به گزارش 598 کیهان نوشت:
جريان انحرافي به گونه اي وانمود مي كند كه گويي مشكل اصول گرايان اصيل، نه با منحرفين، كه با شخص رئيس قوه مجريه است. البته كتمان نمي توان كرد كه خواص بي بصيرت، جداي از آنكه در كدام اردوگاه خوانده مي شوند، از همان اول با شخص محمود احمدي نژاد مشكل داشتند و از همان ابتدا حتي خوبي هاي دولت را هم بدي معرفي مي كردند و مثلاً سفرهاي استاني و محروم نوازي قوه مجريه را «گداپروري» مي خواندند. تأكيد رهبر انقلاب بر برشمردن نقاط مثبت و منفي دولت در كنار هم كجا، و اين كجا كه تو از همان بدو امر، كمر بسته باشي به تخريب دولت. دولتي كه عمده بار كشور، روي دوشش است و اينگونه سياهنمايي، مصداق بارز ناسپاسي است. با اين همه انگاره سازي هاي جريان انحرافي بسيار جالب است. از نظر اين جريان، نه خواص بي بصيرت، نه سران فتنه، و نه حتي سران استكبار، هيچ كدام اندازه اصول گرايان، مخالف رئيس قوه مجريه نيستند! اصول گراياني كه اگر گاه و بيگاه به نقاط منفي كارنامه دولت اشاره مي كنند، هرگز خدمات فراوان دولت را انكار نمي كنند و... چه مي گويم؛ كه از خود مي خوانند حتي المقدور دولت فعلي را. باورم هست كه اين وسط جريان انحرافي با اين قبيل انگاره سازي ها، هم به رئيس قوه مجريه ظلم مي كند و هم به قاطبه اصول گرايان. به عنوان نمونه نگاه كنيد كه بازتاب سفر احمدي نژاد به سازمان ملل، و سخنراني ايشان در اين مجمع جهاني، در كدام رسانه ها انعكاس بهتري داشت. انصاف اگر داشته باشيم، خواهيم ديد كه رسانه هاي اصول گرا، خيلي بهتر از جرايد مكتوب و مجازي جريان منحرف، پوشش دادند اين خبر را. جرايد جريان منحرف، اولاً كمافي السابق مسائل زرد را مهم تر از سخنراني احمدي نژاد در سازمان ملل منعكس كردند و ثانياً در پوشش همين خبر هم، بيشتر به حاشيه پرداختند، تا متن. رسانه هاي اصول گرا اما محاكمه غرب توسط نماينده جمهوري اسلامي را اغلب تيتر يك خود كردند و اين بار با زبان احمدي نژاد در سازمان ملل، هر چه فرياد داشتند بر سر آمريكا كشيدند. يعني در وهله اول مهمترين نقاط مثبت را ديدند و تيتر زدند تا دگر بار ثابت كنند كه نه فقط با شخص احمدي نژاد مشكل ندارند، بلكه موفقيت رئيس قوه مجريه را بخشي از موفقيت جمهوري اسلامي و در زيرمجموعه آن، موفقيت جريان اصول گرا مي شمارند. البته نقاط منفي هم از چشم شان دور نماند. يكي شان انتقاد كرده بود كه چرا هنگام سخنراني رئيس جمهور آمريكا، تعدادي از همراهان احمدي نژاد، صندلي هاي خود را ولو به عنوان يك اعتراض نمادين ترك نكردند و آن ديگري انتقاد كرده بود كه چرا احمدي نژاد، آنچنان كه بايد موضوع «بيداري اسلامي» را به شكل پررنگ، طرح نكرد در سخنانش. بي شك در اين باره نمره رسانه هاي اصول گرا نمره اي خوب بود. اين را از آن جهت مي گويم كه وقتي رئيس جمهور را به عنوان سفير جمهوري اسلامي و در مواجهه با سران استكبار مي ديدند، تا آنجا كه راه داد، خويشتن داري كردند و با صبر و بصيرت، سعي كردند «حاشيه همراهان» يا «همراهان پرحاشيه» را نبينند، چرا كه وقتي دوست به مصاف دشمن رفته است، عقل، تدبير را حكم مي كند و اندكي دورانديشي. سردبير يكي از همين روزنامه هاي اصول گرا، ديروز حرف قشنگي زد. اين دوست خوب ما گفت: «براي انتقاد از جريان انحرافي، وقت هست و قطعاً درست نيست در شرايطي كه رئيس قوه مجريه در جايي مثل سازمان ملل دارد غرب و سياست هاي آمريكا و اسرائيل را به چالش مي كشد، ما مباحث فرعي را به شكل پررنگ مطرح كنيم». از همين دسته دوستان مطبوعاتي اصول گرا، باز هم رفيقي دارم كه متأثر از سياست هاي مداوم جريان انحرافي، چند ماهي است كه بيكار شده و به قول بچه هاي دهه 60 شده نماينده «آقا» در «بيت»... يعني «اهل بيت»! اين دوست در وبلاگش چنان بخش استكبارستيز سخنان احمدي نژاد را پوشش داده كه انگار نه انگار در همين دولت، كارش را به شكل ناجوانمردانه اي از دست داده است. اين دوست ما نيز مي گفت: «ما هر چند كه از دور و وري هاي رئيس جمهور، گله هاي اساسي و گلايه هاي محكم و اصولي داريم، اما دولت محترم، هر كار خوبي كه بكند، مبلغش مي شويم». بعد هم آهي كشيد و گفت: «ما كه دعواي شخصي نداريم با كسي. گيرم كه اين روزها بيكار شده ام؛ عيبي ندارد! تبليغ نقاط مثبت دولت و شخص احمدي نژاد در وبلاگم را كار اصلي و شغل رسمي خودم مي دانم». به او گفتم: اين كار كه حقوق و مزايا ندارد؟! گفت: «مگر آن روز كه حلقه ازدواج همسرم را همراه با قطره اي اشك در گوشه چشم، هديه دادم به ستاد دكتر در انتخابات سوم تير، بحث حقوق مطرح بود؟!... تا وقتي هم كه اين دولت، سنگ ملت و ولايت را به سينه بزند، نقاط مثبت كارش را به وسع خود پوشش مي دهم. مرا از فلان سايت دولتي اخراج كرده اند، عيبي ندارد؛ وبلاگم كه هست. حالا گيرم با مخاطب كمتر!»
¤¤¤
شناخت اينكه دوستان و دشمنان اين دولت، و شخص احمدي نژاد چه كساني هستند، گمانم كار خيلي سختي نباشد. انگاره سازي هاي جريان منحرف، البته سبب نخواهد شد كه اصول گرايان در شناخت مسئله دچار اشتباه شوند. اصولاً حب و بغض شخصي، با اولين چيزي كه نمي خواند، همين اصول گرايي است. ما حتي با جريان انحرافي و سران فتنه و خواص بي بصيرت هم دشمني براساس بغض شخصي نداريم. ما ملاك داريم. با اين حساب، تكليف ما، نه فقط با احمدي نژاد، كه با همه مسئولين روشن است.
اين ديگر با مسئولين است كه خوب نگاه كنند و ببينند كه چه كساني ايشان را از روي اخلاص دوست دارند، چه كساني احياناً از روي اختلاس؟!... اما رها كنم بازي با كلمات را و جمله اي بگويم خطاب به دكتر. آقاي احمدي نژاد! بابت سفر فرااستاني سازمان ملل، خسته نباشي! مادام كه در هر سفري، سفير خوبي براي انقلاب اسلامي باشي، دعاي يك ملت، بدرقه شما خواهد بود. دعا مي كنيم كه تا آخرين لحظه عمر، هر گاه كه سخن به حق مي گوييد، آنچنان گران بيايد شياطين را كه حتي تاب نشستن روي صندلي نداشته باشند. اين اتفاقاً ملاك خوبي است. هر وقت ديديد كه وقت گفتار و يا رفتارتان، دشمن، نه فقط از روي صندلي به نشانه اعتراض بلند نمي شود، كه حتي خنده هم بر لب جاري مي كند، بدانيد كه حرف تان و عمل تان كمي تا قسمتي با موضع حق زاويه داشته. اينجا اما جاي اين حرفها نيست! دشمن را ناشاد كردي برادر، خدا شادت كند. حالا ما بايد به شما بگوييم: كي خسته است؟! و شما جواب بدهي؛ «دشمن»!
حسين قدياني