به گزارش پایگاه 598 به نقل از تسنیم، حسن رشوند در یادداشتی با عنوان «چرا ۷۳ میلیون ثبت نام؟!» در روزنامه جوان نوشت:
سرانجام
پس از دو ماه تبلیغات فشرده دولت مبنی بر انصراف مردم از دریافت یارانه در
مرحله دوم هدفمندی یارانهها، روز چهارشنبه سخنگوی دولت آمار رسمی
ثبتنامکنندگان و انصرافدهندگان مرحله دوم یارانهها را اعلام کرد. یعنی
از جمعیت ۷۵ میلیونی ایران، ۷۳ میلیون نفر ترجیح دادند یارانه ۴۵۵ هزار
ریالی مرحله اول را دریافت کنند و تنها ۲ میلیون و ۴۰۰ هزار نفر با انصراف
از دریافت یارانه موافقت کردند. به تعبیر دیگر، نهضت انصراف در مقابل
نهضت ثبتنام شکست خورد. در چرایی این ثبتنامها و عدم همراهی با شعار
انصراف، دلایل زیادی را میتوان برشمرد که از آن جمله میتوان به موارد
زیر اشاره کرد: ۱- نهضت ثبتنام و نهضت انصراف بیش از آنکه سابقه در مسائل
اقتصادی داشته باشد، سابقه در موضوعات سیاسی دارد.
یادآوری تبلیغات
انتخاباتی اصلاحطلبان در انتخابات مجلس هفتم بیشباهت به رفتار تبلیغاتی
رسانههای اصلاحطلب در جنبش انصراف از دریافت یارانه مرحله دوم نیست.
اصلاحطلبان که فضای سخت و احتمال شکست را در آستانه انتخابات مجلس هفتم
تجربه میکردند و شدیداً با عدم اقبال مردم مواجه بودند، برای برونرفت از
بحران پیش ساخته خود و آچمز نظام، طرح جنبش ثبتنام را مطرح کردند تا شاید
با رد صلاحیت آدمهای بیصلاحیت، هزینه سیاسی زیادی را بر نظام تحمیل کنند.
ولی غافل از آنکه مردم به درستی مسائل را تشخیص میدهند و از فضای پشت
صحنه مطلع هستند. بنابراین کاملاً روشن بود که نه کوبیدن بر طبل ثبت نام
برای دریافت یارانه شایسته نظام بود و نه اصرار بر انصراف مردم از دریافت
آن، چرا که ملت ایران بارها ثابت کردهاند با هرگونه جنبشهای ساختگی از
هر نوع آن اعم از جنبش ثبتنام یا انصراف مخالفند.
۲- یک اصل اساسی
در بحث ارتباطات و تبلیغات وجود دارد و آن اینکه پذیرش و تأثیرپذیری از
تبلیغات، بستگی به میزان شدت و نوع تبلیغات دارد. اگر شدت تبلیغات به
میزانی باشد که از آستانه پذیرش مخاطب یا ذینفعان بیشتر باشد، نتیجه عکس
حاصل میشود و این تجربه را بارها سیاسیون در امر انتخابات آزموده بودند.
روزی که رسانه ملی تسلیم انتقادهای دولت شد و بیمحابا و با حجم گسترده
تبلیغات وارد گود شد تا شاید مردم را از ثبتنام دریافت یارانه پرهیز
دهد، بسیاری میدانستند که این نوع هجمه از تبلیغات نتیجهای جز ثبتنام
مردم را در پی نخواهد داشت.
۳- مخاطب یک درخواست همواره رفتارهای
گذشته و حال درخواستکننده را رصد میکند و با ارزیابی از شرایط موجود،
به درخواست مورد نظر پاسخ مثبت یا منفی میدهد. مردمی که میبینند بخشی از
کابینهشان هرچند محدود، ثروتهای چند صد هزار میلیاردی دارند و برای
جراحی یک عمل ساده گوش به فلان کشور اروپایی در ایام نوروز میروند، چگونه
میتوانند بپذیرند که باید آنها از دریافت ۴۵۵ هزار ریال یارانه ماهانه
صرفنظر کنند، ولی کارگزاران دولتی به دنبال برخی اقدامات تشریفاتی و
ولخرجیهای آنچنانی باشند، طبیعی است در چنین وضعیتی نمیتوان انتظار
همراهی مردم با دولت را داشت، چرا که اگر برخی مسئولان فراموش کردهاند،
ولی مردم به درستی میدانند که بر اساس آموزههای دینی، تأکید شده است
بهترین عمل برای یک مسئول و کارگزار، بروز رفتارهایی در سطح مردم طبقه
پایین جامعه است.
۴- در زمان ثبتنام برای یارانه، این سؤال همواره
برای مردم مطرح بود که قرار است بعد از اجرایی شدن مرحله دوم یارانهها چه
اتفاقی بیفتد؟ جالب آنکه قیمت بنزین و دیگر حاملهای انرژی را به درستی
پیشبینی میکردند، ولی نمیدانستند چرا دولت آنها را در فضای خوف و رجا
نگه داشته است و با چه استدلالی قیمت سوخت قرار است ۸۰ درصد افزایش پیدا
کند. این سؤال را بارها از نمایندگان مجلس میپرسیدند که بر اساس قانون
مگر دولت میتواند بیشتر از ۲۰ درصد قیمتها را افزایش دهد و چرا باید برای
فاز دوم یارانهها متحمل پرداخت ۸۰ درصد شوند؟! و اگر قرار است هزینههای
افزایش قیمت سوخت بر آنها تحمیل شود، چرا نباید از گرفتن حداقل یارانه
بهرهمند شوند.
اینها بخشی از دلایلی بود که مردم به درخواست دولت
برای دریافت یارانه پاسخ مثبت ندادند و طبیعی است اگر دولت تدبیر و امید
مایل است از این پس مردم صدای او را بشنوند، باید در بسیاری از عملکردها،
رفتارها و گفتارهای خود تجدیدنظر کند.