به گزارش
سرویس سیاسی پایگاه 598، انتشار یادداشت توهین آمیز یکی از اصلاح طلبان افراطی استان قم علیه طلاب و فضلای حوزه علمیه که با استقبال ضد انقلاب همراه بود موجب ناراحتی و آزردگی طلاب و فضلای انقلابی حوزه های علمیه قم البته نه به علت بیان این سخنان از سوی چهره معلوم الحال رسانه ای، بلکه به خاطر نزدیکی این جریان به دولت محترم یازدهم شد.
بارنشر این یادداشت توهین آمیز که در آن طلاب و فضلای انقلابی حوزه علمیه قم را متهم به دروغ گویی، تنش آفرینی، خرابکاری و ... نموده است در خبرگزاری دولتی ایرنا (
اینجا بخوانید) موجی از اعتراض طلاب و فضلای انقلابی قم را به همراه داشت.
در همین خصوص حجت الاسلام و المسلمین محمد استوار میمندی از اساتید فقه و اصول حوزه در علمیه قم جوابیه ای را نسبت به یادداشت توهین آمیز روزنامه 19 دی نگاشته است که متن این جوابیه در ادامه می آید:
حوزه های علمیه شیعه از دیرباز کانون علم و دانش و مرکز ترویج معارف اهل بیت علیهم السلام و خاستگاه معنویت و دفاع از مبانی دینی و فرهنگ ناب اسلامی بوده است، در طول دوران طولانی غیبت کبری اگر مجاهدت ها و جانفشانی های عالمان بزرگ شیعه و شجاعت آنها در بیان حقائق نبود شاید امروز نامی از مکتب اهل بیت علیهم السلام نیز باقی نمانده بود.
امروز نیز که دشمنان بشریت با ظاهری فریبنده به نام حقوق بشر، آزادی انسان و آزادی بیان ناجوانمردانه ترین حملات را نثار ادیان آسمانی و به خصوص دین عزیز اسلام نموده اند این حوزه های علمیه هستند که باید در دفاع علمی و عملی از آموزه های نورانی اسلام تلاش خستگی ناپذیری داشته باشند و البته در این مسیر طاقت فرسا از ملامت ملامت کنندگان نیز هراسی به خود راه ندهند.
در این میان نقش طلاب جوان و انقلابی در معرفی مکتب تشیع به جامعه جهانی و دفاع از فرهنگ دینی و ترویج معنویت در جامعه و نیز دفاع از انقلاب و ارزش های اسلامی آن انکار ناپذیر است، همانگونه که اینان در دوران انقلاب با لبیک به ندای رهبر و مرجع خویش اینچنین نقش آفرینی کردندو در طول بیش از 30 سال از پیروزی انقلاب اسلامی در مقاطع مختلف نقش خود را به خوبی ایفاء نموده اند.
اخیرا در سرمقاله یکی از روزنامه های استان قم(که بلافاصله در خبرگزاری ایرنا هم انتشار یافت) مطالبی به نگارش در آمد که در آن به خیل عظیمی از اساتید و طلاب مدرسه علمیه معصومیه که جزء بزرگترین و موثرترین مدارس علمیه کشور است توهین شد، این سرمقاله قبل از آنکه ناشی از شفقت و دلسوزی نگارنده آن باشد برخاسته از برخی حب و بغض های شخصی و حزبی بود، سوگمندانه تر آنکه کسی اینچنین قلم فرسایی کرده که خود را وفادار به نظام اسلامی و مطیع فرامین رهبری و متعلق به جریان اصولگرایی و انقلابی کشور می داند، در حالیکه هر انسان با اطلاعی این مطالب را بخواند پی به مغرضانه بودن آن می برد و یا لااقل به سطحی و ساده لوحانه بودن آن اذعان می کند. مطالب نوشته شده در آن سر مقاله آن قدر بی مایه و سطحی است که جایی برای پاسخ دادن به آن باقی نمی گذارد چرا که گاهی اوقات جواب ندادن خود، بالاترین جواب است، ولی در اینجا باید به یک نکته اشاره کرد؛
نویسنده محترم این سرمقاله مشخص نکرده است که آیا نسبت به عملکرد سابق طلاب این مدرسه در داشتن روحیه انقلابی و حساس بودن نسبت به انحرافات فرهنگی و سیاسی ناراحت بوده و یا اینکه نسبت به عملکرد امروز طلاب این مدرسه آن هم فقط نسبت به پخش مستندی در معرفی شخصیت رئیس جمهور محترم اعلام ناراحتی نموده است؟!
صرف نظر از اینکه آیا پخش این مستند در مدرسه معصومیه درست بوده یا غلط و صرف نظر از اینکه آیا مطالب مطرح شده در این مستند درست است یا نه، ذکر این مطلب مهم است که ادبیات به کار رفته در این سر مقاله به هیج وجه متناسب با شخصیتی که خود را اهل فرهنگ و مدیر مسئول یک روزنامه سراسری می داند نیست تاچه رسد به کسی که مدعی پیروی از ولایت فقیه و شخص مقام معظم رهبری است، تعبیر کردن از طلاب یک مدرسه علمیه به «کفن دوزان» و «کفن پوشان» چه دستاوردی جز به سخره گرفتن شور انقلابی و حساس بودن نسبت به انحرافات فرهنگی می تواند داشته باشد، آیا تاختن به جوانانی که دل در گرو انقلاب، ولایت و معنویت دارند مورد رضایت امام عصر ارواحنا فداست؟!
مگر همین نامی که روزنامه مورد نظر برای خود برگزیده برگرفته شده از قیامی نیست که توسط طلاب جوان و انقلابی قم با رهبری بزرگان حوزه در دفاع از امام راحل انجام دادند مگر نه این است که قیام 19 دی مردم قم ناشی از غیرت دینی و مذهبی طلاب و مردم قم بود، مگر جوانان دیروز همان کفن پوشانی نبودند که پیروزی انقلاب اسلامی در گرو شجاعت، اخلاص و معنویت آنها بود؟ حال چه شده است که غیرت دینی و فرهنگی جوانان مومن و طلابی که جوانی خویش را در طبق اخلاص نهاده و پشت پا به همه موقعیت های دنیایی زده اندو افتخار شاگردی مکتب امام صادق علیه السلام را برای خود برگزیده اند را مساوی با شعار ، دعوا و هیجان می خواند.اگر همین شعارها و دعواها و هیجان های انقلابی -و البته برخاسته از شعور و معرفت-نبود که سال ها پیش این انقلاب را در آغوش آمریکا رها کرده بودند.
متاسفانه لحن و ادبیات موجود در این سرمقاله را نه بد اخلاقی سیاسی بلکه باید آنرا بی تقوایی سیاسی نامید چرا که نویسنده طلابی را که وامدار هیچ جریان و حزبی نبوده اند کسانی نامیده است که به دنبال نان و نوایی بوده اند و همین را سبب سکوت آنها در دولت قبل دانسته است! چقدر بی انصافی؟! و چقدر نسبت دادن ناروا؟!
اگر نویسنده محترم به جای اینکه قلم خود را رها می کرد تا بغض های فروخفته را بر کاغذ بنگارد اندکی خود را بر کرسی انصاف می نشاند به گونه دیگری قضاوت می کرد چرا که در اینصورت به خوبی مشاهده می کرد که طلبه جوان حزب اللهی که همه آرمانش رضایت مندی امام عصر علیه السلام است آنچه برای او اهمیت دارد دین و معنویت مردم و جامعه است به همین دلیل هر کس و در هر لباسی به این میثاق ارزشمند هجمه کند از دید تیزبین او مخفی نمی ماند و به دنبال این است که با تمام توان از ارزش های الهی پاسداری کند.
گویا نویسنده محترم هیچ تفاوتی بین زمان اصلاحات که دشمن و مواجب بگیران داخلی آنها همه عده و عده خود را در جهت هجمه به آموزه های اسلامی و انقلابی مردم بسیج کرده بوند به گونه ای که یک روز در روزنامه های خود قرآن را حاصل تجربه بشری می خواندند و یک روز کربلا را نتیجه پیروزی پیامبر در جنگ بدر معرفی می کردند و روز دیگر امام زمان را، دگر روز جهاد و شهادت را و وقت دیگر ولایت فقیه و حتی شخص امام راحل را مورد هجمه و تمسخر قرار داده بودند به گونه ای که مقام معظم رهبری آن توطئه پیچیده و وسیع را شارلاتانیزم مطبوعاتی نامیدند را از یاد برده است! آیا در آن زمان می شد سکوت کردو دم برنیاورد تا طوفان هجمه وسیع دشمن که با برنامه ریزیهای وسیعی صورت گرفته بود همه هستی این مردم و خانواده شهدا را از آنها می گرفت در آن زمان بدخواهان و شبهه افکنان آنقدر جسور شده بودند که نمایندگان مجلس در جلسات علنی از محدود شدن اختیارات ولی فقیه سخن می گفتند و یا در روز روشن نامه جام زهر را به رهبری نوشتند و از او خواستند که تسلیم خواسته های آنها شود، اگر در آن روز همین جوانان مومن نبودند معلوم نبود امروز چه بلایی بر سر انقلاب و جمهوری اسلامی آمده بود، پایداری این جوانان پاک باخته در مقابل همان هایی بود که شعار جمهوریت سر دادند اما در مقابل رای مردم کودتا کردند، همان هایی که شعار دانستن حق مردم است را می دادند اما درب مدارس و دانشگاهها را بر روحانیت اصیل و انقلابی بستند، همانهایی که آزادی را فقط در آزادی جنسی و آزادی بیان را در توهین به مقدسات تفسیر نمودند، آیا انتظار داشتید در آن زمان جوانان باغیرت حوزه این همه انحراف و دهن کجی به دین و مقدسات را ببینند و سکوت کنند؟
عجیب تر اینکه نویسنده این سرمقاله دوران تاریک اصلاحات را با دوران احمدی نژاد مقایسه می کند و می گوید: «به قدرت رسیدن احمدی نژاد، آبی بر آتش مدرسه معصومیه بود، گویی اصلا در این مدرسه خبری نبوده است، گویا همه جا گلستان شده بود! دیگر نه خطری اسلام را تهدید می کرد و نه انقلاب اسلامی را!»، در حالیکه دوران احمدی نژاد از نظر «گفتمانی» به هیچ وجه قابل قیاس با دوران اصلاحات نبود چرا که گفتمان دوره اصلاحات گفتمانی «دگر اندیشانه» با میل به سکولاریزه کردن جامعه در جهت حرکت به سمت فرهنگ غربی و دور شدن از آرمان های انقالبی بود اما دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد دوره بازسازی گفتمان «انقلاب اسلامی» و حرکت به سمت فرهنگ بومی و اسلامی در جهت احیای ارزش های دینی و معنوی بود، بنابراین اشکالات و خطاهایی نیز که در دوره احمدی نژاد وجود داشت -که داشت- نسبت به حجم خطراتی که در دوره قبل، انقلاب را تهدید می کرد قابل ذکر نبود چرا که رویکرد کلی او رویکرد اسلامی و مطابق با اهداف کلان انقلاب اسلامی بود و همه خوب به یاد دارند که در مقابل همین مقدار خطا نیز حوزه و طلاب جوان خاموش نبودند چراکه خود را وامدار کسی جز اسلام ، انقلاب و ولایت نمی دانستند.
آری بغض و کینه امروز شما خرمنی است که سر در انبان دیگران دارد و الا اگر پیرو رهبرتان بودید که او فرمود: جناح فرهنگی مومن کشور را تقویت کنید و چه خوب شما با چنین مطالبی جناح مومن کشور را تقویت می کنید!!
«والعاقبه للمتقین»
محمد استوار میمندی
استاد فقه و اصول حوزه علمیه قم
93/2/11