طبق سنت هر ساله، عادل فردوسيپور تصميم ميگيرد براي برنامهاش مهمانان غيرفوتبالي بياورد. چيزي شبيه آنچه دو سال پيش با حضور رامبد جوان، سروش صحت و حبيب رضايي رخ داده بود. گويا عادل فراموش كرده بود آن برنامه جذابيتي براي مخاطب نداشت، برخلاف سال گذشته كه مهدي مهدويكيا با كلام گرمش رونق خاصي به آخرين نود سال بخشيده بود.
شايد تصور ميشد دو سوپراستار سينما و تلويزيون اين برنامه را از آب و گل در بياورند. طرح كيانوش عياري با شكست مواجه شده بود و عادل دلخوش بود به حضور ستارههاي اينروزهاي تلويزيون، كه با شاهگوش بر سر زبانها افتادهاند و انصافا خوش ميدرخشند. هر چه از حضور مهمانان بيشتر ميگذشت كمتر جذب ميشدي. گويي نه اينها آن كمدينهاي محبوب شاهگوش و پايتخت هستند و نه نود، آن برنامه دوستداشتني. كسلكننده شده بود. به گزارش بانك ورزش، حضور تلفني رامبد جوان هم افاقه نكرد. براي فردوسيپور بدتر از همه نه كاراكتر نه چندان جذاب عياري براي مخاطبان فوتبالي بود، نه حضور تنابنده و مهرانفري كه خسته و كوفته از سر ضبط برنامه ميآمدند. برنامه بيرمق به آنجا رسيد كه مهرانفر به عادل ميگويد:«من ميدونم تو پرسپوليسي هستي» عادل سرخ ميشود و شديدا تكذيب ميكند. مهرانفر اما متوجه وخامت اوضاع نيست و هي اصرار ميكند. حتي ميگويد: خودم اون روز از زير زبونت كشيدم بيرون! عادل آچمز ميشود. تنابنده هم فرصتي براي تلافي پيدا ميكند و ميگويد: البته عادل از من هم بياخلاقتره! دائم سر فوتبال جرزني ميكنه و فحش ميده. عادل اين يكي زا هم تكذيب ميكند. كمي با تلخي!
برنامه رو به پايان است كه مهمانان حرفهاي پاياني خود را ميزنند. عادل هنوز در شوك است. بدترين ضربه را عادل به خودش ميزند و به مهرانفر ميگويد: بگو در مورد اون قضيه پرسپوليس و اينا شوخي كردي ديگه!
مهرانفر ميگويد: بله، البته من شوخي كردم!
شايد اگر چيزي نميگفت بهتر بود. كليشهايترين تكذيب ممكن صورت گرفت تا شكها در خصوص پرسپوليسي بودن عادل به يقين تبديل شود. عادل به تنهايي موفق شد در يك شب دو شكست بزرگ را در برنامه خود ثبت كند؛ اولي كيفيت پايين برنامه نود و دومي مخدوش كردن چهره دو هنرپيشه استثنايي، كه تا پيش از اين بامزهتر بهنظر ميرسيدند. كاش عادل عبرت بگيرد.