در ادامه اين همايش نيز جلسه پرسش و پاسخ با حضور حجتالاسلام آقاتهراني، دكتر لنكراني و دكتر زارعي برگزار شد. همچنين لنكراني بهعنوان دبير جبهه پايداري استان فارس معرفي شد.
آقاتهرانی در بخش اول سخنان خود به توحید و مراتب آن پرداخت و این موضوع را یکی از ضروریترین مباحثي که باید مورد توجه قرار بگیرد، عنوان کرد.
وی در این بخش توحید در ربوبیت را یکی از مراتب توحید و ولایت را یکی از زیرمجموعه های توحید در ربوبیت دانست و در تعریف ولایت گفت: ولایت یعنی اینکه تدبیر موجود ذی شعور با خداست.
عضو جبهه پايداري انقلاب اسلامي در ادامه به روایت امام صادق(ع) در تبیین مسئله ولایت اشاره کرد و گفت: يكي از اصحاب امام صادق عليهالسلام به نام عمربن حنظله مىگويد درباره دو نفر از شيعيان كه ميان آنان در مورد وام يا ميراث نزاع درگرفته بود و قضاوت را نزد حاكم ستمگر برده و از داوران وى درخواست حكم كرده بودند، سؤالكردم كه آيا چنين كارى رواست. حضرت فرمودند: «من تحاكم اليهم فى حق أو باطلق فانّما تحاكم الى الطاغوت و ما يحكم له فانّما يأخذ سحتا و ان كان حقا ثابتا له لأنّه اخذه بحكم الطّاغوت و ما امروالله ان يكفر به قالالله تعالى "يريدون ان يتحاكم الى الطّاغوت و قد أمروا ان يكفروا به" قلت فكيف يصنعان؟، قال: ينظران من كان منكم قد روى حديثنا و نظر فى حلالنا و حرامنا و عرف احكامنا فليرضو به حكما فانّى قد جعلته عليكم حاكما، فاذا حكم بحكمنا فلم يقبل منه فانّما استخفّ بحكم اللّه و علينا ردّ و الرّادّ علينا الراد على اللّه فهو بحد الشّرك باللّه».
هركس در مورد حق يا باطلى قضاوت را نزد آنان (حاكم ستمگر) ببرد، يقينا داورى را نزد طاغوت برده است و چيزى را كه حاكم به نفع وى داورى مىكند، هر چند حق مسلّم او باشد، اگر بگيرد حرام است زيرا آن را به حكم طاغوت گرفته و خدا فرمان داده است كه مردم به طاغوت كفر ورزند، سؤال كردم پس چه كنند؟ حضرت فرمود: ببينند از ميان شما هر كس حديث ما را روايت كرده و در حلال و حرام ما نظر كرده و احكام ما را شناخته است، بايد به داورى او راضى شوند، زيرا من او را حاكم شما قراردادهام، پس اگر او با استناد به احكام ما حكم كند و از او پذيرفته نشود، همانا حكم خداى متعال ناديده گرفته شده و ما را رد كند خدا را رد كرده است و كسى كه حكم ما را رد كرده و [گناه اين عمل] در حد شرك به خداى متعال است.
رییس مجمع نمایندگان تهران در مجلس در ادامه با يادآوري سخنانی از امام(ره) به تببین جایگاه ولایت فقیه پرداخت.
بخش دوم سخنان عضو جبهه پایداری انقلاب اسلامی به چرایی و فرایند تشکیل این جبهه اختصاص داشت كه متن کامل این بخش از سخنان حجت الاسلام و المسلمین آقا تهرانی در ادامه آمده است:
رفتار برخی از اصولگرایان طوری است که مشارکتیها هم به آنها رأی میدهند
در زمان فتنه در مجلس از یک موضوع بسیار رنج میبردیم، برخی دوستانی که مدعی اصولگرایی هستند، در اوج فتنهگری فتنهگران با مواضع خود گاهی به نعل می زدند، گاهی به میخ؛ خودشان هم البته در مصاحبههایشان تایید میکنند و می گویند اگر ما نبودیم، مجلس دو دسته و اوضاع خراب می شد، ما بودیم که مجلس را نگه داشتیم. اتفاقا راست هم می گویند چون رفتارشان طوری بود که مشارکتی ها هم به آنها رأی میدهند!
این دو دوزه بازی کردن ها در حالی بود که آقا مداوم بر شفاف سخن گفتن تاکید می کردند. طبیعی است وقتی شفاف سخن بگوییم عده ای ما را طرد کرده و کنار میگذارند.
آرام آرام یک جلساتی در مجلس گذاشتیم و در نهایت دوستان فراکسیون انقلاب اسلامی راهاندازی و نوشته ای جهت کسب تکلیف تقدیم رهبر معظم انقلاب شد. تلاش هم بر این بود که این نوشته حتما به دست مبارک ایشان برسد تا هرچه نظر مبارک معظم له است، به آن عمل شود.
آقا پیام دادند که این نوشته مبهم است و امر به توضیح بیشتر کردند دوستان چند پاراگراف اضافه و ارسال کردند دوباره پیام رسید که این متن نیز گویا نیست و بعد آقا فرمودند که برای ارائه توضیح بیشتر به محضرشان شرفیاب شویم.
زمان دیدار روز دوشنبه ساعت 10 صبح تعیین شد که ایام شهادت امام سجاد(ع) هم بود. همراه با حدود 20 تا 30 نفر از نمایندگان به خدمت ایشان رسیدیم. پیش از این دیدار بنا بر این شد تا هرکدام از دوستان نکات مورد نظر خود را یادداشت کنند و شب قبل از این دیدار این نکات در قالب یک متن 12 صفحه ای جمعبندي شد تا در دیدار با آقا قرائت شود.
برنامه ریزی دوستان بر این منوال بود که بنده در ابتدا چند دقیقه ای در خصوص امام سجاد(ع) سخن بگویم و بعد توضیح مختصری از خواسته جمعی دوستان ارائه شود تا فضا برای قرائت آن متن آماده شود.
تعریف از خود کردن کار خوبی نیست اما در محضر آقا صحبت خیلی خوبی در خصوص امام سجاد(ع) مطرح کردم؛ بحثی کردم که خودم بلد نبودم! موضوع این بحث حدود شش، هفت دقیقه ای نقش امام سجاد(ع) در بین اهل بیت(ع) بود و اینکه امام سجاد(ع) در زمان خود خیلی نرم افزاری عمل کرده و برنامه ایشان برای امروز ما برنامه بسیار مناسبی است که حضرت آقا نيز مورد لطف قرار دادند و بیان کردند که درباره امام سجاد(ع) اینگونه تا بهحال نشنیده بودند.
بعد هم توضیح دادم که دوستان حاضر درجلسه برای این آمده اند که فقط این نکته را بگویند که "آقا ما هستیم. شما اگر صلاح می دانید روی ما حساب کنید"، در ادامه هم نوشته آیت الله بهجت را توضیح دادم. ماجرای نوشته آیت الله بهجت هم از این قرار است که بنده واقعا علاقه ای به شرکت در انتخابات مجلس نداشتم با اساتید محترم مشورت زیادی کردم اما به نتیجه ای نرسیدم بنا شد که از آیت الله بهجت مشورت بگیرم که ایشان چند سطری برای من نوشتند که خیلی عجیب است.
پیش گویی آیتالله بهجت که محقق شد
آیت الله بهجت همان ابتدای نوشته خود تاکید کردند که اگر می دانی به گناه می افتی، ورود شما به مجلس حرام است. بعد هم می فرمایند ولی به مجلس بروید اما تلاش نکنید اول باشید، همیشه خودتان را دوم قرار دهید، به این دلیل که اگر زمینه عقب نشینی فراهم شد، بتوانید عقب نشینی کنید. جالب بود وقتی این سطور را برای آیت الله مصباح خواندم، ایشان فرمودند که صبر کن چند ماه دیگر در انتخابات دوم میشوی! آیت الله بهجت غیب می گوید و البته همین طور هم شد، بنده علی رغم اینکه اصلا احتمال نمی دادم اما در تهران بعد از آقای حدادعادل با آن همه سابقه و فعالیت دوم شدم.
آیتالله بهجت شأن نمایندگان را دانستن و عمل به خواسته های زعیم می دانست
اما در نوشته آیت الله بهجت یک نکته بسیار برجسته وجود داشت. ایشان تاکید کردند که در مجلس، وظیفه شما این است که خواسته های زعیم را بدانی و دقیقا به خواسته های او عمل کنی والسلام. منظور آیت الله بهجت هم از زعیم حضرت آقا است. ایشان شأن رفتن ما به مجلس را تحقق خواسته های آقا برشمردند نه چیز دیگر.
از منظر شیعه، فقط ولی فقیه حق مصلحت اندیشی را دارد که به آن "مصالح مرسله" میگویند. در فقه ما جایگاه مصالح مرسله به دست ولایت فقیه است نه کس دیگر. ما باید به مُرّ احکام و قوانین عمل کنیم و اگر بنا باشد تغییري انجام شود، باید از سوی مقام ولایت باشد؛ مثلا باید دست دزد بریده شود، هر کس كه می خواهد باشد، مگر آنکه مقام ولایت منع كند.
بنده همین مطلب آیت الله بهجت را خدمت آقا عرض کردم که آمده ام به مجلس تا خواسته زعیم را محقق کنم و در اين زمينه خواهم ایستاد. احساس می کنم که بقیه دوستان هم حرفشان همین بود.
بعد هم آن متن 12 صفحه ای خوانده شد که در آن انتقادهايی از وضع مجلس و هیات رئیسه و اشکالاتی که در مجلس است و همچنین کارهایی که در مجلس لازم است، انجام شود مطرح شد تا در صورت صلاحدید راهکاری از سوی آقا بیان شود. صفحه آخر این مقاله هم در رابطه با همراهان رییس جمهور بود که دوستان نسبت با اين جريان احساس خطر ميکردند.
آقا این نوشته را نوشته ای عادلانه، شجاعانه و بی پیرایه توصیف و نسبت به آن ابراز رضایت کردند. نکات دیگری هم فرمودند. البته ایشان تاکید کردند که شما آرمانی فکر میکنید، بدانید که آرمانها به طور کامل محقق نمی شود اما باید پای آرمانها ایستاد تا به آن رسید. آقا در سخنانشان به نکاتی هم راجع به فتنه اشاره کردند.
بر مبنای قرآن فتنه یکی از سنتهای الهی است و بالاخره رخ میدهد؛ چه بخواهید و چه نخواهید. "احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا آمنا وهم لا یفتنون" آیا مردم خیال می کنند همین که بگویند ایمان آوردیم، ما می پذیریم و آنها به فتنه نمی افتند؟ قطعا مبتلا به فتنه می شوند. "و لقد فتنا الذین من قبلهم" قبلیها هم به فتنه افتادند، شما هم مبتلا ميشويد. "فلیعلمن الله الذین صدقوا و لیعلمن الکاذبین" تا معلوم شود چه کسی راست می گوید و چه کسی دروغ. این فتنه ها بالاخره ریزش دارد.
آقا در سخنان خود یک تحلیلی داشتند که این تحلیل مرا به وحشت انداخت. البته عین عبارت آقا در خاطرم نیست اما نقل به مضمون این است که ایشان با یادآوری فتنه سال 1378 اشاره کردند که این فتنه در عرض چند دقیقه تمام شد.
بنده یادم است که در آن زمان با هشدار مختصر فرمانده سپاه پاسداران وقت به وزیر کشور چند دقیقه ای موضوع جمع شد.
بعد آقا اشاره داشتند به فتنه اخیر که ده سال بعد از فتنه سال 78 روی داد که جمع شدن آن حدود یک سال به طول انجامید. در ادامه فرمودند که اگر 10 سال دیگر فتنه ای رخ بدهد، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
خلاصه باید حواسمان باشد، وظیفه ما هم مشخص است همان نکته همیشگی رهبر انقلاب؛ بصیرت.
عبارت ایشان این بود که باید نورافکن بین آنها بیندازید. برای توضیح این مطلب آقا خاطره ای عرض می کنم. یک زمانی سقف خانه ما در قم ریخت و دست ما به خشت و گل بند شد. خانه ما در کوچه ای بن بست قرار داشت و تنها ما در آن کوچه بودیم. چهار چراغ در کوچه نصب کردم، بعد از چند روز دیدم که لامپ ها را شکسته اند. لامپ ها را عوض کردم دوباره شکستند، به خانواده گفتم بشارت می دهم که خانه ما را دزد می زند! چرا که شکستن این لامپ ها به کرات نمی تواند کار بچه ها باشد، این کار کسی است که روشنایی مزاحمش است و می خواهد در تاریکی به کارش برسد. جالب است که چند روز بعد خانه ما را دزد زد!
اگر دیدید که چراغ ها را می شکنند، بدانید که قصد سويي در سر دارند و حتما در تاریکی می آیند.
بعد از پایان این جلسه، دوستان احساس مسئولیت بيشتري کردند تا در محور ولایت و با ولایتمداری حرکت کرده و پای آن بایستیم. به نظرم کار درستی انجام می دهیم انشاءالله خدا توفیق دهد بتوانیم آن طور که شایسته و بایسته است، از ولایت حمایت کنیم.
دوستان حواسمان باشد خدای نکرده اگر مشکلی پیش بیاید، بی شک ولایتمداران برنده خواهند شد و آنها که فقط شعار می دهند اما در عمل کارهای دیگری انجام می دهند، درمانده خواهند شد.