به گزارش پایگاه 598 به نقل از جهان نیوز، شهادت یکی از
مرزبانان پس از ۴۵ روز اسارت به دست گروهک جیش العدل ابعاد تازه ای از
دیپلماسی لبخند را به نمایش گذاشت. در این باره نکات ذیل که پاره ای از آن
برای اولین بار در جهان نیوز منتشر می شود، قابل تامل است:
الف: ۴۵ روز اسارت مرزبانان وطن به دست
گروهک جیش العدل به لحاظ مدت زمانی بسیار قابل تامل می باشد. ۴۵ روز فرصت
کمی برای دستگاه دیپلماسی دولت تدبیر و امید برای رایزنی های مطلوب نبوده
است. در این فاصله نسبتا طولانی می توانست رایزنی های اثربخش بسیاری اتفاق
بیافتد. ایا لازم نبود وزیر محترم خارجه خود شخصا سفری به پاکستان برای
پیگیری امور به صورت جدی و قاطعانه می داشتند؟!
ب: گروهک جیش العدل ارتباطات آشکاری با
برخی کشورهای عربی دارد و این گروه باقیمانده گروهک عبدالمالک است که
اعترافات سرکرده معدوم این گروه جایی برای شبهه ارتباط با سازمان اطلاعاتی
آمریکا نیز باقی نمی گذارد. همچنین در عملیات های اخیر خود این گروه یکی از
اهداف همیشه اعلام شده انتقام از عملکرد ایران در سوریه مطرح شده است. حال
شیوه برخورد با چنین گروه ای که مستقلا تصمیم نمی گیرد تنها رایزنی با
کشور پاکستان است؟ نتیجه اصرار به دیپلماسی لبخند به کشورهای حامی این گروه
مانند عربستان سعودی و عدم قاطعیت داشتن در برابر اصرار این کشور به
عملیات های نیمه سخت بر علیه کشورمان مانند آنچه در برخی از کشورهای دیگر
مانند حادثه حمله به سفارت ایران در لبنان نقش اول را بازی می کند، غیر از
شهادت مرزبانی که تنها ده روز از تولد فرزندش می گذرد و منتظر بودند تا
پدرش برگردد تا نامی برای او انتخاب کنند، قطعا نخواهد بود.
ج: مسئولین عالی رتبه دولت تدبیر و امید
طی روزهای اخیر بارها از آزادی مرزبانان سخن گفتند، این مسئله نشان می دهد
که آنها از برخی کانال ها امیدوار به این موضوع شده اند. در این خوش خیالی
چند نکته نهفته است:
۱: در حالی مسئولین با استناد به برخی
رایزنی های دیپلماتیک خود خوشبینانه خبر از آزادی مرزبانان می دادند- که
خدا می داند اینگونه وعده ها چه میزان با روح و روان خانواده های مرزبانان
در این روزها بازی کرده است- که دستگاه اطلاعاتی پاکستان isi همواره نشان
داده غیر قابل اعتماد است و افسران اطلاعاتی بخش های از دستگاه امنیتی
پاکستان ارتباطات نزدیکی با عربستان سعودی، آمریکا و حتی برخی گروه های ضد
ایرانی در پاکستان دارند.
۲: مسئله دومی که حتی به نحوی برخی
مسئولین دولت را به غفلت خاصی کشاند تکیه برای دیپلماسی غیر رسمی بوده است.
استاندار سیستان و بلوچستان طی ماه های اخیر از طریق ارتباطات نزدیکی که
با یک جریان مذهبی پر حاشیه مانند گروه مولوی عبدالحمید در جنوب شرق برقرار
کرده – که خود این جریان از حامیان تروریست های وهابی و مخالفین دولت
سوریه می باشد- تلاش کرد که جدای از دستگاه دیپلماسی رسمی کشور مرزبانان را
از این طریق آزاد کند. اعتماد بیش از حد به سران این جریان مذهبی تندرو
برای آزادی مرزبانان بقدری بوده است که طبق برخی شواهد برخی اخبار امیدوار
کننده که سبب غفلت و قاطعیت دستگاه دیپلماسی کشور نیز شده است از این کانال
بوده است. سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که این گروه مذهبی که
یکی از مشاوران اصلی ان هم اینک مسئولیت کلانی در استانداری سیستان و
بلوچستان گرفته است و خود این جریان تندرو مذهبی متهم در طرفداری از
هواداران سرنگونی بشار اسد در سوریه می باشند چگونه با گروه جیش العدل که
هدف عملیات های خود را انتقام از نقش آفرینی ایران در سوریه معرفی می کند
قرار بوده است که رایزنی کند؟! ساده تر آنکه دو گروه همراه در حوادث سوریه
چگونه مورد اعتماد مسئولین دولت تدبیر و امید در یک مسئله پیچیده امنیتی
قرار گرفته است؟! آیا این خود یک رخنه امنیتی نیست؟! آیا نزدیکی دولت به
این گروه مذهبی حامی تروریست های سوریه خود مشروعیت بخشیدن به اقدام ترویست
ها که انتقام از ایران را در سوریه هدف خود اعلام می کنند نیست؟!
د: در اینباره گفتنی های دیگری هم است...