به گزارش 598، به نقل از خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، رابرت فیسک، تحلیلگر روزنامه ایندیپندنت در تحلیلی به بررسی شباهتهای شرایط بحرانی سوریه و اوکراین پرداخته و مینویسد: «بشار اسد در واقع به منتقدان باراک اوباما، رئیسجمهوری آمریکا که او را به دلیل انفعالش در قبال بحران اوکراین و شکستن تعهد خود در حمله به سوریه سرزنش میکنند، اعتنایی نمیکند. این در حالی است که در این موارد همتای روس او ولادیمیر پوتین برنده نهایی شد. همچنین آینده سیاسی ویکتور یانوکوویچ، رئیسجمهوری اوکراین نیز برای اسد که او را به خوبی میشناسد، مهم نیست.
اما بشار اسد به شباهتهای قابل توجه بین دولت آشوبزده یانوکوویچ و مبارزه خود با شورشیان اهمیت زیادی میدهد. این مقایسه در حدی دقیق نیست که دشمنان اسد، او و یانوکوویچ را برادران خونی میخوانند، اما آنها آنقدر به یکدیگر شباهت دارند که بشار اسد و ولید المعلم، وزیر امور خارجه سوریه را به بررسی میزان حمایت پوتین از متحد اوکراینیاش، ترغیب کند.
بدون حمایت روسیه بعید بود که دولت سوریه بتواند سه سال درگیری با شورشیان را با موفقیت پشت سر بگذارد. یانوکوویچ نیز نمیتواند بدون "دوستی برادرانه" مسکو، در مقابل اعتراضات اپوزیسیون دوام بیاورد.
سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه در زمینه موضع آمریکا در قبال اوکراین تقریبا از همان زبان تند و خشمگینی استفاده میکند که در زمان تهدید آمریکا برای حمله به سوریه علیه این اقدام احتمالی کاخ سفید به کار میبرد.
اگر اوکراین دیوار دفاعی شرقی روسیه علیه اروپا محسوب میشود، سوریهای نیز که در حال مبارزه با افراطیونی شبیه به چچنهای روسیه است، کرانههای جنوبی مسکو محسوب میشود. شباهتهای فریبنده دیگری نیز بین این دو کشور وجود دارد. اعتراضات اولیه اپوزیسیون سوریه علیه دولت این کشور که به دنبال انقلابهای تونس و مصر صورت گرفت، صلحآمیز بود اما ناگهان در همان روزهای آغازین، پای افراد مسلح به درگیریها باز شد.
فراریان از ارتش سوریه، یک اپوزیسیون مسلح تشکیل دادند که سریعا به دست تندروهایی افتاد که بیش از اینکه خواستار تشکیل سوریهای به اصطلاح آزاد باشند، به دنبال ایجاد یک حکومت خلیفهای هستند. در کییف نیز همین اتفاق رخ داد: مخالفان یانوکوویچ پس از چند هفته از شروع اعتراضات متوجه شدند که در کنار گروه کوچکی از راستگراهای نئونازی قرار گرفتهاند که از نظر مخالفانشان بیشتر شبیه فاشیستهای اوکراینی هستند که در جریان جنگ جهانی دوم به آلمان کمک کردند تا به کسانی که در مقابل اشغال شوروی توسط رایش سوم مقاومت کردند. همانگونه که اولین گروه از مخالفان سوریه، توسط رسانههای غربی به عنوان "مبارزان آزادی" معرفی شدند، اپوزیسیون اوکراین نیز بیش از اینکه مخالفان قانون اساسی اوکراین معرفی شوند، به عنوان مخالفان رژیم، بر چسب خوردند.
به محض اینکه ناآرامیهای سوریه به درگیریهای مسلح کشیده شد، غرب و متحدان عربیاش به سرعت برای دشمنان بشار اسد، سلاح ارسال کردند. هر چند هنوز مدرکی دال بر اتخاذ چنین اقدامی در اوکراین وجود ندارد اما از آنجایی که برخی از معترضان در کییف سلاح در دست دارند، مطمئن باشید که روسیه به زودی این ادعا را مطرح خواهد کرد که غرب به معترضان اوکراینی سلاح داده است.
همه این شباهت در حالی بر شمرده شد که تفاوتهایی نیز وجود دارد. اوکراین دچار چند دستگی قومیتی نیست. اما سوریه به صحنه درگیری سنیها با شیعیان علوی، مسیحیان، دروزها و دیگران تبدیل شده است. البته این در حالی است که سنیهای طبقه متوسط و افسرهای سنی ارتش، دولت سوریه را حمایت میکنند.
قطعا مدتهاست که بین سوریه و اوکراین ارتباطهایی وجود دارد. پیش از آغاز درگیریهای سوریه، اسد به اوکراین سفر کرده، در آنجا یک قرارداد تجارت آزاد منعقد نموده و با ستایشهای یانوکوویچ روبرو شد. یانوکوویچ در آن زمان عنوان کرد که سوریه دروازه اوکراین رو به خاورمیانه است. مناسبات نزدیکتری نیز وجود دارد: تعداد زیادی از دانشجویان سوری در دانشگاههای اوکراین تحصیل میکنند و بسیاری از شهروندان اوکراینی از والدین سوری و اهل شوروی، پیش از فروپاشی کمونیسم در اروپای شرقی متولد شدهاند.
حتی ژنرالهای کهنهکار سوری نیز کییف را به خوبی میشناسند زیرا در دوره شوروی سابق، در اوکراین آموزش نظامی دیدند.
اما اکنون پرسش حقیقی برای سوریه این است: اگر فشار آمریکا و اتحادیه اروپا ادامه یابد، آیا پوتین به حمایت از یانوکوویچ ادامه میدهد؟ آیا کمک به یانوکوویچ ارزش یک جنگ سرد جدید را دارد؟ اگر این چنین باشد، خیال اسد آسوده خواهد بود: روسیه به سوریه پشت نخواهد کرد زیرا این اتفاق نشان خواهد داد که ممکن است کرملین به راحتی به "اوکراین روسی" خود نیز پشت کند. اما اگر آمریکا اوکراین را به روسیه ببخشد تا در ازای آن پوتین دست از حمایت از اسد بردارد چه اتفاقی میافتد؟ اوباما ممکن است بار دیگر این ادعای فریبآمیز خود را مطرح کند که دلیل موافقت سوریه برای تحویل تسلیحات شیمیاییاش به سازمان ملل، تهدید نظامی کاخ سفید بود و نه میانجیگری کرملین. همچنین ممکن است کاخ سفید تاکید کند که اسد باید به دولتی انتقالی که آمریکاییها، انگلیسیها و دیگر کشورهای عضو اتحادیه اروپا درمذاکرات ژنو خواستار آن بودند، تن در دهد. اما در هر صورت جایگاه اسد ثابت خواهد ماند. حزب بعث سوریه پیش از پوتین نیز تحت حمایت رهبران شوروی قرار داشت. هرچند اسد، یانوکوویچ را درک میکند، اما مطمئنا پوتین را بهتر میشناسد.
مصریها بدون اینکه هیچ سوء نیتی از سوی پوتین دیده باشند، او را "روباه" میخوانند. شاید به همین دلیل هم باشد که او یک میانجیگر شخصی به کییف فرستاده است. پشت کردن مسکو به دمشق، ضربه بزرگی به اعتبار روسیه در خاورمیانه جدید خواهد زد. سوریها میدانند که روسیه آنقدر توانمند است که همزمان در دو جبهه مبارزه کند. پس پوتین باید تا آنجایی به حمایت از متحدانش ادامه بدهد تا همانگونه که اوباما با مقدس نمایی پای خود را از سوریه عقب کشید، اوکراین را نیز پیش از تبدیل شدن به حمام خون، به روسیه تحول دهد.»