آدمهای شاد، زمان زیادی را برای خوشبینی، شکرگزاری، تمرین مهربانی، رسیدگی
به روابط محبتآمیز، متعهد شدن به اهداف پرمفهوم، بهره بردن از لذتهای
کوچک زندگی و امثال آن صرف میکنند. اما هیچوقت در کارهای دیگران دخالت
نمیکنند فراموش کنید دیگران چه میکنند. نگاه نکنید که چه دارند و چه
هستند. هیچ کس وضعیت بهتری نسبت به شما ندارد چون کسی نمیتواند کاری را به
خوبی شما انجام دهد. شما در مسیر خودتان قدم میزنید.
گاهیاوقات
یکی از دلایل اینکه با ناامنی دست و پنجه نرم میکنیم این است که شرایط پشت
صحنه خودمان را با شرایط ظاهری دیگران مقایسه میکنیم. به جای اینکه به
صدای خودمان گوش دهیم، به صدای دنیا گوش میدهیم. پس دست از مقایسه کردن
بردارید! به صدای درونی خودتان گوش دهید و فکرتان به کار خودتان باشد.
بهترین
آرزوها و بزرگترین اهدافتان را نزدیک به قلبتان نگه دارید و هر روز برای
آنها وقت بگذارید. از تنها راه رفتن نترسید و از لذت بردن از آن نهراسید.
نگذارید نادانی، ناراحتی یا منفیبافی کسی اجازه ندهد بهترین خودتان باشید.
کاری را انجام دهید که میدانید برای شما بهتر است چون وقتی با آرامش
درونی روی یک کار خوب تمرکز میکنید، هیچ چیز نمیتواند شما را متزلزل کند.
ارزش خود را در دیگران نجویید
وقتی
از اینکه خودتان باشید راضی باشید، بدون اینکه مقایسه کنید یا برای
تحتتاثیر قرار دادن دیگران رقابت کنید، هر فرد باارزشی به شما احترام
خواهد گذاشت. و مهمتر اینکه خودتان هم به خودتان احترام خواهید گذاشت.
چطور باید اجازه بدهید دیگران شما را تعریف کنند؟ اگر میدانستید هیچکس قضاوتتان نمیکند چه کاری را متفاوت انجام میدادید؟
هیچکس
حق قضاوت کردن شما را ندارد. ممکن است مردم داستانهای شما را شنیده باشند
و تصور کنند شما را میشناسند اما هیچوقت نمیتوانند آنچه بر شما گذشته را
احساس کنند. هیچوقت نمیتوانند خودشان را جای شما بگذارند. پس فراموش کنید
دیگران چه فکری میکنند یا درمورد شما چه میگویند. فقط روی احساسی که
خودتان نسبت به خودتان دارید تمرکز کنید و به راهتان ادامه دهید.
آنها
که شما را قبول میکنند دوستانتان هستند و آنها که نمیکنند میتوانند
معلم شما باشند. اگر کسی به شما چیزی میگوید و حقیقت دارد، این تقصیر شما
نیست که حقیقت دارد. اگر کسی چیزی به شما میگوید و حقیقت ندارد، باز هم
مشکل شما نیست زیرا حقیقت ندارد. در هر دو حالت حرفی که به شما میزنند
مشکل شما نیست، مشکل خودشان است.
برای شادی خود به افراد و اتفاقات متکی نباشید
ناراحتی
در شکاف بین چیزی که الان داریم و چیزی که فکر میکنیم لازم داریم قرار
میگیرد. اما حقیقت این است که لازم نیست که برای راضی و شاد بودن چیز
بیشتری نسبت به آنچه الان داریم به دست بیاوریم. برای شاد بودن نیاز به
اجازه هیچ کس دیگری نداریم. زندگی شما فوقالعاده است نه به این دلیل که
کسی این را میگوید، بلکه به این دلیل که چیز تازهای به دست آوردهاید.
بخاطر اینکه تصمیم گرفتهاید که اینطور باشد. انتخاب همیشه با خودتان است
که زندگی کنید و تجربه کنید.
به محض اینکه آدمها و چیزهای دیگر را
برای شادیتان مسئول نکنید، احساس شادی بیشتری خواهید کرد. اگر الان
ناراحتید، تقصیر کس دیگری نیست. خودتان باید مسئولیت کامل ناراحتی خود را
بر عهده بگیرید و خیلی سریع توانایی برای شادتر شدن را به دست خواهید آورد.
دست از آماده کردن موقعیتی که باعث شادیتان شود بردارید. فقط کافی است که
عظمتی که در این لحظه از آن شما شده است را دریافته و شکرگزار آن باشید و
خیلی زود موقعیتهای عالی و مناسب برایتان فراهم خواهد شد.
نگرش مهمتر از موقعیت است
بخش
بهتر شادی یا ناراحتی شما به نگرش شما بستگی دارد نه موقعیتتان. حتی اگر
همه چیز الان عالی نباشد، به همه زیباییهایی فکر کنید که در انتظار شماست.
یک دلیل خوب برای لبخند زدن همیشه فقط یک قدم از شما دور است: سعی کنید هر
زمان که خواستید، دست انداخته و آن را بگیرید.
خشم و کینه را در خود نگه ندارید
کاری
کنید که امروز آخرین روزی باشد که اسیر ناراحتیهای قدیمی هستید. چیزی که
در گذشته اتفاق افتاده است، فقط یک بخش از کتاب زندگی شماست. فقط کافی است
که کتاب را ورق بزنید.
همه ما بخاطر تصمیمات خودمان و دیگران صدمه
دیدهایم و بااینکه درد و ناراحتی ناشی از این تحربیات کاملاً طبیعی هستند،
گاهیاوقات برای مدتی طولانی در شما میمانند. احساس خشم و کینه ما را وا
میدارد که همان درد را دوباره و دوباره برای خودمان تکرار کنیم و فراموش
کردن آن برایمان سخت شود.
بخشش چاره کار است. باعث میشود بتوانید
بدون مقابله کردن با گذشته، روی آیندهتان تمرکز کنید. برای دریافتن قدرت
بینهایت چیزی که در آینده اتفاق میافتد، باید هر چیزی که پشت سرتان است
را ببخشید. بدون بخشش، زخمها هیچوقت خوب نمیشوند و رشد فردی شما حاصل
نخواهد شد. به این معنی نیست که گذشتهتان را پاک میکنید یا اتفاقاتی که
افتاده را فراموش میکنید. به این معنی است که آن درد و خشم را کنار
میگذارید و درعوض انتخاب میکنید که از آن اتفاق درس بگیرید و به سمت
آیندهتان حرکت کنید.
زمانی طولانی را در محافل منفی نگذرانید
مطمئناً
نمیتوانید برای باقی زندگیتان انتخابهای مثبت داشته باشید مگراینکه در
محلی باشید که این انتخابها را برایتان راحت و طبیعی و لذتبخش سازد. پس
با محدود کردن زمانی که با افراد منفی میگذرانید از روح و تواناییتان
دربرابر آلودگی محافظت کنید.
وقتی دیگران از شما میخواهند که مثل
یک قربانی رفتار کنید، مثلاً وقتی از ناعادلانه بودن دنیا و زندگی شکوه و
شکایت میکنند و از شما میخواهند تا با آنها همنظر شوید و همدردی کنید،
خود را کنار کشیده و از محیط دور شوید. وقتی وارد این بازی منفیبافی شوید،
همیشه بازنده خواهید بود.
حتی وقتی تنها هستید، یک فضای ذهنی مثبت
برای خود درست کنید. برای دور کردن همه افکار منفی از خودتان، به خودتان
امتیاز بدهید. یا حتی چند نمونه از این افکار که برایتان مشکلساز بودهاند
را از خودتان دور کنید تا ببینید چقدر زندگیتان را تغییر خواهد داد. شما
هیچ نیازی به افکار منفی ندارید. همه آنها دروغ هستند و هیچ چیز را حل
نمیکنند. تنها چیزی که به شما میدهند یک باور نادرست و اشتباه از خودتان
است.
در برابر حقیقت مقاومت نکنید
وقتی
همه زندگیمان را به یاد گرفتن دروغگویی سپری کنیم درواقع گودال مرگ برای
خودمان میکنیم. زیرا این دروغها بالاخره آنقدر در ذهنمان قوی میشوند که
برای دیدن، گفتن و زندگی حقایقمان ناتوان میشویم. زندگیهایی که با دروغ
به هم وصل شده است، خیلی زود از هم پاشیده میشوند. اگر دربرابر حقیقت
مقاومت کنید، هر روزتان را با دروغی زندگی خواهید کرد که حقیقت آن هر لحظه
افکارتان را در بر میگیرد. نمیتوانید با بیصداقتی از شر حقایق خلاص
شوید.
پس دربرابر آن مقاومت نکنید، روی آن سرپوش نگذارید، سعی نکنید
آن را با فریب پنهان کنید، روحتان را براساس چیزی که مورد پسند دیگران است
ویرایش نکنید. هیچ توضیحی نداشتن بهتر از یک توضیح نادرست است. قبول کردن
حقیقت شجاعت و قدرت میخواهد اما تنها راه برای داشتن یک زندگی صادقانه و
حقیقی است. هر چه که هست را بپذیرید، آن را به طور کامل در آغوش بکشید، و
بخاطر احتمالاتی که ممکن است در پس آن باشد زندگی کنید.