روزنامه قدس در سرمقاله خود نوشت:
گوشت قرمز و مرغ و ماهی که گران و از
دسترس مردم خارج شد، اتومبیل که مال اشراف تازه به دوران رسیده شد. یخچال
کرهای که از دو میلیون تومان به هشت میلیون تومان رسید، اجاق گاز و وسایل
خانگی که بهای نجومی یافت. آخر سیب زمینی که ۲۰۰ سال است در ایران کشت
میشود چه ماده تولیدی خارجی دارد که شامل تحریم شده و مردم در دیزی آبگوشت
و دیگ قیمه و کماجدان طاس کباب خود سیب زمینی را نبینند؟
آیا خجالت آور نیست باز هم دست تکدی به
سوی پاکستان که بند تنبان خود را نمیتواند بالا بکشد و بصراحت اعلام
میکند من در بلوچستان پاکستان قدرت و اختیاری ندارم و هند که به اتباع ۱۸۰
کشور ویزای فوری میدهد، اما ایرانیان را مستثنا کرده دراز کنیم و خواهان
ارسال کامیونهای سیب زمینی در برابر پول نفت باشیم؟
وکلای محترمی که در مجلس نشسته
میخواهند درباره هولوکاست از وزیر خارجه تحقیقات تاریخی(!) بکنند چرا به
این مشکل عمومی مردم نمیپردازند؟ آخر بحث درباره فوتبال و برنامههای
تلویزیون که شکم مردم را سیر نمیکند؟ آخر سیبزمینی که چندان فعالیت
گسترده کشاورزی نمیخواهد. دولت محترمی که زورش فقط به ملت رسیده و گران
کردن بنزین و گازوییل و برق و چلانیدن مردم را در سال آینده تنها راه حل
مشکلات میداند آیا این فرمول ساده را درک نمیکند که به محض افزایش بهای
بنزین و گازوییل قیمت تمام مایحتاج مردم افزایش خواهد یافت و همه
کامیونداران افزایش بهای بنزین یا گازوییل را به بهای کرایه حمل محصولات
غذایی و کشاورزی افزوده جان از دمار مردم برخواهند آورد.
آخر این بازی گران کردن تا کی ادامه
خواهد یافت؟ مردم کجا طاقت این همه گرانیها را خواهند آورد؟ دولتی که
ادعای تدبیر و توسعه میکند چرا از درون مردم اطلاع ندارد؟ آیا صفهای طویل و
کتک کاری برای یک سبد کالای ناچیز را ندیدید؟
آخر این چه سیاست خارجی است که کمترین
توجهی به سیاست داخلی و زندگی و معیشت مردم ندارد و هر وزیری هر روز پشت
تلویزیون آمده مژده گرانی میدهد؟
با این حقوقهای زیر هفتصد- هشتصد هزار
تومان کی میتواند از پس حسب الامرهای جنابان وزیرانی که الحمدلله همه
زندگی اشرافی دارند و میگویند هفتاد درصد خانوادههایشان در دیار از ما
بهتران به سر میبرند برآید.