پایگاه 598 / اشاره: در حالیکه حکومت کفر با ظاهری آراسته و زیبا زوایای مختلف زندگی ما را تسخیر نموده این بار طمع دستاندازی به مقدسات دینی – آن هم به اسم مستند و از یک شبکه به ظاهر بیطرف به نامBBC - رانموده و باطن پلید و زشت خود را نمایان ساخت تا بلکه وابستگی آنها به سردمداران زور و ثروت از پس پرده بیرون آید و کوس رسوایی خود را در مقابل اسلام به نمایش گذارند. مستندی که بیش از آنکه عاقلان را به گمراهی سیاسی بکشاند در برابر زوایای پنهان آن هوشیارتر و در راهشان مستحکمتر میکند.
خورشید غروب کرده و تاریکی بر همهجا مستولی گشته، در این جنگل تاریک دیگر تشخیص درست و نادرست، دوست و دشمن برایم سخت شده و سخت در حیرت فرو رفتهام، تنها راهنماهایی که در دست دارم همان رشحات نورِ خورشید است که همانند قطبنما در صورت بکارگیری درست میتواند راه را به خوبی به من نشان دهد این را میدانم که در بین این دوستان، دشمنانی دوستنما و یا بهتر بگویم گرگانی که خود را در پشمینه گوسفندمخفی کردهاند کم نیستند و این اشعهی مهم که «سلام گرگ بی طمع نیست» را از خورشید به یاد دارم.
آری دوست من! سخنی به یاد دارم از امین خدا که «در آخرالزمان حق و باطل چنان در هم آمیخته میشود که تشخیص حق از باطل بسیارسخت است.»
در این دنیای وانفسا که حکومت باطل در حال عرض اندام و به رخ کشیدن زور و بازوی خود بود خورشیدی طلوع کرد و حق را به روشنی و وضوح به همه ما نشان داد او را آیت الله خمینی میخواندند و کلامی را از خود به یادگار گذاشت که همانند راهنمایی میتواند روشنگر راهمان در زمان درآمیختگی حق و باطل باشد.
پس از غروب خورشید گرگهای گوسفند نما که در مقابل روشنایی خورشید توان خودنمایی نداشتند، خود را به منصه ظهور و بروز رسانیده و کوس أنا الحق سردادهاند؛ هر روز به یک ظاهری و یک شعاری خود را میآرایند و در باتلاق باطل خود همچو ستارگان آسمان میدرخشند روزی به نام سیادت، روزی به نام جوانان ، روزی به نام عدالت و روزی به نام ... ؛ و این همان درسی است که از بزرگان باطل خود آموختهاند، همانانکه با ادعای بی طرفی امروزه نتوانستند باطن جهتدار خود را مخفی نگه دارند و ندای رسوایی خود را از رسانههایی شبیه BBC و CNN و غیره سر دادند و عمق کینه خود را نسبت به اسلام و پرچمداران آن نشان دادند.
سخت است، سخت است که بگویی چه کسی درست میگوید و چه کسی غلط؟ چه کسی حق است و چه کسی باطل؟ معیار حق را فر اموش کردهایم!
ولی ناگهان متوجه میشویم که کار از دست عالمیان خارج است و به قول معروف: « عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد».
خورشید به ما آموخته بود که هرجا دشمن از شما زبان به تعریف و تمجید گشود شک نکنید که مسیر را اشتباه رفتهاید– که یقینا این کلام نشأت گرفته از سلاله پاک آن امام بوده که به زبان مبارک ایشان جاری گشته است – و خوب میدانیم که هرجا دشمن بغض کینهی خود را بترکاند یقینا آنجا چراغ فروزان و خورشید نورانی حق موجود است.
حال که خوب این مطالب را مرور میکنم میفهمم که خیلی سخت است، سالها پشت سالها، شبههها پشت شبههها، تمرد بعد از تمرد وآن طرف در مقابل صبر پشت صبر، خون دل از پس خون دل و شاید منتظر همین فرصت بوده تا این بغض کینه را نشان دهد، تا بدانیم چرا گرگها سلام میکنند؟ و به چه کسی سلام میکنند؟ چرا گرگها دندان تیز میکنند؟ و برای چه کسی دندان تیز کردهاند؟
سلام و دشنام آنان همان قطبنمای خورشید من بود، منی که در این جنگل تاریک دوست و دشمن، حق و باطل، درست و نادرست را پس از غروب نمیتوانستم به خوبی نشان دهم و در هر آشوبی بیشتر و بیشتر در این تردید حیرت خود فرو میرفتم.
بلی معنی فتنه را فهمیدم و فرق سخن خوب گفتن و خوب سخن گفتن را.
دقیقتر که میشوم، میبینم اصلا تاریک نبوده بلکه من چشمانم را بسته بودم، نه، چشمانم را به روی حق بسته بودم حقی که اگر از آن پیروی کنیم حتما سعادتمند میشویم ، همان که امام گفت: « پشتیبانش باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد.» همان که امین وحی فرمود: «در آخرالزمان نگه داشتن دین در کف دست، از نگه داشتن آتش گداخته سختتر است.»
آری، نور خورشید از بین رفتنی نیست و این مائیم که چشمان خود را میبندیم و گرنه راه همان است که خورشید نشان داد: «ولایت فقیه، همان ولایت رسول الله است.»
خدایا از تو میخواهم به ما بصیرتی ده تا دشمنان خود را بهتر بشناسیم تا جبران بی بصیرتی ما در شناخت دوستانمان شود.
نویسنده: محمد مجنونی (دانشجوی کارشناسی ارشد ارتباطات)