کد خبر: ۲۱۱۸۲
زمان انتشار: ۰۸:۵۲     ۰۴ مهر ۱۳۹۰
دبير مجمع روحانيون هنوز نتوانسته از تناقض «دفاع از حقانيت ولايت» و پلوراليسم نسبي گرايانه و مداهنه آميز خلاص شود.

به گزارش 598 به نقل از کیهان، موسوي خوئيني ها در پاسخ به سؤالي نوشت: پس از رحلت پيامبر خدا(ص) اگر مردم پايبند به توصيه و تاكيد آن حضرت بودند و نان به نرخ روزخور نمي شدند و به توجيه و تفسير قضايا به نفع گروه قدرتمند مدينه نمي پرداختند و سوابق جهادي اميرالمؤمنين علي(عليه السلام) را انكار نمي كردند و از جانفشاني هاي آن حضرت در راه پيروزي نهضت و بعثت رسول خدا، پرونده براي محكوميت وي نمي ساختند، تشخيص حق از باطل كار دشواري نبود. ولي آلودگي هاي بازار سياست بازان چنان بود كه با خاندان عزيز پيامبر رفتاري كردند كه قلم از شرح آن شرم دارد. از همان روز كه قضايا به زيان اهل بيت پيامبر رقم خورد و فضا را بر آن تنگ كردند كه حتي زندگي عادي بر آنان سخت شد و به منظور از پا درآوردنشان فدك را برخلاف همه موازين شرعي و صرفا با حكم خليفه و به بهانه مصلحت مسلمين از دست صاحبش ربودند، آري از همان روز زمينه سازي براي حوادث تلخ و دردناكي همچون فاجعه كربلا آغاز شد. پس از حوادثي كه با كشته شدن عثمان همراه شد و مردم توانستند از زير فشار تبليغات دروغين خارج شوند و به در خانه علي(ع) بروند و زمام امور را به دست وي بسپارند، همان دست هاي پيدا و پنهان آنقدر در برابر حكومت علي(ع) كارشكني كردند كه تمام دوران حكومتش به جنگ هاي داخلي گذشت و سرانجام او را كشتند و اجازه ندادند كه آن حضرت به اصلاح انحرافاتي بپردازد كه پس از رحلت پيامبراكرم(ص) بوجود آمده بود.
وي به رغم اين مقدمه درست و به بهانه اينكه «طبيعي است در زماني كه امام معصوم در ميان مردم نيست، تشخيص حق از باطل و درست از نادرست كار آساني نباشد»، نوشت: راه حل اين است كه هركس و هر گروه به هر اندازه اي كه خود را برحق مي داند براي ديگران نيز اين حق را بپذيرد كه آنان نيز به راهي كه خود حق تشخيص مي دهند بروند و هر گروهي كه در فضاي آزاد توانست قدرت را بدست آورد و اكثريت مردم با تصميم خود قدرت را به آن گروه تفويض كردند كشور را اداره كنند و هنگامي كه مردم خواستند قدرت را به ديگران تفويض كنند مانع از تحقق اراده مردم نشوند و چون خود را برحق مي دانند به خود حق قيموميت بر مردم ندهند و گمان نكنند كه چون ديگران برحق نيستند نبايد از جانب مردم به قدرت برسند و بايد از آن جلوگيري كنند و اين اقدام را جهاد في سبيل الله بدانند. به هرحال راه حل و چاره كار براي جلوگيري از رفتارهاي فاجعه بار و تكرار و تسلسل اين فاجعه ها اين است كه هركس و هر گروهي همان قدر كه به خود حق مي دهد كه براساس تشخيص خود عمل كند همان اندازه به ديگران هم حق بدهد كه براساس تشخيص خود عمل كنند.
جا دارد از دبير مجمع روحانيون سؤال شود 1-مرز دفاع از حق و تحمل «ديگران» كجاست؟ آيا به بهانه تحمل ديگران مي توان اجازه داد تا حق را ذبح كنند؟ (كاري كه هم درصدر اسلام از سوي برخي خواص دنيازده صورت گرفت و هم در انقلاب خودمان از سوي برخي مدعيان انقلابي گري و اصلاح طلبي تكرار شد). 2-يقينا ملاك حقانيت عينا با ملاك حاكميت راي اكثريت شهروندان منطبق نيست و شايد اين دو بعضاً در تقابل هم قرار گيرد اما اگر قاعده حاكميت راي اكثريت مردم ملاك است، پس چرا مدعيان اصلاح طلبي در برابر جمهوريت و اسلاميت نظام هر دو ايستادند و با قلدرمآبي و تدارك آشوب و همداستاني با دشمنان قسم خورده ملت ايران، درصدد برآمدند همين قاعده و قانون را تعطيل كنند؟ مدعيان اصلاح طلبي كه مجمع روحانيون عنوان ليدري آنها را بر دوش مي كشد، چه معامله دشمنانه اي هم با «اسلاميت» و هم با «جمهوريت» نظام كردند كه جلاد كودك كشي چون شيمون پرز از آنها به عنوان پياده نظام ارتش اسرائيل ياد كرد و نتانياهو آنها را سرمايه بزرگ رژيم صهيونيستي دانست؟ سران رژيم اشغالگر قدس، دنبال دفاع از «حق» بودند يا جانبدار «راي اكثريت»؟! 3- چرا نبايد راي اكثريت ملت ايران را در انتخابات تحمل كرد اما هم آهنگ و هم نوا با گروهك هايي شد كه عكس حضرت امام را به آتش كشيدند، پرچم هاي عزاي امام حسين(ع) را آتش زدند، روي نام جمهوري اسلامي خط كشيدند و دشمن ترين دشمنان اسلام و ايران را سر ذوق و هيجان آوردند؟ آيا اينها به معناي اصلاح طلبي از جنس اصلاح طلبي منافقين نبود كه در صدر اسلام افساد مي كردند و خود را مصلح و خيرخواه مي خواندند؟
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها