به گزارش وبلاگستان 598، وبلاگ
باید کاری کرد در آخرین مطلب خود نوشت:
سلام آقای رئیس جمهور. نمی دانم آیا سوالی که در ابتدای سال تحصیلی از دانش آموزان پرسیدید مربوط به افرادی مانند من که 5 سال پیش دانش آموز بودند میشود یا خیر، .ولی زمانیکه صداقت را در سوالتان دیدم و از طرفی چند جوابی که رسانه ها از قول یک دانش آموز منتشر کردند را مشاهده کردم، بر خود واجب دانستم تا این نامه را بنویسم.
این نامه مقدمه ندارد، ترسیدم مقدمه بنویسم چون احساس کردم مانند خيليها، آنقدر محو مقدمه میشوم که «اصل» یادم برود و چه بد دردی است اگر «اصل» را فراموش کنم.
اگر رئیس جمهور بودم برای با اخلاق شدن رسانه ها تلاش میکردم چرا که وقتی رسانه ها آلوده باشند نمیتوانند حقیقت را منتشر کنند و نمیتوانند پل ارتباطی مناسب و دلسوزی بین مردم و مسئولین باشند؛ در این صورت نه مردم از فعالیت های مسئولین با خبر میشوند و نه مسولین از درد مردم آگاهی پیدا خواهند کرد.
آقای احمدی نژاد من اگر جای شما بودم از رسانه دولت این طهارت را شروع میکردم تا برای دیگر رسانه ها الگو شود، رسانه ای که واقع بین باشد و اخلاق را سر لوحه خود قرار دهد.
آقای رئیس جمهور مشکل ما این است که ما هیچ اطمینانی به هیچ رسانه ای نداریم تا نامه ما را بدون حذف یا اضافه به دست شما برسانند.برای این سخنانم دلیل دارم.
وقتی میبینم از احساسات و سادگی ما سوء استفاده میشود.
وقتی میبینم که مسائل آموزشی و تربیتی تنها در زمانی که رنگ بوی سیاسی بگیرد بر روی صفحه اول رسانه ها منتشر میشود
وقتی میبینم اکثر خبرگزاریها، سایتها و روزنامهها به دعوای مسئولین میپردازند.
وقتی میبینم مطالب اخلاقی و اعتقادی جایی در صفحه اول روزنامه و یا خبرگزاریها ندارد.
وقتی میبینم که سیاست و دیانت را جدا کردهاند ولی داعیهدار آمیختگی آن هستند.
وقتی میبینم جمله سیاست ما عین دیانت ما است را به سیاست ما همه دیانت ما است عوض کردهاند.
وقتی میبینم اهالی رسانه به جای پرداختن به سیاستهای کلی و کاربردی نظام، و به جای مسائل فرهنگی و تربیتی به مسایل درجه 3 یا 4 اشخاص میپردازند و آنها را تیتر اولشان میکنند.
وقتی میبینم با اينكه ميدانيم فاصله حق و باطل چهار انگشت است و آبروي مؤمن از كعبه هم حرمتش بيشتر، اما بسياري از خبرها و تحليل ها را بدون صحت و سقم و فقط به اعتبار آنكه با اهداف و سلايق رسانه هايشان همسو است منتشر ميكنند.
وقتی میبینم كه برخي افراد، اعتبار سخنان رهبري مبني بر اينكه مسائل را اصلي و فرعي كنيم، را فقط يك هفته ميدانند و بعد از مدتي كوتاه مسائل فرعي جاي مسائل اصلي را ميگيرد.
وقتی میبینم كه با اينكه رهبرانقلاب مدام بر بيداري اسلامي به عنوان اصلي ترين اتفاقي كه در حال رخ دادن است سخن ميگويند، اما بازهم تيترهاي تفرقه انگيز و جناحي در صفحه اول برخي از رسانهها را منتشر میشود.
وقتی میبینم که منبع خبرهای رسانه های دشمن، رسانه های به ظاهر دلسوز هستند.
وقتی میبینم با اينكه مولا ما را به اخلاق مداري، گسترش معنويت و اعتقادات و پرهيز از غيبت و تهمت در رسانه ها تأكيد ميكنند، اما خبرهاي اخلاقي و معرفتي جايي در صفحه اول رسانه ها ندارد.
وقتی میبینم كه اگر خبري راجع به راهكارهاي امربه معروف، راهاي مبارزه با شيطان، راهاي حضور قلب در نماز و... را به روزنامه يا خبرگزاري ارسال كنيم،تازه اگر آشنا داشته باشيم فوق زيادش آن خبر در جزييترين قسمت آن رسانه درج ميشود.
وقتي میبینم مسایل خصوصی افراد تیتر اول روزنامهها میشود، اما مطالب اخلاقي و اعتقادي در ستوني کوچک جاي میگیرد.
وقتی سخن رهبرمعظم انقلاب را فقط فردایش در روزنامهها يا خبرگزاريها میبینم و از پسفردایش دیگر سخنی از آن مشاهده نمیکنم.
وقتی شهادت امام صادق (ع)رئیس مکتب شیعه به حاشیه میرود و جایی در رسانه ها ندارد.
دیگر چه انتظاری دارم از اینکه نامه من مرا بدون اهداف سیاسی در رسانه هایشان منتشر کنند!
دیگر چه انتظاری دارم تا رسانه ها از معضل اعتیاد، همجنس گرایی، خود ارضایی، افسردگی،نبود نشاط کافی در مدارس حرفی به میان بزنند و یا اگر حرفی در این رابطه باشد با اهداف سیاسی گفته میشود آن هم در گوشه ای که کمتر دیده شود.
آقای احمدی نژاد!
هیچ روزنامه و خبرگزاری تیتر اولشان تاریخ و عبرتهای آن نبود.
هیچ روزنامه و خبرگزاری به زبان من جوان سخنان و عبرتهاي آموزنده را برایم بیان نکرد تا نسبت به اسلام مشتاق شوم
هیچ رسانهاي از علی(ع) و نهج البلاغهاش، از خطبههای سیاسی و اجتماعیاش از رحمت و مهربانیش چیزی برایم نگفت
گویی هنوز علی غریب است...
ای کاش میدانستیم که با سیاست باید به خدا برسیم نه اینکه خدا وسیلهای باشد تا در فضای سیاسی به جایی برسیم.
ای کاش کمی به این سخن رهبری که فرمودند« گرفتاريهاى بشر، ناشى از دور افتادن از تزكيهى اخلاقى است» فکر میکردیم
ای کاش این سخن رهبری را که فرمودند: «اسلام در مورد تشخيص گناه مىگويد تجسّس نكنيد، دنبال نكنيد، در پى گناه اين و آن نگرديد، بيخودى افراد را متّهم و گناهكار نكنيد» را شنیده بودیم.
ای کاش مسایل ریز خانوادگی و عيوب اشخاص را به راحتي به نام مصلحت بيان نمیکردیم.
ای کاش میدانستیم که هم اکنون اصلی ترین عامل غلبه بر دشمن «وحدت» است.
ای کاش میدانستیم زمانی که انسان واکسن اخلاق و اعتقادات را به خود تزریق کرد دیگر از خطر انحراف و لغزش در سیاست در امان میماند.
ای کاش میدیدیم کسانی که در تاریخ رفوزه شدهاند مشکل در اعتقادات و اخلاقیات داشتهاند.
ای کاش حداقل معنای سیاست را میفهمیدیم، ای کاش رسانههایمان خبرهاي سیاسیشان نشأت گرفته از سیاست علی (ع) و نهجالبلاغه باشد.
ای کاش در محرم، صفر و فاطمیه، تیتر اول روزنامهای از فلسفه و عبرتهای تاریخ و خلقیات ائمه بود، نه اینکه مطالبمان از این ایام تنها بازتاب برگزاری مراسمات باشد.
ای کاش می دانستیم، كه اگر همه می دانستند حسین (ع) برای چه شهید شد، فتنهای به پا نمیشد و بین خودیها دعوایی صورت نمیگرفت.
ای کاش درک کنیم که حسین (ع) را منتظرانش کشتهاند....
در پايان حكايتي را به بهانه اين مطلب نقل مي كنم:
فقیری از مرحوم كاشف الغطاء طلب پول میکند كاشف الغطاء آن لحظه پولی همراه خود نداشته، به فقیر میگوید: هماکنون پولی همراه ندارم. آن فقیر آب دهانش را بر صورت كاشف الغطاء میاندازد. كاشف الغطاء، آب دهان فقیر را با دستانش به صورتش میمالد و میگوید: بهشت بر من واجب شد چرا که آب دهان سیدی به من رسید و متبرک شدم. بعد از این جمله كاشف الغطاء بلند میشود، و در مجلسي كه حضور داشت میچرخد تا پولی را برای فقیر جمع کند.
حال ببینید اگر کسی به ما یا به رسانه ما رسانهها توهين و يا انتقادي کند آیا میتوانیم اخلاق اسلامي را رعايت كنيم؟ یا قصد براندازی او را داریم و دنبال فرصتی میگردیم تا او را به زمین بزنیم؟
امضا: دانش آموز دیروز- دانشجوی امروز-حسن عبدالصمد