کد خبر: ۲۱۱۲۵
زمان انتشار: ۱۳:۱۰     ۰۳ مهر ۱۳۹۰
اطاعت از ولی فقیه، این امری است در راستای اطاعت از ائمه و اولیای خدا نه اطاعتی بر اساس قانون و به عبارتی از روی جبر. اطاعت از ولی فقیه موجب نجات است و یک فرض الهی نه این که جهت احترام به قانون اساسی کشور از شخص ولی فقیه اطاعتی صورت می گیرد.

اعتقاد نظری و عملی به ولایت فقیه ... یکی از شرایطی که در احراز سمت های مختلف نظام درنظر گرفته شده است.

اما آیا چقدر و تا چه میزان این مسئله عملی می شود.

با نگاهی گذرا بر سیستم های مختلف سیاسی و اجرایی کشور به این نتیجه رسیده ام اعتقاد به ولایت فقیه ، صرف نظر از اعتقاد در عمل و جاری ساختن آن در امور عملیاتی کشور، در قاطبه سیاستمداران کمرنگ، محو و یا وجود ندارد.

اشاره ای گذرا به عناوین برخی از مطالبات امام خامنه ای می تواند این مدعی را تقویت کند که توسط صاحبان امر به آن بی تفاوتی، کم اهمیتی و یا مقابله صورت گرفته است که این ناشی از عدم اعتقاد صحیح به جایگاه این اصل مترقی قانون اساسی کشور است. این که می گوییم اصل مترقی نه اصلی که بر گرفته شده از آراء و متن قانون دست ساز بشراست، نه! بلکه مترقی با توجه به اتصال آن به منبع وحی می باشد.

عناوینی مانند طرح نظارت بر نمایندگان، عدم دخالت مسئولین قوا در انتخابات های کشور، عدم اتصال به منابع قدرت و ثروت، عدم غبار آلود کردن فضای کشور، دامن نزدن به حاشیه ها و عدم ایجاد آن، احترام به فهم و شعور ملت، انسجام و وحدت، پیروی از مکتب امام راحل و ... که به نظر حقیر این موارد را کمتر و یا در بعضی مواضع مشاهده نکرده ام.

یکی از تفاوت های نظام اسلامی ایران با دیگر نظام های حاکم بر ملت های جهان که موجب تمایز و تباین آن شده است، این اصل مترقی است یعنی ولایت فقیه.

در مورد شخص ولی فقیه، می توان از ابتدای دوران رهبری معظم له به موارد بسیاری اشاره نمود که کشتی انقلاب را از گرداب های هلاکت و ورطه های خطرناکی نجات داده اند که نیازی به احصاء آن نیست و "مالایجهله احد" است. این همان معنی تدبر و شجاعت و عالم به زمانه بودن ولی فقیه است.

حقیر تفاوتی که میان شخص امام خامنه ای و دیگر شخصیت های علمی مذهبی از جمله مراجع کشور می بینم این است که نگاه ایشان نگاهی ناظر بر مدیریت جهان اسلام و یا بیشتر بگویم به جهان است. یعنی همان نشر آموزه های انقلاب اسلامی در لایه های مختلف جهان که هم اکنون آن را مشاهده می کنیم.

دوری از تنگ نظری و تعصبات کورکورانه و همچنین فهم و درک عمیق از مسائل، پیش بینی های صحیح که همگی ناشی از اتصال معنوی به ساحت قدسی ربوبی است.

ولی من این بحث را ادامه نمی دهم چون در جایگاهی نیستم که به ابعاد شخصیتی ایشان بپردازم.

کلام در این بود که سیاسیون ایران تا چه حد اعتقاد به این جایگاه و شخص ولی فقیه دارند.

این را می توان از مواضع، عملکرد و تعابیر آنها از شخص ولی فقیه فهمید.

اعتقاد برخی از حضرات هنوز بر حضور موثر شخص هاشمی است که این نیز برخواسته از خواسته های اشرافی گری و نظرات اقتصادی بدور از تعالیم اسلام است. یعنی توان وی و امثال وی را در مدیریت کشور بیش از دیگران می دانند و البته منافع خود را در این بین جستجو می کنند. این یعنی جایگاهی موثری برای ولی فقیه قائل نیستند. تا حدی که به تقابل شخصی مانند هاشمی و امام خامنه ای می‌پردازند.

اطاعت از ولی فقیه، این امری است در راستای اطاعت از ائمه و اولیای خدا نه اطاعتی بر اساس قانون و به عبارتی از روی جبر. اطاعت از ولی فقیه موجب نجات است و یک فرض الهی نه این که جهت احترام به قانون اساسی کشور از شخص ولی فقیه اطاعتی صورت می گیرد.

نمیدانم سیاسیون کشور تا چه حد به این معنی واقف هستند.به بحث عقاید و مبانی اعتقادی اسلامی بعضی از آنها وارد نمی شوم. امیدوارم توانسته باشم دغدغه و نگرانی خود را رسانده باشم.

هم اندیشی- مجتبی خالصی
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها