آمریکا به "گروه هشت" نیز
متوسل شده و با فشار، اعضای این گروه، عضویت مسکو را از جمع خود تعلیق
کردند. از نهادهای دیگری که شنیده شده است واشنگتن در صدد استفاده از آن
برای فشار بر روسیه است، سازمان "ناسا" و تلاش برای لغو همکاری آن با مسکو
است.
۳- استفاده از ابزار تحریم و همراه کردن اروپا برای اعمال فشار اقتصادی علیه روسیه: در این زمینه نیز تاکنون چندین مقام و شرکت روسی از سوی آمریکا و اتحادیه اروپا در لیست تحریمهای غرب قرار گرفتهاند.
۴- تهدید حضور پر رنگتر ناتو و تشویق کشورهای حوزه بالتیک و اوراسیا به عضویت در این ائتلاف نظامی با توسل به بهانه "دخالت روسیه در امور داخلی همسایگان"
مهمترین و اصلیترین ابزارهای روسیه برای دفاع از خود و مقابله با آمریکا نیز به شرح زیر است:
۱- تاکید بر دفاع از حقوق روس تبارها در اوکراین: مقامات
روسیه به دنبال وقایع اخیر اوکراین، همواره از عزم خود برای دفاع از حقوق
روستبارهای این کشور تاکید داشته و در مواقعی درباره "روی میز بودن همه
گزینهها حتی متوسل شدن به اقدامات نظامی" سخن گفتهاند. در همین ارتباط،
سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه در گفتگو با شبکه "راشا تودی" گفت: "تهدید
منافع روسها، تهدید منافع حیاتی فدراسیون روسیه است و اگر لازم باشد
همانند مورد "اوستیایی جنوبی"(گسیل نیروی نظامی روسیه به خاک گرجستان در
سال ۲۰۰۸) اقدامات لازم را انجام خواهیم داد".
۲- استفاده از سلاح انرژی:
مقامات مسکو به دنبال تهدید غرب به تحریم، به طور مکرر از وابستگی اروپا
به انرژی روسیه به عنوان سلاح اعمال فشار استفاده کردهاند و مقامات
اوکراین و اروپا را به قطع صدور گاز تهدید کردهاند. روسها همچنین سران
اروپایی را برای بازپرداخت "بدهیهای گازی کییف" تحت فشار قرار دادهاند.
۳- تهدید به استفاده از نیروی نظامی: روسیه
پس از ناآرامیها در کریمه و تحولات منجر به همهپرسی جدایی از اوکراین،
حضور نظامی خود را در این منطقه تشدید و با قاطعیت از جدایی "کریمه" حمایت
کرده است؛ تا جایی که ولادیمیر پوتین ضمن تائید اعزام نیروی نظامی به کریمه
گفت: "حضور نظامی در کریمه به منظور حفاظت از جان روسهای مقیم این
شبهجزیره و همچنین پایگاههای نظامی روسیه در این مکان، الزامی است".
سرگئی شویگو، وزیر دفاع روسیه تاکید کرد که به دنبال الحاق شبهجزیره
کریمه، مسکو چندین ناو جنگی و زیردریایی جدید به دریای سیاه اعزام میکند.
در
همین حال، حمایتهای نظامی روسیه از "کریمه"، پس از اعتراضات حامیان مسکو
در شرق اوکراین، این موضوع که "آیا مسکو سناریو کریمه را در دیگر مناطق
شرقی تکرار میکند؟" ذهن بسیاری از سیاستمداران و تحلیلگران را مشغول کرده
است. هر چند نمیتوان به این سوال پاسخ قطعی داد اما شواهد نشان میدهد که
روسیه تمایل چندانی برای تکرار سناریو "کریمه" ندارد، هرچند به طور کامل هم
نمیتوان آن را رد کرد.
۴- استفاده از اهرم وابستگی اقتصادی بخشهای شرقی اوکراین به روسیه:
از زمان استقلال اوکراین، مسکو همواره نفوذ بالایی در مناطق شرقی این کشور
داشته و با توجه اینکه در بخشهای شرقی چندین مرکز صنعتی وجود دارد، نفوذ
روسیه در این مراکز بسیار قوی است و به دلیل همین نفوذ است که چند تظاهرات
کارگری در این مجموعهها در حمایت از مسکو انجام شد.
تیجه
سیر
تحولات اوکراین از آغاز استقلال آن نشان میدهد که این کشور کانونی از
منافع متضاد روسیه و آمریکا است و به نظر میرسد که برای ایجاد ثبات در این
کشور، باید توازن بین این منافع متضاد برقرار شود و طرفین یعنی واشنگتن و
مسکو بر سر آنها مصالحه کنند. نشست چهار جانبه ژنو از جمله تلاشهای دو طرف
در این راستا و برای حل بحران اوکراین است که طی آن موافقت کردند که "همه
طرفها در اوکراین زمینه کاهش تنشها را فراهم کنند".
در همین
ارتباط، مقامات مسکو بارها بر لزوم تغییر قانون اساسی اوکراین و استقرار
نظام فدرال سخن گفتهاند؛ موضوعی که به منظور تثبیت حقوق حامیان مسکو در
اوکراین بسیار حیاتی و نقش آفرین خواهد بود. در واقع مقامات روسیه نگران
دورنمای عضویت اوکراین در ناتو هستند و آنرا "تهدیدی جدی" برای خود قلمداد
میکنند و تمام تلاش خود را برای عدم تحقق این سناریو به کار میگیرند.
از
سوی دیگر آمریکا در موقعیتی نیست که به خاطر تحولات اوکراین خواهان توسل
به "گزینه نظامی" و کشاندن پای ناتو به این موضوع باشد. وزیر خارجه آمریکا
در جلسه کمیته سیاست خارجی سنا به این مسئله اذعان داشت. "جان کری" در پاسخ
به اظهارات سناتورها درباره "ضعف دولت اوباما در قبال روسیه و لزوم اتخاذ
سیاست قاطعانهتر" گفت: "وقتی این گونه صحبت میکنید، انگار خواهان جنگ با
روسیه هستید! هیچ کس در آمریکا نمیخواهد شاهد چنین جنگی باشد".
آمریکا
با اعمال فشارهای مختلف، خواهان بالا بردن هزینههای اقدامات روسیه در
اوکراین است و با این روش در صدد ترغیب و تجدیدنظر در سیاستهای کاخ کرملین
است. اما در نهایت واشنگتن به این موضوع واقف است که روسیه "منافعی" دارد و
به منظور آرام کردن اوضاع اوکراین، باید برای لحاظ کردن منافع مسکو
چارهاندیشی کند.