رسم خانواده علي(ع) و زهرا(س) اين بود كه نامگذاري نوزاد خود را به بزرگِ خانواده واگذار ميكردند، امّا وقتي اين نوزاد چشم بهجهان گشود، بزرگ خانواده يعني پيغمبر(ص) در مسافرت بود و آنان چند روزي صبر كردند تا پيامبر(ص) از مسافرت آمد و همين كه مژده ولادت دختر فاطمه(س) را شنيد، در اولين فرصت به خانه فاطمه(س) رفت و نام كودك را زينب نهاد، يعني زينت پدر.
چنانچه ولادت حضرت در سال ششم هجري باشد و تاريخ وفات پيامبر اكرم در سال يازدهم، زينب(س) بيش از پنج سال با پيامبر نبوده است و اين مدت زمان، كافي است كه او از اصحاب پيامبر اسلام به شمار آيد. بر اين مبنا كساني كه شرح حال اصحاب پيامبر اسلام را نوشتهاند، نام زينب را زينتبخش كتاب خود ساختهاند.
اين پنج سال فرصتي بود كه زينب (س) از تابش نور وجود پيامبر(ص) بهره گيرد و پيامبر رحمت، او را در دامان مهر و عطوفت خود نوازش كند و از جرعههاي معرفت سيراب سازد و حديث صبر و استقامت در دفتر وجودش بنگارد.
فاطمه(س) بعد از پدر گرامي خويش، چند ماهي بيش در اين دنيا نماند. زينب مادرش را بعد از رحلت رسول خدا خندان و متبسم نميديد. فاطمه در غم از دست دادن پدري چون رسول خدا و حمايتهاي او چندان گريست كه نام او را در شمار گريهكنندگان معروف تاريخ چون آدم، يعقوب، يوسف و امام سجاد(ع) آوردهاند.
زينب در مجلس سخنراني مادرش فاطمه در مسجد رسول خدا در دفاع از حقوق اهليت و فدك حاضر بود و خطبه و سخنان مادرش را در آن مجلس به ياد داشت، به طوري كه خود يكي از راويان آن خطبه به شمار ميآيد. امام سجاد (ع) خطاب به زينب كبرى (س) مىفرمايند:
عمه جان ! تو عالمهاى هستى بدون اينكه معلم داشته باشى، و فهميدهاى هستى بى آنكه كسى مطالب را به تو فهمانده باشد.
در برخى روايات است كه او را مجلس علمى بود و زنان به قصد آموختن احكام دين نزد او مى رفتند. اين صفات برجسته كه براى هيچ يك از زنان معاصر او فراهم نشده است، زينب را از ديگران ممتاز ساخت، چنان كه او را «عقيله بنى هاشم» مىگفتند و از وى حديث فرا مىگرفتند.
ابن عباس ميگويد: عقيله ما، زينب دختر على (ع) حديث كرد. . . و اين لقب بر او ماند، چنان كه به عقيله معروف گشت و فرزندان وى را بنىعقيله گفتند.
زينب بعد از مادر در سايه تربيتهاي پرمهر پدري چون علي و در كنار برادراني چون حسن و حسين(ع) رشد مييابد و از همان دوران كودكي مشكلات فراوان و فشارهاي روحي بيشماري را تجربه كرده و در برابر آنها مقاومت ميكند و بدين گونه دوران كودكي را پشت سر ميگذارد.
هر چند زينب كوچكتر از دو برادر خود است، ولي از آنجا كه دختر و دست پرورده مادري چون فاطمه(س) است، علاقه و پيوند روحي و عاطفياي كه ميان او و دو برادرش وجود دارد، وصف ناشدني است و اين ارتباط روحي تا پايان عمر استمرار مييابد و زينب لحظهاي نميتواند دوري و اندوه آنان را تاب بياورد و تا آخرين لحظات، چون مادري مهربان به آنان عشق ميورزد.
زينب(س) به سالهاي تشكيل زندگي مشترك نزديك ميشود. او ميداند كه ازدواج براي هر زني حق طبيعي و شرعي است و رويگرداني از اين سنت، خارج شدن از آئين پيامبر اسلام است. عبدالله از فرزندان جعفر است و جعفر، فرزند ابوطالب و برادر علي (ع)و از جانبازان جبهه موته و از شهيدان بزرگ اسلام است. شخصيت جعفربنابيطالب را كه معروف به جعفر طيار است، ميتوان از اظهار علاقه و سخنان پيامبر اكرم درباره او دريافت. هنگام فتح خيبر، زماني كه جعفر از حبشه مراجعت كرد پيامبر او را در آغوش گرفت و ميان ديدگانش را بوسيد و فرمود: نميدانم به خاطر كدام يك خوشحالتر باشم، به خاطر ورود جعفر يا فتح خيبر؟ و رسول خدا او را در جوار مسجد منزل دادند.
عبدالله در حبشه متولد شد و اين ولادت زماني رخ داد، كه جعفر به همراه همسرش و عدهاي ديگر از مسلمانان بر اثر فشار دشمنان اسلام و به پيشنهاد پيامبر اكرم(ص)به حبشه هجرت كرده بود. عبدالله بعد از شهادت پدرش جعفر مورد محبت و علاقه پيامبر اكرم بود.
بعد از پيامبر اكرم تاريخ شاهد رشادتها و فداكاريهاي عبدالله در كنار اميرالمؤمنين(ع) بوده و او در جنگ صفين از شجاعان صحنه نبرد به شمار رفته است و جود و سخاوت او نيز در آن زمان زبانزد بوده است.
در كتاب اعلام الورى براى آن بانوى بزرگوار سه پسر به نامهاى على، عون و جعفر و يك دختر به نام امكلثوم ذكر شده است.
بانوي بزرگ اسلام زينب كبري حدود 35 سال داشت كه پدرش به شهادت رسيد. او بدون ترديد از دوران حيات پدر بزرگوارش آگاهيها و بهرههاي فكري و معنوي فراواني گرفته است و خاطرات زيادي از دوران پدر دارد. خاطرات تلخ و شيريني كه هر كدام در شكلگيري شخصيت زينب و سازندگي او تأثير عميقي داشته است.
پس از واقعه خونبار كربلا نقش ايشان روند تازهتري يافت. آن حضرت در اين دوران ضمن حضور در كاروان اسراي كربلا در برابر حكام جور قرار گرفت و به افشاگري ظلم و ستم وارد بر آلطه از سوي خاندان اميه پرداخت. آن حضرت در اين دوران سخت با حضور در كاخ حكمرانان جور زمان با تأكيد بر حقانيت طريق آل محمد بر سخنان و تبليغات مسموم خاندان اميه درباره بنيهاشم خط بطلان كشيد.
بنا به روايتها آن حضرت حداقل يك سال و حداكثر شش سال پس از واقعه عاشورا در قيد حيات بود.
برخى از تاريخنويسان با اطمينان، محل دفن حضرت را مدينه مىدانند و به خـارج شـدن حضرت از مـديـنه، بعد از بازگشت از اسارت، اعتقادى ندارند و هر دو مكان منسوب به حضرتش را در مصر و شام مورد ترديد قرار مىدهند.
گروهى ديگر با قاطعيّت معتقدند كه محل دفن حضرت در مصر است، چراكه در آنجا مزار و گنبد و بارگاهى مهم، به نام زينبيه وجود دارد كه زيارتگاه مشتاقان حضرتش مى باشد. گـروه سـوم هـم سـخت بر اين معتقدند كه زينبيهاى كه نزديك دمشق در سوريه است، مرقد مطهرش مىباشد.
البته هركدام از اين مورخين، براى اثبات نظريه خود، دلايلى هم ذكر و نظريات ديگران را رد مـى كـنـنـد؛ تو هركدام از اين سـه مـكـان را كـه مـىخـواهـى مـزار مـطـهـرش بـدان زيـرا بـُعـْد منزل نبود در سفر روحانى.
نام حضرت زينب(س) به خاطر فداكاريها و پرستاري از امام سجاد(ع) و مجروحين دشت كربلا، در تاريخ جاودانه و روز ولادت او به نام روز پرستار نامگذاري شد. اين روز بر پرستاران مبارك باد.