گرچه نقش مسئولان، سياستگذاران و دولتمردان در به ثمر رسيدن اقتصاد مقاومتي در کشور غير قابل کتمان است وليکن نبايد فراموش کنيم که به هر تقدير «اقتصاد مقاومتي يک اقتصاد مردمي است». اين جمله بيانگر اين حقيقت است که بدون حضور و حمايت آحاد اقشار جامعه، تحقق اقتصاد مقاومتي دور از دسترس خواهد بود. در اين بين، آنچه که رفتار اقتصادي بدنه جامعه را در مسير نيل به اهداف اقتصاد مقاومتي قرار مي دهد، مقوله اصلاح فرهنگ اقتصادي است که در شعار سال 1393 به وضوح مورد تاکيد قرار گرفته است.
جاي هيچ ترديدي نيست که نهاد خانواده، مهمترين و اثرگذارترين نهاد در شکل دهي رفتار اقتصادي افراد جامعه است و وظيفه رسانه ها، نهادها و متوليان فرهنگي است که خانواده ها را با رفتار بهينه و صحيح اقتصادي آشناتر سازند. امروزه گرچه تعداد برنامه ها و ميزگردهاي رسانه ملي و مقالات و يادداشت هاي جرايد در مقوله تبيين و تحليل مباحث اقتصاد کلان به طرز چشمگيري زياد است، اما فقدان برنامه ها و محتواهاي فرهنگي جذاب و گيرا براي آموزش و فرهنگ سازي رفتار خرد اقتصادي افراد جامعه چه در باب اصلاح الگوي خريد و چه در باب اصلاح الگوي مصرف به شدت احساس مي شود.
در ادامه به عنوان نمونه به چند مورد از رفتارهاي خرد اقتصادي که مي تواند براي کمک به تحقق اقتصاد مقاومتي در اقتصاد کشور، در فرهنگ خانواده هاي ايراني نهادينه شود اشاره مي نماييم:
1. از آنجا که اقتصاد مقاومتي يک اقتصاد درون زا و حامي سرمايه و کار ايراني مي باشد، فرهنگ خريد کالا و خدمات بايستي حتي الامکان ناظر به خريد محصولات ايراني باشد. مسلماً گرايش بيشتر خانواده هاي ايراني به محصولات ايراني، افزون بر ارتقاي سطح اشتغالزايي و توليد داخلي به قوام اقتصاد ملي مي انجامد.
2. سوق دهي خانواده هاي ايراني به کاهش خريد کالاهاي تجملي و لوکس و گرايش بيشتر به خريد کالاهاي اساسي و ضروري، مي تواند به مقاومت و خوداتکايي اقتصاد ملي و حفظ ذخاير ارزي کمک شاياني نمايد. ترويج سبک زندگي بر حسب «هزينه کرد متناسب با درآمدهاي موجود» و نه بر اساس «درآمدهاي آتي و انتظاري» که به مقروض سازي هر چه بيشتر خانواده هاي ايراني مي انجامد، مي تواند از جمله اين راهکارها باشد.
3. تحريم همگاني خريد کالاهاي احتکار شده توسط محتکرين و سودجويان و نيز تحريم همگاني خريد کالاهايي که به صورت غيرمنطقي به يکباره با افزايش قيمت مواجه شده اند مي تواند به حذف دلالاني که ارزش افزوده اي براي اقتصاد ايجاد نمي کنند، بينجامد. متاسفانه در رفتار اقتصادي مردم ما به تدريج فرهنگ «هجوم براي خريد بيشتر، همزمان با افزايش سطح قيمت ها» به وجود آمده است که اين امر جز رشد مخرب بخش دلالي و واسطه گري در اقتصاد و افزايش بي دليل قيمت ها نتيجه اي نداشته است.
4. آمارهاي تاسف بار اسراف منابع طبيعي و خدادادي همچون اسراف در مصرف نان و مواد غذايي، اسراف در مصرف آب، اسراف در مصرف حامل هاي انرژي همچون گاز و برق و بنزين و مصاديق فراوان ديگر نشان از رفتار غيربهينه و غيراقتصادي خانواده هاي ايراني دارد. شايد آسيب شناسي عميقتري لازم است تا بهتر دريابيم چرا با وجود معارف بسيار غني اسلامي مبني بر الگوي صحيح مصرف، در ساليان اخير فرهنگ اسراف و مصرف گرايي به اين حد افزايش يافته است!
5. ترويج فرهنگ کار و توليد و تلاش و تقبيح و مذمت رفتارهاي تن پرورانه و نيز احترام و ارج گذاري به فرهنگ کسب روزي پاک و حلال از ديرباز در خانواده هاي ايراني وجود داشته است. در اين برهه حساس تاريخي که اقتصاد مقاومتي به يک ضرورت غيرقابل اجتناب براي اقتصاد ايران تبديل شده است، توجه عميق تر خانواده ها در تعليم و آموزش اين فرهنگ متعالي به فرزندان و آينده سازان اين مرز و بوم بيش از پيش ضرورت مي يابد. البته در کنار نقش والدين، وظيفه اي بس سنگين بر عهده نظام آموزش و پرورش، نظام آموزش عالي کشور و رسانه هاي جمعي نيز احساس مي شود که در جاي خود قابل بحث و بررسي بيشتري مي باشد.
فراموش نکنيم که خانواده هاي ايراني صرفاً تماشاچي فعاليت ها، تصميمات و سياستگذاريهاي دولتمردان خود نيستند؛ بلکه آنان خود مستقيماً در زمينِ مجاهدت و کوشش حاضر بوده و حرکت جهادي و هوشمندانه آنان است که تحقق هرچه سريعتر و بهتر اقتصاد مقاومتي را در کشور عزيز اسلامي مان رقم مي زند.