سرویس فرهنگی
پایگاه 598، تاریخ دقیق تولد حضرت احمد بن موسی شاهچراغ (س) مشخص نیست. دو سال پیش، در شورای فرهنگ عمومی استان فارس نامگذاری یک روز به نام بزرگداشت آن حضرت مطرح شد و متولیان امر تصمیم گرفتند که روز تولد آن حضرت را به عنوان مراسم بزرگداشت انتخاب کنند. لذا برای مشخص شدن روز دقیق تولد، مورخان و محققان تحقیقات خود را آغاز کردند.
تصویر داخل ضریح مطهر حضرت احمد بن موسی(علیه السلام) - شاهچراغ شیراز
اما پس از بررسی های به عمل آمده کارشناسان به این نتیجه رسیدند که روز تولد حضرت شاهچراغ(س) بدرستی مشخص نیست و در این خصوص نقلهای متفاوتی وجود دارد. از این رو تصمیم بر این شد که در دهه کرامت یعنی حدفاصل تولد حضرت معصومه(س) و امام رضا(ع) یک روز به عنوان روز بزرگداشت حضرت احمد بن موسی "شاهچراغ"(س) تعیین شود.
حضرت سيد امير احمد عليهالسلام ملقب به شاهچراغ و سيدالساداتالاعظم فرزند بزرگوار امام موسي بن جعفر(ع) و برادر امام علي بن موسي الرضا(ع) است. «پس از اشاعه خبر شهادت امام موسي بن جعفر(ع) مردم به خاطر جلالت و وفور عبادت، نشر شريعت و کرامات حضرت احمد بن موسي(ع) براي بيعت با او به عنوان امام هشتم اجتماع کردند، حضرت احمد بن موسي به منبر رفته و خطبهاي در کمال فصاحت و بلاغت بيان فرمودند، سپس اظهار داشت: «پس از پدرم، برادرم رضا امام هشتم شيعيان و خليفه بحق و ولي خداست و اطاعت او از جانب خدا و رسولش به من و شما واجب است.
پس از آن حضرت احمد بن موسي(ع) از فضايل و کمالات برادرش امام رضا(ع) سخن گفت، آنگاه شيعيان درحالي که حضرت احمد بن موسي(ع) پيشاپيش آنها حرکت ميکرد خدمت حضرت ثامن الائمه عليه السلام رسيدند و با آن حضرت بيعت کردند. امام رضا عليه السلام در حق برادرش احمد دعا نمودند و اظهار داشتند: «همچنان که حق را پنهان نداشته و ضايع نکردي خداوند در دنيا و آخرت تو را ضايع نگرداند.»
حضرت احمد بن موسي(ع) در سنوات (198-203 ه.ق) با سيد امير محمد عابد و سيد علاءالدين حسين (برادران ايشان) و جمع کثيري از برادرزادگان و محبان اهل بيت، به قصد زيارت حضرت رضا(ع) از مدينه حرکت مينمايند تا از طريق شيراز به طوس عزيمت کنند.چون کاروان اهل بيت عصمت و طهارت و شيعيانشان به سرزمين فارس ميرسند، مأموران خبر ورود آن حضرت را به حاکم فارس ميرسانند. حضرت سيد امير احمد(ع) چون گروه کفار را که براي کارزار صفآرايي کرده مشاهده نمودند به همراهان خويش فرمودند: «اين قوم ظالم به قصد ريختن خون فرزندان علي(ع) آمدهاند، هرکس ميل بازگشت به مدينه را داشته باشد و يا راه گريز از اين مهلکه بداند، مختار است.» برادران، برادرزادگان و ياران که حضرت را در جهاد مصمم ديدند وفاداري خود را نسبت به ايشان ابراز داشتند.
جنگ در چند نوبت در گرفت که بر اثر رشادت و شجاعت بيمانند احمد بن موسي(ع) و يارانشان هر بار لشکر اشرار شکست خورده و عقب نشيني ميکردند و جمعي از امامزادگان و شيعيان آن حضرت مجروح يا شهيد ميگشتند. حضرت احمد بن موسي(ع) با آن که ضربتي بر فرق مبارکش خورده بود و زخمهاي کاري بر بدن داشتند همچنان با شجاعت ميجنگيدند و از دشمن ميکشتند تا به اين مکان که اکنون تربت مقدس آن بزرگوار است رسيدند و از شدت جراحات به درجه رفيع شهادت نايل گرديدند. مدفن آن حضرت تا زمان سلطنت عضدالدوله ديلمي که اهل ايمان مکرراً از حوالي محل شهادت مشاهده نور مينمودند، مخفي بود تا اينكه به اطلاع حاکم شهر رساندند که چراغي در نهايت روشنايي در بالاي تلي از خاک ميدرخشد و تا طلوع صبح نورافشاني ميکند.
او پس از مشورت با علما و مشايخ زمان دستور داد محل مزبور را شکافتند تا بر لوحي از سنگ يشم رسيدند که بر آن نوشته بود «السيد امير احمد بن موسي الکاظم». چون سنگ را برداشتند سردابي عميق آشکار گشت. جسد مطهر آن حضرت صحيح و سالم و بدون تغيير و تبديل در حالي که نوري بس شگفت از آن ساطع بود مشاهده شد و انگشتري در دست راست حضرتش يافتند که بر نگين آن منقوش بود «العزئ لله احمد بن موسي». سپس عضدالدوله دستور داد تا بنايي شايسته بر مرقد مبارکش ساختند.