منطق مبهم سهم ويژه در مكانيسم 8+7 كه قرار است منجر به وحدت اصولگرايان شود، همچنان مورد انتقاد برخي از شخصيتهاي جريان اصولگرا است. در اين زمينه، ميتينگ انتخاباتي هفته گذشته لاريجاني در ساختمان مجلس قديم نيز نه تنها نتوانست منطق سهم ويژه را توجيه كند، بلكه اين معما را پيچيدهتر كرد.
به گزارش رجانيوز، حجتالاسلام حميد رسايي عضو جبهه پايداري انقلاب كه پيش از اين نيز ابهاماتي را در مورد سهم ويژه مطرح كرد، اين بار با يادآوري ميتينگ انتخاباتي هفته گذشته، موارد جديدي را مطرح كرد و اين شبهه را پيش كشيد كه توجيههايي كه براي جا انداختن سهم ويژه لاريجاني بيان ميشود، همگي در مورد شخص جاسبي نيز صادق است و اگر قرار بر اين است كه با اين توجيهها به كسي سهم داده شود، چرا به جاسبي نبايد داده شود.
وي با ارائه اين منطق و كاريكاتوري نشان دادن توجيههاي سهم ويژه نوشت:
در میان حکایت های ایرانی به حکایتی بر می خوریم که بی ارتباط با میتینگ انتخاباتی هفته گذشته آقای لاریجانی و برخی از همراهان وی در مجلس نیست. ضرب المثل مشهوری که می گوید اول منار را بتراشید و بعد چاه آن را بکنید!
از حدود چندماه قبل در حالی که اصولگرایان می رفتند تا به وحدت حداکثری برای انتخابات نهم مجلس شورای اسلامی برسند، با اصرار آقای لاریجانی و قالیباف برای حضور در این مکانیزم مواجه شدند. از همان ابتدا این اصرار بر هیچ منطقی استوار نبود و به همین دلیل با مخالفت شخصیت هایی مانند دکتر حداد عادل و برخی از اصولگرایان دیگر مواجه شد. در ادامه مسیر وقتی امکان اضافه شدن این دو چهره به هیات هفت نفره داوری میسر نشد، اصرارها برای حضور نمایندگان آنها در کنار نمایندگان سه جریان دیگر شدت گرفت و نهایتا نیز با اضافه شدن دو نماینده از طرف آنها به هیات شش نفره ، ترکیب 8+7 به عنوان مدل انتخاباتی اصولگرایان تبلیغ شد. این مدل هم با اعتراض گسترده برخی از چهره های سیاسی و همچنین جریان جبهه پایداری و بدنه جریان اصولگرایی مواجه شد تا جایی که تاکنون هیچ جلسه ای با ترکیب هشت نفره تشکیل نشده و همین موضوع وحدت اصولگرایان را با یک چالش جدی مواجه کرد.
در طول چند ماه گذشته البته این شخصیت های سیاسی تلاش کرده اند تا با بهانه های مختلف، حضور نمایندگان خود را در این مکانیزم توجیه کنند. تا چندی پیش مهمترین دلیل برای حضور انتخاباتی لاریجانی در روند وحدت اصولگرایان، رأی حدود 200 تن از نمایندگان به وی در انتخابات هیات رییسه خرداد ماه بود که مدافعان حضور وی، این رأی را نشانه پایگاه اجتماعی او می دانستند. این توجیه خیلی زود رنگ باخت، آنجا که اصلاح طلبان مجلس در بیانیه ای رسمی حمایت خود از لاریجانی را برای ریاست مجلس اعلام کرده بودند.
فشار افکار عمومی و اعتراض ها به این سهم خواهی، اما باعث شد تا آقای لاریجانی ابتدا در جلسه ای اعلام کند که وحدت اصولگرایان و 8+7 مشکل اصلی مردم نیست وسپس در مصاحبه خبری دیگری ادعا کند که نماینده ای در این مکانیزم ندارد و فرد معرفی شده (کاظم جلالی) بر اساس درخواست گروه های اصولگرایی است که در مکانیزم شش نفره نماینده ای ندارند.
اما ظاهرا همه این توجیهات افاقه نکرده که در هفته گذشته ، لاریجانی تصمیم گرفت به نام اصولگرایان مستقل، میتینگی انتخاباتی را در سالن مجلس قدیم ترتیب دهد و در حالی که 150 نفر را برای این نشست دعوت کرده بود، فقط توانست 70 نفر را در زیر یک سقف جمع کند، هر چند برخی از آنها نیز اعلام کردند که از محتوای و اهداف این جلسه اطلاعی نداشتند.
با این همه در خصوص این میتینگ انتخاباتی نکاتی به نظر می رسد که باید گفت:
1 . تشکیل جلسه ای با حضور برخی از نمایندگان اصولگرایی که خود عضو یک تشکل سیاسی یا فراکسیون دیگر هستند و نام گذاری آن با عنوان اصولگرایان مستقل، به خودی خود آغاز دو دستگی و انشقاق در اصولگرایان است که با شعار وحدت آنها نمی سازد.
2 . همانطور که در آغاز این یادداشت ذکر شد، این جلسه برای فرار از پاسخ به ابهامات بسیاری است که در افکار عمومی نسبت به غیر قابل توجیه بودن حضور نمایندگانی از طرف افراد و اشخاص در هیات 8+7 ایجاد شده. در حقیقت مناره ای تراشیده شده اما باید برای جای آن فکری شود! در حالی که بر اساس عقل و منطق اول باید جای مناره را اندازه گرفت و بعد به تناسب آن مناره ای را برای آن تراشید.
3 . آقای لاریجانی تا چند هفته قبل، مشکل اصلی مردم را وحدت اصولگرایان و مدل 8+7 نمی دانستند اکنون چه شده که ایشان به این نتیجه رسیده و برای توجیه حضور خود در 8+7 به دنبال برگزاری جلسه انتخاباتی است؟!
4 . در حال حاضر مهمترین توجیه لاریجانی برای این که نماینده ای از جانب وی در 8+7 حضور داشته باشد، حمایت 70 نفر از نمایندگان مجلس از وی -و حتی بر فرض حمایت 150 تن از نمایندگان مجلس - است. اما این توجیه نیز ابهامات افکار عمومی را برطرف نمی کند، چرا که اگر برای حضور آقای لاریجانی در 8+7 بتوان توجیهی منطقی تصور کرد، این توجیه در خصوص حضور آقای جاسبی، رییس دانشگاه آزاد در ترکیب 8+7 بیشتر و قوی تر است.
آقای جاسبی از شاخصه های آقای لاریجانی و حتی در مواردی بيشتر از ایشان برخوردار است. ریاست دانشگاه آزاد ادعا میکند که چهار اصل اسلام، انقلاب، امام و رهبری را قبول دارد! و از سوابق انقلابی برخوردار است، نیست؟
آقای جاسبی هم پشتیبان رسانه های متعدد مطبوعاتی و اینترنتی است و بالطبع از حمایت آنها برخوردار است، نیست؟
ارتباطات او نیز با آقای هاشمی رفسنجانی به اندازه ای است که به آن افتخار می کند، نمی کند؟ آقای جاسبی هم برای اداره دانشگاه آزاد گوشه چشمی به سیاست های هاشمی دارد، ندارد؟
عبدالله جاسبی هم در انتخابات دهم از مواضع دو پهلو برخوردار بود و در مواقعی حتی او هم ساز خود را با اصلاح طلبان کوک می کرد، نمی کرد؟ اصلاح طلبان نیز بر ریاست وی بر دانشگاه آزاد اصرار دارند و برای ریاست وی بر دانشگاه آزاد 250 هزار میلیارد تومانی، از هیچ تلاشی دریغ نکرده اند، کرده اند؟
او هم زمانی کاندیدای ریاست جمهوری بوده و حدود یک میلیون رای آورده، نیاورده؟ بسیاری از شخصیت ها و چهره های سیاسی و حزبی به دلیل خدمات ویژه وی از او حمایت می کنند، نمی کنند؟ جاسبی همه این ویژگی ها را دارد با این تفاوت که به جای 150 نماینده مجلس هشتم، بیش از 200 نماینده مجلس هشتم و حتی بسیاری از نمایندگان ادوار مختلف به دلیل همان خدمات ویژه، از وی تجلیل کرده اند و قبولش دارند. شما قضاوت کنید بر اساس منطقی که امثال آقای لاریجانی و قالیباف را مستحق برخورداری از نماینده ای ویژه در ترکیب 8+7 می کند، عبدالله جاسبی لایقتر نیست؟ شاید ملاک های ما برای تشکیل 8+7 نیاز به بازبینی دارد، ندارد؟