به گزارش پایگاه 598، وبلاگ آهستان نوشت: من معنی این شرط و شروط عجیب و غریب آمریکاییها را برای ایران که آقای توکلی دربارهاش افشاگری کرد نمیدانم؛ اینکه ایران باید اسم شرکتهایی را که میخواهد از آنها خرید کند با آمریکا هماهنگ کند و آنها به ما اجازه بدهند که با کدام شرکت رابطه داشته باشیم یا نداشته باشیم! (فعلاً که با اجازه آمریکا، با شرکتهای آمریکایی هماهنگیم!)
دقیقاً نمیدانم در ادبیات سیاسی و روابط بین الملل به این چه میگویند؟ ناخودآگاه یاد چیزی مثل کاپیتولاسیون افتادم؛ اگرچه کاپیتولاسیون اساساً با این قانون جدید متفاوت است و با آن قابل قیاس نیست، اما خوی استکباری همان است؛ البته از مستکبر انتظاری جز تکبر و زورگویی نیست، سوال اینجاست که مظلوم چرا باید به هر خفتی تن بدهد؟!
متأسفانه در چند ماه گذشته، برخی آدمها و رسانههای حامی دولت، چشم و گوش خود را بر هر نوع خفت و خواری بستند و همه چیز را توجیه کردند؛ درحالی که سیاست محل آزمون و خطاست و احتمال بروز اشتباه در تصمیمات و رفتار مسئولان زیاد است؛ توجیه نمیتواند اشتباهات را اصلاح کند، بلکه این نقد منصفانه است که مانع بروز اشتباهات بعدی میشود.
یک توجیه جالب و مضحک در این چند ماهه که بارها و بارها از زبان حامیان دولت شنیدهایم، این است که ادعا میکنند ما به چنان وضعیت وخیمی رسیدهایم که چارهای جز کرنش و تسلیم در برابر زورگوییهای آمریکا نداریم! لگد زدن به دولت قبلی و مسئولان قبلی هم که الان راحتترین و سادهترین راه ممکن برای همه مسئولان فعلی است تا خیال خودشان را از پاسخگو بودن راحت کنند.
اما کاش این ادعای غلط و غیرمنطقی در معرض نقد و آزمون قرار گیرد تا عیار راستگوها مشخص شود؛ بر فرض که این ادعا درباره وخامت اوضاع کشور درست باشد، سوال اینجاست که آیا برای رفع این وضعیت راه دیگری جز کرنش و تسلیم وجود ندارد؟
در وضعیت فعلی مسئله اصلاً دوگانه مذاکره - عدم مذاکره نیست؛ اتفاقاً حرف ما این است که مذاکره کنیم اما مذاکره ای با حفظ مصالح، منافع و عزت ملی. به عبارت دیگر ما بین مذاکره و عدم مذاکره سرگردان نیستیم، بلکه مسئله اصلی ما، «مذاکره خوب- مذاکره بد» یا «توافق خوب- توافق بد» است؛ پس اینکه همه منتقدان دولت، مخالف اصل مذاکره هستند، یک ادعا بیش نیست؛ ادعایی برای خفه کردن منتقدان!
اگر دوگانه مورد نظر دولت و حامیان رسانهای آن را بپذیریم (یعنی دوگانه توافق-عدم توافق) ناچاریم که همه بندهای مورد بحث توافقنامهها را هم قبول کنیم؛ اما اگر به منتقدان اجازه داده شود تا درباره شیوه مذاکره و مفاد توافقنامه بحث کنند، آن وقت مشخص میشود که آیا این مذاکرات، به یک توافق خوب منتج شده یا توافق بد؟ و آیا این بهترین شیوه مذاکره است و آیا نمیشد به توافقی بهتر از این رسید؟ و آیا قبول شرط و شروط آمریکا که به ما اجازه بدهد از کدام شرکت خرید کنیم، یک تصمیم درست، عاقلانه و دیپلماتیک است؟