به گزارش پایگاه 598 به نقل از گل، در اختتاميه جشنواره فيلم فجر، وقتي روي سن تالار بزرگ برج ميلاد رفت تا سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش مکمل مرد را بگيرد، گفت که آرزو دارد بتواند از نزديک با رييسجمهور صحبت کند و حرفهاي زيادي براي گفتن دارد.
بابک حميديان در اصفهان و در روزي که آمده بود تا جايزه بهترين بازيگر مرد را از جشنواره فيلم نصف جهان بگيرد، پاي گپ و گفتي مفصل درباره سينما نشست که د رچند برش به سمت فوتبال سوق پيدا کرد.
متوجه شديم گلايههاي بابک از همين توجهات بيش از اندازه به ورزش است! بد نيست بخشهاي فوتبالي گفتگو با ستاره اين روزهاي سينماي ايران را بخوانيد.
* دوست داشتي با رييس جمهور در يک فضاي صميميانه گفتگو کني. چرا؟ اگر روحاني را ببيني، ميخواهي به او چه بگويي؟
- آره (اين آره را با شور و حرارت و تاکيد زياد ميگويد) اين حق طبيعي من است! حالا اگر ببينمش، مستقيم ميگويم که چه حرفهايي دارم. اينکه ميگويم يک فضاي يک در يک متر و رودررو با رييس جمهور، يعني جايي که ديگر باديگارد و دوربين نباشد و من بتوانم حرفهايم را راحت بزنم.
* خب فرض کن من حسن روحاني! حرفهايت را بزن.
- (ميخندد) آقاي روحاني، جوان ايراني الزاما يک جوان قهرمان کشتي دنيا يا برنده المپيادهاي جهاني نيست. ما جوان هنرمند ايراني هم داريم که خودم يکي از آنها هستم که البته هنرمند واژه پرطمطراقي است. ميگويم من کسي هستم که دارم کار فرهنگي ميکنم، بايد به من و خواستههاي من هم توجه بشود. من هم خواستههايي دارم. من قهرمان کشتي جهان نيستم ولي فيلمهاي من جهان را در مينوردد. اميدوارم آن اتفاق بيفتد و پيش بيايد تا خيلي حرفها را بزنم.
* نه به عنوان يک خبرنگار، بلکه به عنوان يک عاشق سينما ميخواهم بدانم دغدغه و مشکل اصلي سينماگران ايراني چيست؟
- مشکل اصلي همه ما ديده نشدن توسط مديراني است که در گرما زير باد کولر خنک ميشوند و در سرما بخاري برقي زيرميزشان روشن است. مشکل من به عنوان بازيگري که تمام سال در بيابان و بوران وکوران به سرميبرم، اين است که به گوش مديران برسانم بايد به من هم توجه ويژه بشود. من اگر يک نخبه المپيادي بودم، اين قدر اذيت نميشدم. چون در يک فضاي بسته مينشستم و خدا هم هوش سرشاري به من داده بود و براساس آن ميگفتم دودوتا ميشود چهارتا! ولي هنر، جهان نامحدودي است. دوست دارم در مورد اين چيزها با رييس جمهور صحبت کنم.
* شما گلايه ميکني که چرا به ورزشکاران توجه ميشود و ازآن طرف ورزشيها هم گلايه ميکنند که چرا به آنها توجه نميشود. اين قبول که ايران با يک فيلم مثل "جدايي نادر از سيمين" به قول شما مرزها را درمينوردد و کلي جايزه ولي...
- (اينجا به ميان سوال ميآيد و بلافاصله ميپرسد:) آن وقت فوتبال ايران کجاي جهان را درنورديده؟!
* به هرحال سينماي ايران هم تا دو دهه پيش...
- شما ببين فوتبال ما تقسيم شده بين دو تيم استقلال و پرسپوليس که هربار هم با يک تباني توهين آميز، دربيشان صفر- صفر ميشود و اين همه آدم چشم انتظار را براي ديدن يک بازي خوب و زيبا پاي تلويزيون و در استاديوم نااميد ميکند. فوتبال ورزش فرهنگي ما نيست، اصلا مال ما نيست، ولي سينماي اصغر فرهادي مال ماست(!) و اسکار هم ميگيرد، اينها بايد ديده شود. آقاي روحاني! اينکه فوتباليست ما ميرود کيش قليان ميکشد و پولش را هم نميدهد براي جامعه ما زشت است. اينها بايد آسيبشناسي شود. خسته شديم از بس اين فوتباليستها صاحب پول و ماشين و خانههاي آنچناني هستند آن هم در حالي که فعل و فاعل يک جمله را هم نميتوانند درست منعقد کنند ولي من و امثال من که به هر حال کارمان مشخص است، نه خانه داريم و نه ماشين... هيچي نداريم. انتظاري هم نداريم.
* وظيفه روحاني اين است که به شما خانه و ماشين بدهد؟
- نميخواهم بروم به آقاي روحاني بگويم به من خانه و ماشين بده. ميخواهم بگويم نبايد تمام توجهتان به آن آقايي باشد که ميرود يک تيکه آهن بلند ميکند و قهرمان جهان ميشود و در تيتراژ برنامههاي تلويزيون هم نشانش ميدهند ولي اصغر فرهادي در فرانسه و با بودجه کشور فرانسه فيلم ميسازد و هيچکس اهميتي نميدهد. اينها بايد بررسي شود.
* ولي توجه به شما که نافي توجه به المپياديها يا المپيکيها نيست.
- حالا ما جام جهاني را در پيش داريم و من فوتبال را در حد جهاني دوست دارم و حالا خواهيم ديد چه اتفاقاتي در جام جهاني براي فوتبال ما خواهد افتاد. شوخي که نداريم. اگر اين تيم از جدول چهارتاييها بالا رفت، من سال 93 هيچ فيلم سينمايي بازي نخواهم کرد. اين را الان به شما ميگويم و يادت بماند که چه حرفي زدم!