به گزارش سرویس سیاسی پایگاه 598، در عالم سیاست، بسته به نوع رسانه های منتشرکننده ی اخبار، از هر عمل واحدی می توان برداشت ها و تفاسیر متعدد و حتی متباینی داشت. این امر، وقتی صحبت از رویارویی ایران و غرب به میان می آید وضوح بیشتری پیدا می کند. به عنوان نمونه مدتی پیش خبری در رسانه های ایرانی و امریکایی سر و صدا به راه انداخت که از تصمیم به استقرار ناوهای ایرانی در نزدیکی مرزهای آبی ایالات متحده خبر می داد.
در
حالیکه بخشی از سیاسیون و ملت شریف ایران نگران تبعات توافقنامه مبهم و
ناامیدکننده ی ژنو بودند، این خبر موجی از خوشحالی را بین مردم منتشر کرد زیرا
نشان از اقتدار و عزت روزهای پیشین می داد.
بنا به اعتقاد گروه کثیری از کارشناسان مسائل بین الملل، ایران در توافقنامه مذکور امتیازات فراوانی به غرب داد تا شاید اعتماد شش کشوری را که مدعی غیرصلح آمیز بودن برنامه هسته ای ایران هستند جلب کند؛ اما با وجود امتیازدهی های فراوان، نه تنها تا کنون هیچ نشانه محکمی مبنی بر جلب اعتماد این کشورها مشاهده نشده است بلکه مواردی از قبیل قطع نامه مداخله جویانه پارلمان اتحادیه اروپا خلاف انتظار ایران را اثبات کرد.
در چنین شرایطی خبر عزتمند استقرار ناوهای ایران بر کناره های مرزهای ایالات متحده مرهمی بود بر زخمی که بر عزت و غرور ملت ایران نشسته بود.
اما در کمال تعجب امروز مطلبی در خبرگزاری های معتبر امریکایی نظیر گاردین منتشر شد که حاکی از لغو این تصمیم بود. قطعا دولت محترم و مسئولین ذیربط، هم برای استقرار ناوها و هم برای لغو آن دلایل محکم و مستدلی دارند اما متاسفانه همزمانی این تصمیم با انتشار خبر تخفیف مجازات امیر حکمتی، که آذر ماه سال 1390 به جرم جاسوسی برای سازمان سیا دستگیر شده و به اعدام محکوم گردیده بود.
همچنین رفتار زشت و به دور از عرف دیپلماتیک امریکا در عدم صدور روادید برای حمید ابوطالبی باعث شد رسانه های غربی باز هم به راحتی عزت ایرانیان را نشانه گرفته و با تفسیرهای نابجا، این عمل را دلجویی از امریکا عنوان کنند؛ بدین معنا که ایران با عقب نشینی از تصمیم برای ارسال ناوهای خود به نزدیکی امریکا و همچنین عقبگرد از حکم اعدام امیر حکمتی، درصدد جلب رضایت امریکا به منظور کنار آمدن با مسئله ی حمید ابوطالبی است!
اینکه
برداشت رسانه های امریکایی تا چه حد از واقعیت را بیان کرده است مورد بحث ما نیست.
این قلم معتقد است دنیای سیاست بسیار پیچیده تر از آن است که فقط با درنظر گرفتن
یک یا دو متغیر بتوان به جمعبندی و نتیجه گیری دقیقی رسید. اما بحثی که وجود دارد
این است که آیا یکی از اقداماتی که می تواند تا حدی چنین تفاسیر و برداشت های جهت
داری را خنثی نماید، عکس العمل قاطع ایران نسبت به مداخلات غرب در امور داخلی
ایران نیست؟
عقل حکم می کند طبیعت دشمن، دشمنی کردن است و تجربه به عینه اثبات کرده است که این حکم درباره رفتار امریکا علیه ایران صادق است. اما مسئله این است که می توان راه و روش و رفتاری را پیشه کرد که چنین برداشت هایی را به حداقل رساند. بعید نیست که اگر دولتی درخصوص مواضع و تصمیمات خود قاطعیت هرچه بیشتر به خرج دهد، نوع نگاه ها نسبت به وی در جهتی قرار گیرد که احتمال ضعف و واپس دادن کمتری درباره او برود.