به گزارش پایگاه 598 به نقل از فارس، «گاهی بچهها چند روز چیزی برای خوردن پیدا نمیکردند؛ در عملیات خیبر یک بسته تغذیه به ما دادند و در کولههایمان گذاشتیم و دیگر هیچ. مگر اینکه در سنگر عراقیها چیزی برای خوردن پیدا میکردیم...» اینها بخشی از خاطرات رزمندههایی است که نه برای خوردن و خوابیدن بلکه برای بیرون راندن دشمن از خاکمان و دفاع از دینمان رفته بودند.
در سیامین سالگرد عملیات خیبر روایت حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی از حضور در جبههاش را که در کتاب خاطرات وی آمده است، میخوانیم:
***
دوشنبه اول اسفند 1362 / 17 جمادیالاول 1404/ 1984. 20. feb
بعد از نماز صبح، آقای حسین خرازی فرمانده لشکر امام حسین(ع) آمد؛ معلوم شد آماده عمل است. دیشب به خاطر عدم آمادگی انجام عملیات را یک شب تأخیر انداخته بودیم. در جلسه صبح، هماهنگی قویتری شد. با کیفیت عمل قرارگاه کربلا آشنا شدم. با تلفن، خبر سلامتی به احمد آقا داده شد؛ امام شرط کردهاند، مرتب اطلاع سلامتی را بدهم.
صبحانه جبهه * از شهر و منزل و مجلس بهتر بود: سرشیر، مربا، کره و پنیر. بعد از صبحانه، محیط قرارگاه را دیدیم. مجهز است؛ مخصوصا خود ساختمان.
با اتومبیل به طرف دهلران رفتیم. برای دیدن منطقه و مراکز نظامی تا پادگان «عین خوش» پیش رفتیم و از طرف منطقه نفتی ابوغریب برگشتیم. آثار حضور عراقیها را مشاهده کردیم.
اطلاع رسید سه نفر از افراد شناسایی ما توسط دشمن اسیر شدهاند. خطر لو رفتن کار از طریق اسرا وجود دارد. آقای محسن رضایی [فرمانده سپاه پاسداران] ناراحت است. پیشنهاد تسریع در عمل کردیم، ولی ارتش موافق نیست، امشب باید تصمیم بگیریم.
فرماندهان عملیات چنگوله هم آمدند. گزارش کارشان را دادند. جالب و شنیدنی بود. برای انجام برنامههای آینده آنها راهنمایی شد. کیفیت ناهار جبهه، از شهرها بهتر است: مرغ، پلو، ماست و پرتقال دزفولی.
عصر عازم قرارگاه نجف شدیم. سه ساعت از قسمتهای آزاد شده خوزستان - از قرارگاه تا طلائیه - را در بین راه بازدید کردیم. آثار اشغال صدامیان، شامل تانکهای سوخته، سنگرها و جادههای نظامی را دیدیم. دو سه بار هم راه را گم کردیم. نیروهای حملهکننده عملیات خیبر در راه، گوشه و کنار اتراق کرده بودند و به جبهه وارد نشده بودند که مبادا دشمن از تجمع آنها، حمله را تشخیص دهد.
اوائل شب به قرارگاه نجف رسیدیم. منتظرمان بودند. [این قرارگاه] مقر فرماندهی سپاه برای شمال جبهه [است] که باید از هور و طلائیه وارد عمل شود. بعد از نماز مغرب با حضور فرماندهان سپاه و ارتش، آمادگیها و پیشرفت کارها و کمبودها و نقشههای عملیات را رسیدگی کردیم. اهداف عملیات، بسیار مهم و استراتژیک است. هدف مهم و اصلی، استقرار در ساحل شرقی دجله و قطع راه بصره به بغداد بود که در این صورت اهرم لازم برای گرفتن خواستههای حق ما و ختم جنگ به دست میآید. با قطع این راه، حفظ شهر بصره برای عراق آسان نیست و بدون بصره عراق بسیار ناتوان است. هدف دوم عملیات، تسلط بر منطقه نفتی مهم جزایر مجنون است که میتواند ضامن غرامت جنگ باشد.
* این جا منظور از جبهه، «قرارگاه کربلا» واقع در چند کیلومتر عقب تر از خط مقدم است.