به گزارش 598 به نقل از فارس، در یادداشت اخلاقی این چهارشنبه، پنجمین بستر لازم برای رشد فضائل اخلاقی یعنی «تغذیه» توضیح داده شده است.
یکی از بسترهای لازم برای رشد و پرورش فضائل اخلاقی، نوع غذا از جهت حلال و حرام و انواع گوناگون غذاهاست.
نوع تغذیه از مهمترین مسائلی است که در روح و صفات روحی انسانها نقش و اثر ویژه دارد. تغذیه میتواند انسان را به سوی سعادت ابدی یا شقاوت ابدی بکشاند. به همین جهت علمای اخلاق به این مساله بسیار اهمیت دادهاند و مراعات آن را از اساسیترین مقدمات حرکت به سوی کمال دانستهاند.
* نقش تغذیه در قرآن کریم
در قسمتی از آیات قرآن کریم، عمل نیکو یا نهی از رفتارهای زشت، بعد از دستور و توصیه به بهره مندی از غذاهای حلال و پاک، آمده که نشان میدهد غذای پاک و حلال با رفتار پسندیده و ناپسند انسان در ارتباط است.
به عنوان نمونه خداوند متعال میفرماید: «یا أَيُّهَا الَّذینَ آمَنُوا كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ وَ اشْكُرُوا لِلَّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُون» (اى کسانى که ایمان آوردهاید! از نعمتهاى پاکیزهاى که به شما روزى دادهایم، بخورید و شکر خدا را بجا آورید اگر او را پرستش مىکنید.) (بقره/172)
در این آیه کریمه، بعد از سفارش به خوردن از نعمتهای پاکیزه، دستور شکر خدا داده شده است.
در آیه دیگر میفرماید: «وَ كُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ حَلالاً طَيِّباً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذی أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُون» (و از نعمتهاى حلال و پاکیزهاى که خداوند به شما روزى داده است، بخورید! و از (مخالفت) خداوندى که به او ایمان دارید، بپرهیزید.) (مائده/88)
ملاحظه میکنید که بیان آیه به گونهای است که انسان بین «بخورید» (کلوا) و «تقوای الهی داشته باشید» (اتقوا الله) ارتباط عمیقی احساس میکند.
در آیه دیگر میفرماید: «یا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلالاً طَيِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبین»
(اى مردم! از آنچه در زمین است، حلال و پاکیزه بخورید! و از گامهاى شیطان، پیروى نکنید! چه اینکه او، دشمن آشکار شماست) (بقره/168)
در این آیه نیز ارتباط بین استفاده از غذاهای حلال و پاک، و دوری و پیروی نکردن از گامها و وساوس شیطان، روشن است.
در جای دیگر میفرماید: «یا ايُّها الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً». (اى پیامبران! از غذاهاى پاکیزه بخورید و عمل صالح انجام دهید) (مومنون/51)
برخی از مفسّران نیز به این نکات توجه داشتهاند که ذکر این دو مطلب یعنی (خوردن غذاهاى پاک و انجام عمل صالح) پشت سر یکدیگر، دلیل بر وجود یک نوع ارتباط بین آنهاست و اشاره به این است که غذاهاى مختلف، آثار اخلاقى متفاوتى دارد، غذاى حلال و پاک، روح را پاک مىکند و سرچشمه عمل صالح مىشود و انسان را برای انجام عمل صالح آماده میکند، و غذاهاى حرام و ناپاک، روح و جان را تیره میکند و او را به سمت بدیهای اخلاقی و رفتاری سوق میدهد و سبب اعمال ناصالح میشود. (حسینی، حسین بن احمد، تفسیر اثنا عشری، ج9، ص 145؛ مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، ج14، ص 255؛ قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج8، ص 106)
به قول شاعر:
علم و حکمت زاید از لقمه حلال / عشق و رقّت آید از لقمه حلال
لقمه تخم است و برش اندیشهها / لقمه بحر و گوهرش اندیشهها
در تعابیر دیگر قرآن کریم، خداوند متعال درباره گروهى از یهود که مرتکب کارهاى زشت و نادرست مثل جاسوسى علیه اسلام و تحریف حقایق کتب آسمانى شده بودند، مىفرماید: آنها کسانى هستند که خداوند نخواسته است دلهایشان را پاک کند (نک: مائده/41) و بلافاصله در آیه بعد مىفرماید: «سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ اكَّالُونَ لِلسُّحْتِ» آنها بسیار به سخنان تو گوش فرا مىدهند تا آن را تکذیب کنند (و) بسیار مال حرام مىخورند!» (مائده/42)
این تعبیر نشان مىدهد که آلودگى دلهاى آنها بر اثر اعمالى همچون تکذیب آیات الهى، و خوردن مال حرام به طور مداوم بوده است؛ چرا که از فصاحت و بلاغت به دور است که اوصافى را براى آنها بشمرد که هیچ ارتباطى با جمله قبلی نداشته باشد. (نک: مکارم شیرازی و همکاران، اخلاق در قرآن، ج 1، ص208)
و در آیهای درباره شراب و قمار مىفرماید: « إِنَّما يُریدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِی الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ وَ يَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُون»
(شیطان مىخواهد به وسیله شراب و قمار، در میان شما عداوت و کینه ایجاد کند، و شما را از یاد خدا و از نماز بازدارد. آیا (با این همه زیان و فساد، و با این نهى اکید،) خوددارى خواهید کرد.) (مائده/91)
این آیه نشان مىدهد که غذا و نوشیدنىهای حرام همچون شراب (خمر) مىتواند در شکل گیرى رذائل اخلاقى همانند پرخاشگرى و ستیزهجویى و عداوت و دشمنى کاملا موثر باشد.
* نقش تغذیه در روایات اسلامى
در روایتی درباره این که چرا خداوند خون را حرام کرده از امام صادق علیه السلام نقل شده: «وَ امَّا الدَّمُ فَانَّهُ يُورِثُ الْكَلَبَ وَ قَسْوةَ الْقَلْبِ وَ قِلَّةَ الرَّاْفَة وَ الرَّحْمَةِ لا يُؤْمَنُ انْ يَقْتُلَ وَلَدَهُ وَ والِدَيْه ....» این که خداوند خوردن خون را حرام کرده به خاطر آن است که سبب جنون و سنگدلى و کمبود رأفت و مهربانى مىشود ... تا آنجا که ممکن است فرزند و یا پدر و مادرش را به قتل برساند! (عیاشی، محمد بن مسعود، کتاب التفسیر، ج1، ص 291)
در بخش دیگرى از این روایت مىفرماید: «وَ امَّا الْخَمْرُ فَانَّهُ حَرَّمَها لِفِعْلِها وَ فَسادِها وَقالَ انَّ مُدْمِنَ الْخَمْرِ كَعابِدِ الْوَثَنِ وَ يُورِثُ ارْتِعاشاً وَ يَذْهَبُ بِنُوُرِهِ وَ يَهْدِمُ مُرُوَّتَهُ» و امّا شراب، خداوند آن را به خاطر تأثیر و فسادش حرام کرده است و فرمود شخص دائم الخمر مانند بت پرست است بدنش لرزان مىشود، و نور (معنويّت) او را از بین مىبرد، و شخصيّت او را ویران مىسازد! (همان)
در حدیث معروف امام حسین علیه السلام در روز عاشورا آمده است که بعد از ایراد سخنان پر محتوا و الهی در برابر لشکر لجوج و قساوتمند دشمن، هنگامى که ملاحظه کرد آنها حاضر به سکوت و گوش دادن به سخنانش نیستند، فرمود: «مُلِئَتْ بُطُونُكُمْ مِنَ الْحَرامِ فَطَبَعَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِكُمْ» (شما حاضر به شنیدن سخن حق نیستید زیرا) شکمهاى شما از غذاهاى حرام پر شده است، در نتیجه خداوند بر دلهاى شما مهر زده است (و هرگز حقایق را درک نمىکنید!) (مجلسی، بحارالانوار، ج45 ص8)
واقعا گاهی انسان به وسیله غذای حرام به جایی میرسد که سخن و موعظه انسان کامل و معصوم را هم نمیپذیرد و قابلیت وجودی خود را چنان کور میکند که حتی کاملترین فاعلها در او اثر ندارد.
در بعضى از احادیث رابطه میان غذاى اضافى و سنگدلى و قساوت و عدم پذیرش موعظه دیده مىشود؛ از جمله، از وجود مبارک پیامبر اکرم نقل شده که فرمود: «ايَّاكُمْ وَ فُضُولَ الْمَطْعَمِ فَانَّهُ يَسِمُ الْقَلْبَ بِالْقَسْوَةِ وَ يُبْطِىءُ بِالْجَوارِحِ عَنِالطَّاعَةِ وَ يَصُمُّ الْهِمَمَ عَنْ سِماعِ الْمَوعِظَةِ» از غذاى اضافى (اشاره به غذاهای مانده و فاسد یا پر خوری و مانند آن ) بپرهیزید که قلب را پر قساوت مىکند و از اطاعت حق، تنبل مىسازد و گوش را از شنیدن موعظه، کر مىکند! (مجلسی، بحارالانوار، ج100 ص 27)
در روایات دیگرى آمده است؛ که میان خوردن غذاى حرام و عدم قبول نماز و روزه و عبادات، رابطه وجود دارد؛ از جمله، در حدیثى از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله آمده: «مَنْ اكَلَ لُقْمَةَ حَرامٍ لَنْ تُقْبَلَ لَهُ صَلَوة ارْبَعینَ لَيْلَةً، وَ لَمْ تُسْتَجَبْ لَهُ دَعوَةُ ارْبَعيْنَ صَباحاً وَ كُلُّ لَحْمٍ يُنْبِتُهُ الْحَرامُ فَالنَّارُ اوْلى بِهِ وَ انَّ اللُّقْمَةَ الواحِدَةَ تُنْبِتُ اللَّحْمَ» هرکسى لقمهاى از غذاى حرام بخورد تا چهل شب نماز او قبول نمىشود، و تا چهل روز دعاى او مستجاب نمىگردد؛ و هر گوشتى که از حرام بروید، آتش دوزخ براى آن سزاوارتر است؛ و حتّى یک لقمه نیز باعث روییدن گوشت مىشود! (مجلسی، بحارالانوار، ج63 ص 314)
از این رو، چه بسا نماز شخصی از لحاظ فقهی صحیح باشد (و موجب رفع تکلیف و دوری از عقاب و جهنم شود) ولی به علت وجود برخی از اعمال مانند گناهان و رذائل اخلاقی از جمله لقمه و غذای حرام، در پیشگاه الهی قبول نباشد و باعث رشد و پیشرفت معنوی و روحی مطلوب نشود.
البته این بدان معنا نیست که اشخاصی که خدای نکرده دارای رذائل نفسانی هستند یا گناهانی مانند خوردن غذای حرام مرتکب میشوند دیگر نماز نخوانند. چون در اینصورت علاوه بر اینکه به خاطر گناهان و خوردن مال و غذای حرام سقوط میکنند و دچار عقاب الهی میشوند، به جهت نماز نخواندن هم عقابشان بیشتر و افزونتر میشود. بلکه بدین معناست که کیفیت نماز دارای درجات مختلف است و کسی که لقمه حرام خورده و نماز میخواند، از لحاظ فقهی، نماز او صحیح است و اثرش این است که تکلیف از وی، ساقط میشود و عقاب نماز نخواندن را نخواهد داشت اما مراتب بالای فوائد نماز را نمیتواند به دست آورد و نمیتواند بوسیله نماز، معراج داشته باشد و نمازش وسیله تقرب به حق متعال نخواهد بود.
مثل اینکه انسان با اینکه میتواند از نور خورشید به بهترین وجه ممکن استفاده کند اما چنان خود را در چاه عمیق، میاندازد که تنها میتواند کمترین بهره را از آن نور با عظمت داشته باشد.
همچنین در روایات متعدّد دیگرى از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام آمده است که: «مَنْ تَرَكَ اللَّحْمَ ارْبَعینَ صَباحاً ساءَ خُلْقُهُ» کسى که چهل روز گوشت را ترک کند، اخلاق او بد مىشود. (کلینی، کافی، ج6 ص309)
شایان ذکر است که استفاده زیاد از گوشت حیوانات نیز در بعضى از روایات مذموم شمرده شده، که نشان میدهد اعتدال، افراط و تفریط در خوردن گوشت، در نفس و صفات نفسانی اثر مطلوب و نامطلوب دارد.
در روایتی از رسول خدا صلى الله علیه و آله مىخوانیم: «عَلَيْکمُ بِالزَّيْتِ فَانَّهُ يَكْشِفُ الْمُرَّةَ .... وَ يُحَسِّنُ الخُلْقَ» بر شما لازم است که از زیت (روغن زیتون) استفاده کنید، زیرا صفرا را از بین مىبرد ... و خُلق انسان را نیکو مىکند. (حر عاملی، وسائل الشیعه، ج25 ص 23)
همچنین در روایات، رابطه میان خوردن انگور و برطرف شدن غم و اندوه دیده مىشود؛ مانند حدیث امام صادق علیه السلام: «شَكَى نَبِىٌّ مِنَ الْانبِیاءِ الَى اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ الْغَمَّ فَامَرَهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِاكْلِ الْعِنَبِ» یکى از پیامبران الهى از غم و اندوه (و افسردگى) به پیشگاه خداوند متعال شکایت کرد؛ خداوند متعال به او دستور داد که انگور بخورد! (کلینی، کافی، ج6 ص 351)
همچنین درباره پرخوری و کم خوری و ارتباط آندو با روحیات انسان، مطالب مفید و ارزندهای در کتب اخلاق مطرح شده است که برای نمونه به یک روایت اشاره میشود: از وجود مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده: «لَا تُمِیتُوا الْقُلُوبَ بِكَثْرَةِ الطَّعَامِ وَ الشَّرَاب...» دلهای خود را با بسیار خوردن و آشامیدن نمیرانید. (طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الخلاق، 149؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ج2 ص 5)
به هر حال از مجموع روایات به دست میآید که غذاها در روح و اخلاق و رفتار انسان موثرند.
البته چنین نیست که غذاها علّت تامّه براى اخلاق خوب یا بد هستند ولی نقش آنها به عنوان یکی از عوامل در شکل گیری اخلاق و رفتار غیر قابل انکار است. یعنی چه از لحاظ مادی و طبیعی و چه از لحاظ معنوی، بین تغذیه و جسم و روح انسان ارتباط عمیقی وجود دارد و انسانی که خواهان کمال و سعادت واقعی خود است باید از غذاها و کسب و درآمد حرام به شدت بپرهیزد.
نویسنده: حجتالاسلام وحید واحدجوان