به گزارش پایگاه 598 به نقل از ایران ورزشی، برای حرف زدن با پیام صادقیان هزار و یک سوال صف میکشند. یکی یکی از او میپرسیم و او جواب میدهد. از رفتارهای عجیبش در زمین، از اعتصاب، از اعتراض، از حرفهای علی دایی با او. بعد که گفتگو تمام میشود از خودمان میپرسیم بازیکنی با این کیفیت، آنهم در چنین سنی چرا باید دچار حواشی در زندگی فوتبالیاش شود که همه سوالات ما را از فن و هنرش دور کند. با پیام صادقیان اینبار صریحتر از همیشه حرف زدیم و او سفره دلش را باز کرد.
* چرا این حرکات را در زمین انجام میدهی که به تو بگویند برو پیش روانشناس؟
- من میگویم فوتبال است و اتفاقاتش. این تکل زدنها یا برخوردها در زمین پیش میآید. این همه مرا در زمین میزنند. پایم را میدهند دستم اما خب من هم صبری دارم. نمیتوانم که هیچوقت حرف نزنم. شما بازیکن بیاورید که جای من باشد و این همه رویش خطا کنند. اگر حرفی نزد و عکس العملی نشان نداد هر چه خواستید به شما میدهم.
* اما تو دیگر بیش از حد واکنش نشان میدهی. چرا؟ مشکلی داری؟
- خودم هم نمیدانم چرا. میتواند به خیلی از مسائل ارتباط داشته باشد.
* مثلا به چه مسائلی؟ اتفاقی برایت افتاده؟
- من داشتم کار خودم را میکردم اما خیلی چیزها مطرح کردند تا نابودم کنند. این حرف و حدیثهایی که برایم درست کردند تاثیر منفی گذاشت روی من. نه تنها روی بازیام بلکه روی برخوردهایم و حتی زندگی ام.
* خب تو کاری میکنی که میگویند فلانی مشکل روانی پیدا کرده!
- روانی؟ این همه بازیکن پشت سر هم در زمین خطا میکنند و این و آن را میزنند، چرا به آنها نمیگویند به روانشناس مراجعه کن؟ چرا به خیلیهای دیگر گیر نمیدهند و دلیل خطاهایشان را نمیپرسند؟ مگر در فوتبال ایران فقط من خطا میکنم؟
* اما حالا همه روی تو دقیق شدهاند!
- پشت سر آدمهای بزرگ همیشه حرف هست. یک روز میگویند خون به مغزش نمیرسد و روز دیگر میگویند برو روانشناسی.
* این مشکلاتی که میگویی برایت بهوجود آمده در فوتبال بوده یا خارج از آن؟
- توی همین فوتبال اعصابم را خرد کردند. تا وقتی در ذوبآهن بازی میکردم شما از من چیزی دیده بودید؟
* اگر از من میپرسی میگویم حتی یک مورد هم ندیده بودم...
- به خدا در ذوبآهن و همین ابتدای دوران حضورم در پرسپولیس حتی یک بار هم با کسی تند حرف نزده بودم. آنها که مرا میشناسند میدانند که واقعیت را میگویم. به همه احترام میگذاشتم و هرگز تندخو نبودم.
* خودت را در بهوجود آمدن این اتفاقات و این شخصیت تندخو چقدر مقصر میدانی؟
- من هم مقصرم که نمیتوانم خودم را کنترل کنم اما مقصر اصلی افرادی هستند که با راه انداختن یکسری بحثها خواستند مرا بکوبند.
* چه کسانی؟
- اسمشان را نمیبرم.
* میترسی تا اتفاق بدتری برایت رخ دهد؟
- من از کسی نمیترسم. فقط میخواهم حواشی تمام شود تا در این 4 هفته پایانی فقط به فکر فوتبالم باشم.
* اما میتوانی اسم بگویی و تقصیرات را از گردن خودت باز کنی...
- همه میدانند منظور من چه کسانی هستند اما فعلا حرفی نمیزنم.
* از دوستانت، هم تیمی هایت و مربیانت، شده کسی با تو حرف بزند و از تو بخواهد که خودت را در زمین کنترل کنی و روی اعصابت مسلط باشی؟
- خیلی زیاد. بچههای تیم یا دوستان بیرون از فوتبالم زیاد با من صحبت میکنند. آنها میدانند که پیام صادقیان اینجوری نبوده و مشکلاتی برایش بهوجود آوردهاند که از کوره در رفته. شما نمیدانید اما کارهایی با من کردند که ذهنم به هم ریخته. شاید اگر هر بازیکن دیگری جای من بود این اتفاقات یا شاید بدتر از این برایش پیش میآمد.
* مثلا چه اتفاقی برای تو افتاده که اگر برای کس دیگری میافتاد نمیتوانست تحمل کند؟
- گفتم که فعلا حرفی نمیزنم تا زمانش برسد. آنوقت همه چیز را میگویم تا خیلیها بفهمند که در چه شرایطی بازی میکردم.
* علی دایی با تو حرف زده؟ گفته که چرا اینقدر زود اعصابت خراب میشود؟
- علی آقا با من کلی صحبت کرده. گفته که واکنش نشان ندهم و خودم را کنترل کنم اما او خودش فوتبالیست بزرگی بوده و واقعا مرا درک میکند. میداند که در ورزشگاهها زیر چه فشاری بازی میکنم. همه جور حرف به من میزنند و همه جور انگ به من میچسبانند. دایی هم این چیزها را میداند ولی میگوید باید خودت را بیشتر از این کنترل کنی.
* وقتی دایی میگوید و دوباره انجامش میدهی شاکی نمیشود؟ نمیگوید چرا به حرفم گوش نکردی؟
- گفتم که او مرا درک میکند. زیر این فشارها فوتبال بازی کرده و میداند چه شرایطی را تحمل میکنم.
* اما دایی هیچوقت از این حرکات انجام نمیداد، حتی اگر تماشاگران به او توهین میکردند...
- خودتان میگویید دایی. علی دایی بزرگ بود و کمتر از کوره در میرفت.
* خانوادهات هم با تو صحبت میکنند. از تو میخواهند که به اعصابت مسلط باشی؟
- آنها در این زمینه با من حرفی نزدند اما بیشتر سعی میکنند در زمینههای دیگر کمکم کنند. به من آرامش میدهند و راهنماییام میکنند.
* این راهنماییها به نوع زندگی و مخارج تو هم مربوط میشود. اینکه مثلا پولت را میگیری چهکار کنی؟
- پول؟ فعلا که کسی از وضعیت باشگاه چیزی نمیداند.
* چرا؟ مگر پول تو را هم نداده اند؟
- مقداری دادهاند اما نصف بیشترش مانده. با این حال من تمرکزم را گذاشتهام روی بازیهای آینده تا بهترین فوتبالم را برای پرسپولیس انجام بدهم.
* فکر میکنی به بقیه پولت برسی؟
- فکر نکنم و اصلا نمیدانم در آینده چه اتفاقاتی رخ خواهد داد. واقعا هیچ چیز مشخص نیست!
* میدانی که خیلیها به پول قرارداد فوتبالیستها ایراد میگیرند. مثلا شاید در مورد تو هم بگویند همین پولی که گرفتی هم زیاد است چون میشود 500 میلیون. من میگویم فوتبال شغل شما است و باید از این راه امرار معاش کنید...
- صبر کن! ادامه نده... هر کسی میتواند فوتبال بازی کند بیاید و پول بگیرد. مگر نمیگویند میلیاردی پول میگیریم؟ مگر نمیگویند پول مفت میگیریم؟ هر کس میتواند و توانش را دارد یا علی بیاید و هر چه در چنته دارد رو کند تا پول میلیاردی بگیرد.
* یعنی فوتبالیست شدن اینقدر راحت است؟
- بروید از آنهایی بپرسید که در مورد قراردادهای میلیاردی حرف میزنند و از آنها ایراد میگیرند. فوتبال، هنر میخواهد. الکی نیست که یک نفر بیاید و در لیگ برتر و تیم ملی بازی کند.
* اما خیلیها این هنر را دارند ولی دیده نمیشوند...
- خب اگر آنها دیده نمیشوند من چه تقصیری دارم؟ فوتبالیستهای دیگر چه تقصیری دارند؟ ما زجر کشیدیم که به اینجا رسیدیم. نابرده رنج، گنج میسر نمیشود. نه من بلکه همه فوتبالیستها زحمت کشیدهاند که حالا به پول رسیدهاند. میخواهم یک چیزی بگویم. هر فوتبالیستی که در ایران پول میگیرد، از شیر مادر حلالتر است چون در ایران، به این راحتیها یک نفر به سطح اول فوتبال نمیرسد. ما زجر و مشقت کشیدیم، دوری از خانواده را تحمل کردیم که به اینجا رسیدیم.
* چقدر زجر کشیدی؟ اصلا چه زجرهایی کشیدی؟
- از بچگی، یعنی وقتی 6 سالم بود وارد مدرسه فوتبال شدم. چندین سال در رده نونهالان بازی کردم. به اردوی تیمهای ملی نونهالان و نوجوانان رفتم. بعد هم از اردبیل به اصفهان سفر کردم تا برای تیمهای پایه ذوبآهن بازی کنم. یک پسربچه 13 ساله بودم، تک و تنها در اصفهان. سخت نیست؟ مشکل نیست دور از خانواده و در سنی حدود 13 سال. آن روزها که همه کنار خانواده خود بودند و از زندگی لذت میبردند من در اردوی ذوبآهن یا تیم ملی نوجوانان بودم. در تمام تیمهای پایه بازی کردهام و 3 ماه 3 ماه به اردو رفته ام. آنجا ماندهام، دور از مادرم. وقتی با تیم نوجوانان، قهرمان آسیا شدیم باور کنید 3 ماه خانوادهام را ندیده بودم. چند ماه چند ماه در اردو میماندیم و وسط آن و برای فقط 2 روز میآمدیم و به خانواده سر میزدیم. این زحمات را کشیدم تا به اینجا رسیدم. آنوقت خیلیها میآیند و میگویند چرا فلانی باید میلیاردی پول بگیرد. بابا به خدا ما هم یک شبه به اینجا نرسیدهایم. زجر کشیدیم، سختی کشیدیم تا این پول را به دست بیاوریم.
* اتفاق افتاده بود به دلیل این سختیها بخواهی فوتبال را کنار بگذاری؟
- برخی مواقع واقعا خسته میشدم. فوتبالزده میشدم. به خاطر تمرینهای پرفشاری که انجام میدادم اما هرگز فکر کنار گذاشتن فوتبال به ذهنم خطور نمیکرد چون فوتبال را بهعنوان یک شغل انتخاب کرده بودم تا خودم و خانوادهام در رفاه باشند. به همین خاطر با جدیت فوتبالم را ادامه دادم تا به جایگاهی برسم.
* فکر میکنم نه تنها تو بلکه همه فوتبالیستها برای رسیدن به جایگاه فعلی زحمت کشیدهاند...
- صددرصد. معتقدم 99 درصد فوتبالیستهای ایران از هیچ به اینجا رسیده اند، از خانوادههای بی بضاعت و نه چندان متمول. کسی بیخودی و بدون سختی کشیدن به جایی نمیرسد. به همین خاطر میگویم هر فوتبالیست، هر پولی که میگیرد نوش جانش. باید هر چه میتواند بیشتر بگیرد، چون زحمتش را کشیده.
* به این فکر کردی که اگر فوتبالیست نمیشدی چهکار میکردی و در چه شغلی مشغول میشدی؟
- چون از بچگی در فوتبال بودم فکرش را نکردهام اما یک کاری میکردم دیگر. یک حرکتی میزدم که در آمد کسب کنم.
* شغل خاصی مد نظرت نبود؟
- گفتم که نه.