به
گزارش پایگاه 598 ، برای انجام مصاحبه مردد بودم. آیتالله را از روزهای پیش از انتخابات
ریاستجمهوری یازدهم میشناختم. از همان جلسه که درباره انتخابات
ریاستجمهوری یازدهم سخنی به نقل از مولوی قندهاری گفت و تاکید داشت که
جایی پخش نشود، احتمال میدادم که پس از این گفتوگو با ایشان برای
ویژهنامه «فیل مست» باید منتظر هجمهها و تخریبهای بداخلاقان سیاسی به
این استاد اخلاق باشیم. بر همین اساس نیز تلاش بر این بود که محور مصاحبه
بر روی نکات اخلاقی و انحراف اخلاقی انجام شود تا لااقل بداخلاقان سیاسی و
کسانی که همچنان از دیکتاتوری سبز حمایت میکنند، به ساحت این استاد اخلاق
توهینی نکنند.
آیت الله دکتر روح الله قرهی در تهران و در
خانوادهای متدین متولد شد. وی پس از گذراندن دوره مقدمات و تفسیر در سال
۱۳۵۹ عازم قم شد و سطوح عالیه حوزوی را نزد آیات عظام گلپایگانی، مرعشی
نجفی، تبریزی، بهجت، مکارم شیرازی و آیات حسن زاده آملی و جوادی آملی
گذراند و در نهایت از آیتالله مرعشی نجفی(ره) اجازهنامه اجتهاد کسب کرد.
وی
در دوران هشت سال دفاع مقدس در کنار تحصیل دروس حوزوی چندین بار در میدان
نبرد حق علیه باطل حضور پیدا کردند و در سال ۱۳۶۴ در منطقه عملیاتی فاو بر
اثر گاز خردل اعصاب، شیمیایی شده و در سال ۱۳۶۵ نیز در منطقه عملیاتی شلمچه
با اصابت ترکش و تخلیه چشم راست و ساییدگی مهرههای ستون فقرات به خیل
جانبازان جنگ تحمیلی پیوستند.
آیتالله قرهی در سال ۱۳۷۴ از قم به
تهران، مدرک دکترای فلسفه غرب را از دانشگاه هامبورگ، دریافت کرد و به
تدریس فلسفه، حقوق و معارف در دانشگاههای نیروی انتظامی، علامه طباطبایی،
امام صادق(ع) و تهران مشغول شد. وی از سال ۱۳۸۱ با تأسیس حوزه علمیه امام
مهدی(عج) در شهرک حکیمیه تهران فعالیتهای دانشگاهی خود را متوقف کرده و به
تربیت طلاب پرداختند.
به هر روی قرار مصاحبه حضوری به جهت عود کردن
بیماری شیمیایی آیتالله، امکانپذیر نشد و حتی مصاحبه تلفنی نیز چندین
بار تغییر کرد، اما در آخرین روزهای منتهی به نهم دی، سرانجام مصاحبه با
استاد اخلاق شرق تهران فراهم شد.
در طول مصاحبه کم نبود سرفههایی
شیمیایی که نشانه حال وخیم استاد داشت اما اینها باعث نشد که مصاحبه
نیمهتمام بماند. آیتالله بیپرواتر از شان و شخصیت دنیایی از همان سوال
اول، با شرح کوتاهی بر مباحث اخلاقی، سیبل اصلی را هدف گرفت و تا آخر نیز
همانگونه ادامه داد.
آیتالله قرهی در پاسخ به این سوال که چرایی
فتنه به مبانی غلط فکری اصلاح طلبان بود یا امیال نفسانی آن را به این سو
کشاند،گفت:آنچه که باعث خود بداخلاقیها میشود، عدم تفکر دینی است. اینها
جدا تفکر حقیقی نسبت به این نظام مقدس نداشتند و صد در صد در راستای همین
مساله به بداخلاقیها هم روی آوردند زیرا کسی که اعتقادی به یک نظام و یک
ایده و روش نداشته باشد، طبیعی است که با هر نوع روشی ولو بداخلاقی با آن
ایده مبارزه میکند.
وی با اشاره به اظهارات موسویخوئینی ها مبنی
بر عدم اعتقاد به ولایت مطلقه فقیه، اظهار داشت: وقتی خود اینها به عدم این
مساله مُقِر هستند، دلالت بر عدم اعتقاد آنان به این نظام مقدس دارد و
طبیعی است بعد از آن به هر طریقی که بشود از جمله دروغپراکنی، تقلب و دست
در دست دشمن دادن، با نظام مبارزه کنند.
رئیس حوزه علمیه امام مهدی
(عج) درباره اینکه پس چگونه آقای موسوی در اظهارات و حتی چند بیانیههای
پس از انتخاباتی تاکید بر ولایت فقیه داشت، تصریح کرد: بحث آقای موسوی با
جریانی که آن جریان پشت سر آقای موسوی بودند، متفاوت است. من اعتقاد دارم
آقای موسوی «حب الدنیا راس کل خطیه» حب دنیا را داشت و در این جریان فریب
خورد و تاوانش را هم به اینکه خودش را از این نظام ترد کرد، داد.
آیتالله
قرهی ادامه داد: سخن از ولایتفقیه شگرد آنها بوده که کما اینکه الان برخی
از دولتمردان ما شگردشان این است که هی اعلان بکنند ولیفقیه و حتی لفظ
«آقا» را به کار ببرند. این تعبیر را کسی که به عنوان تئوریسینشان است،
بیان کرده که این کار را حتما انجام دهید و شما هم زین پس از ولایتفقیه
بگوئید.
وی درخصوص اینکه آیا شما سران فتنه را مفتون یا فتنهگر می
دانید، گفت: اینکه بیان کنیم که سران فتنه مفتون بودند -خیلی عذر میخواهم
دور از ساحت قدس همه آقایان- حماقت است. کسی که هنوز نتواند این را بفهمد،
پس به چه درد میخورد؟ اگر اول انقلاب بود؛ اگر کسی نمیدانست؛ اگر آقا
صحبت نکرده بود؛ اگر امام راحل صحبت نکرده بودند، بله اما پس از این همه
سال با همه این موانعی که ما داشتیم؛ با همه خطراتی که انقلاب از کنار او
گذشت و توطئههایی که دیده بودند، هنوز هم بگوییم اینها مفتون هستند؟
رئیس
حوزه علمیه امام مهدی، مفتون را کسی دانست که وقتی متوجه شد، بلافاصله
اعلام برائت کند اما کسی که تا آخرین لحظات هم اعلام برائت نمیکند، مفتون
نیست.
آیتالله قرهی با اشاره به فتنه ۸۸ و رفت نظام اسلامی، تصریح
کرد: اگر کسی تصور کرده که از این به بعد میتواند همچون فتنه ۸۸ توطئه
بکند، باید بداند که دیگر دیگر رافت سلامی تمام شد و اینها مشمول «اشدا
علی الکفار» هستند.
وی ادامه داد: اگر بخواهند این بار در
دانشگاهها و جاهای دیگر شلوغکاری کنند و تصور کنند دُم در آوردند و
میتوانند در مقابل نظام و ولایت بایستند، بدانند این تو بمیری از آن تو
بمیریها نیست. این دفعه گوششان را بدجوری میگیریم میکشیم.
مشروح گفتوگوی تسنیم با آیتالله قرهی در ادمه میآید:
* فتنهگران اعتقادی به نظام نداشتند
اگر
بخواهیم به فتنه ۸۸ بپردازیم، اولین سوال چرایی شکلگیری این فتنه بود. به
نظر حضرتعالی، بروز فتنه ناشی از چه مسالهای بود؟ آیا علت آن تنها
مبانیفکری غلطی بود که سالها اصلاحطلبان بدان توجه داشتند؟ یا اینکه
امیال نفسانی و بداخلاقیهای سیاسی آنان را بدین سو کشاند؟
-
آیتالله قرهی: آنچه که باعث خود بداخلاقیها میشود، عدم تفکر دینی است.
اینها جدا تفکر حقیقی نسبت به این نظام مقدس نداشتند و صد در صد در راستای
همین مساله به بداخلاقیها هم روی آوردند زیرا کسی که اعتقادی به یک نظام و
یک ایده و روش نداشته باشد، طبیعی است که با هر نوع روشی ولو بداخلاقی با
آن ایده مبارزه میکند.
من اعتقاد راسخ دارم که آنها همانطور که یکی
از سران خودشان بیان کرد و گفت «ما به ولایت مطلقه فقیه اعتقاد مطلق
نداریم، ولی ترسیدیم که در دوران امام این را بیان کنیم» اعتقادی به
ولایتفقیه ندارند. خب وقتی یکی از همینها که به عنوان رئیس خاکستری و
سیاه و از این تعاریفی که به کار میبرند خودش مُقِر(اقرار کننده) به این
مطلب است که اعتقادی به اصل ولایتفقیه نداشتیم و ترسیدیم در زمان حضرت
امام بیان کنیم، دلالت بر این است که اینها معتقد به این نظام مقدس نبودند و
نیستند و طبیعی است بعد از آن به هر طریقی که بشود از جمله دروغپراکنی،
تقلب و دست در دست دشمن دادن، با نظام مبارزه کنند.
کسی که معتقد
به مذهبی نباشد صددرصد بداخلاقیها برای او معنا ندارد. ما هستیم که ارزشها
را ارزش میدانیم ولی آنها که ارزش را ارزش نمیدانند، این بداخلاقیها را
به عنوان بداخلاقی نمیدانند بلکه آن را به عنوان وسیلهای میداند که به
هدف خود برسد و این هدف وسیلهای است که هدف را توجیه خواهد کرد تا به آن
مقاصد شوم خود برسند.
* آقای موسوی حب الدنیا داشت
شما
میفرمائید که شیخ خاکستری اصلاحات صراحتا از عدم اعتقاد به ولایت مطلقه
فقیه گفتهاند. اما آقای موسوی در تبلیغات انتخاباتی خود و حتی چند بیانیه
ابتدایی بیانیههای پس از انتخابات، همواره بر قانون و ولایتفقیه حتی شاید
بیشتر از آقای احمدینژاد و سایرین تاکید داشتند. چگونه میشود این تناقض
را حل کرد؟
- آیت الله قرهی: فرمایش خیلی خوبی بیان کردید.
ببینید بحث آقای موسوی با جریانی که آن جریان پشت سر آقای موسوی بودند،
متفاوت است. من اعتقاد دارم آقای موسوی که «حب الدنیا راس کل خطیئه» حب
دنیا را داشت و در این جریان فریب خورد و تاوانش را هم به اینکه خودش را از
این نظام ترد کرد، داد.
آقای موسوی را اینقدر باد کردند و به او
گفتند تو بر حقی که به جد باورش شد. اما ملاک ما آن چیزی است که جریان است.
آقای موسوی یک فرد بود ولی جریانی در کار است. آقای موسوی یک مهره از این
جریان بود اما متاسفانه کسی که زود فریب میخورد و به تعبیر من از روز نخست
شم سیاسی نداشت البته حتی برای نخستوزیری نیز یکی از معضلات بود کما
اینکه دیدیم شم سیاسی قوی نداشت. در انتخابات ریاستجمهوری هم دیگران آقای
موسوی را میچرخاندند و او در اینجا به عنوان مهرهای قرار گرفت که همان
بداخلاقیهایی که حالا میشود اینجا به آن اشاره کرد.
من اینجا ۲
مطلب را میتوانم بیان کنم. یکی اینکه سخن از ولایتفقیه شگرد آنها بوده که
کما اینکه الان برخی شگردشان این است که هی اعلان بکنند ولیفقیه و حتی
لفظ «آقا» را به کار ببرند. این تعبیر را کسی که به عنوان تئوریسینشان است
بیان کرده که این کار را حتما انجام دهید و شما هم زین پس از ولایتفقیه
بگوئید. شاید یک تعبیرشان همین قضیه بوده است.
* خوئینیها و ولایت فقیه
یادم
میآید چند سال قبل آقای موسویخوئینیها در قم در باب خبرگان رهبری در
مسجد اعظم -حتی مسجد اعظمش را هم یادم هست- بیان کرد ما ولایتفقیه را قبول
داریم اما بعد از مدتی اعلام کرد که ولایت مطلقه فقیه را قبول نداشتیم ولی
جرات نداشتیم بیان کنیم.
این یک نوع
شگرد است. یک مطلب میتواند این باشد که شگردشان این است و مطلب ثانی که
مُختَص آقای موسوی است حب الدنیای وی است. او سیاستمدار نبود و یک مهره و
آلت دستی برای این جریان بود که متاسفانه این آلت دست هم بعد که روی لج و
لجبازی افتاد، متاسفانه لج بازیاش کار دست او داد و عناد ورزید تا در
نهایت این لجبازی کار دست او بدهد بلکه او را به عنوان یکی از سران فتنه
محسوب کند.
* مفتون دانستن سران فتنه حماقت است
با اشاره به این مساله، شما معتقدید سران داخلی فتنه مفتون بودند یا فتنهگر؟
-
آیتالله قرهی: اصلا اینکه بیان کنیم که سران فتنه مفتون بودند کجاندیشی،
سادهسازی و سهلانگاری است. کسی که هنوز نتواند بفهمد پس به چه درد
میخورد؟ مفتون شدن بعد از این همه زمان؟ اگر اول انقلاب بود؛ اگر کسی
نمیدانست؛ اگر آقا صحبت نکرده بود؛ اگر امام راحل صحبت نکرده بودند، بله
اما پس از این همه سال با همه این موانعی که ما داشتیم؛ با همه خطراتی که
انقلاب از کنار او گذشت و توطئههایی که دیده بودند، هنوز هم بگوییم اینها
مفتون هستند؟
به نظر میآید این حرف خودش دلالت بر کجاندیشی است.
کسانی که ابن صحبتها را میکنند، به نظر بنده شناخت دقیقی از فضا و عرصه
ندارند.
طبیعی است اولیای خدا و کسانی که مبانی دینی را میدانند،
میفهمند که اینها مفتون نبودند بلکه اینها به جد خواسته و نخواسته کمکم
با عنادورزی که به دست آوردند، سران فتنه شدند. اگر اول هم اینها ناخواسته
مهره شدند، دیگر بعد سران فتنه شدند. مفتون کسی است...توجه بفرمائید به این
نکته که عرض میکنم. مفتون کسی است که وقتی متوجه شد، بلافاصله اعلام
برائت کند اما کسی که تا آخرین لحظات هم اعلام برائت نمیکند، مفتون است؟
اینکه غلط است. آنها به طور حتم خود سران داخلی فتنه هستند.
* بیتقوایی باعث دیکتاتوری فردی میشود
شما
به برخی از دلایل انحراف آقایان اشاره دارند. مقام معظم رهبری درخصوص
فتنه، فرمایشی دارند که اشارهای به چرایی انحراف آقایان موسوی و کروبی
است. ایشان میفرمایند «در زمینه روحی همه ما یک میل به دیکتاتوری وجود
دارد. این را باید سرکوب کنید. این فیلِ مست درون را با چکش قانون و دین و
تعبد دائما سر به راه نگهدارید.» شما جدای از این میل به دیکتاتوری، دلایل
لغزش سران فتنه را در چه میدانید؟
- آیت الله قرهی: بله
کسانی که بیتقوا هستند، اینطور اسیر نفس میشوند. فرد بیتقوا که متخلق به
اخلاق الهی نشده، طبیعی است کمکم رو به دیکتاتوری میبرد. اینکه آقای
موسوی گفته «اگر همه بگویند که این انتخابات صحیح بوده، من میگویم غلط
است»، این همان دیکتاتوری فردی است که انسان بدان مبتلا میشود.
* نقش اطرافیان موسوی در انجماد فکری او
جدای
از میل به دیکتاوری فردی، یک مساله دیگر اطرافیان فرد هستند. به نظر من
اگر کسی باور بکند که باید ماورای حزب و جناحی نگاه کند، برنده است. من
اعتقاد راسخ دارم به اینکه در اسلام تشکل است اما تحزب به عنوان حزب نیست.
آیتاللهالعظمی شاهآبادی در کتاب «شجرات المعارف» که ما بحث و شرحی هم با
بعضی از آقایان و اساتید دانشگاه در این باره داشتیم، میفرمایند «تشکل با
تحزب فرق میکند.» در حزبگرایی هر چه حزب و اطرافیان میگویند، فرد عمل
میکند که این فرد را دچار انجماد فکری میکند. اما اگر شما بیرون از حزب
نگاه کردی، ماورای حزب نگاه کردی، از انجماد فکری هم بیرون میآیی.
یکی
از مطالب همین است که در احزاب اطرافیانی وجود دارند که اگر انسان اعتماد
راسخ به آنها بکند و خودش هم بداند این اطرافیان - ظواهر اطرافیان نشان
داده میشود- اهل تقوا نیستند، دچار مشکل میشود. شما نگاه کنید کسانی که
به دلیل اینکه زید آمده نماز جمعه، نماز جمعه را با کفش خواندند. کفش به
پا، دختر و پسر کنار هم نماز خواندند. خب وقتی انسان ببیند این نوع افراد
برای انسان هورا و درود و سلام میدهند و میگویند تو بر حقی، خود انسان
عاقل باید دقت کند که «العاقل یکفی بالاشاره» این اشاره کفایت میکند که
اینها من را فریب میدهند. اینها معلوم است که من را دوست ندارند. این یکی
از نکات بسیار مهمی است که باید در آن تامل کرد. پس یکی از عوامل هم
اطرافیان بودند.
مساله دیگری که باید دقت کرد این است که سیاستمدار
بعد از ۳۵ سال باید بداند که هر چه بیگانگان گفتند ما باید برعکسش را
همانطور که امام فرمودند، انجام دهیم و وقتی رادیوها، ماهوارهها، رسانهها
و سایتهای بیگانه از من تمجید میکنند و اینطور به نظام هجمه میآوردند و
امروز من را در مقابل این نظام علم میکنند، یک کاسهای زیر نیمکاسه است و
نباید فریب خورد. پس یک قضیه دیگر عدم کیاسیت و سیاسیت حقیقی اینها بود.
آقایان
موسوی و کروبی قضایای سال ۷۸، ده سال پیش از ۸۸ را دیده یودند وقتی با
توجه به این قضایا نتوانند، درست تحلیل کنند، به نظر من باید حتی به آنهایی
که به اینها اجازه دادند مسئول شوند، کمی انقلت گرفت و حتی به آنها هم
ایراد گرفت تا دیگر برای کسانی که این نوع تخصصها را ندارند، بیشتر دقت
کرد که نتوانند در منصبهای بسیار مهم در این نظام مهدوی حضور داشته باشند.
پس مساله دیگر عدم توجه به مخالفت نظامهای معاند با نظام بود.
* منافات ترجیح اقلیت بر اکثریت با اصول دموکراسی
مساله
مهم دیگر باید در آن دقت کرد، آنچه است امام المسلمین بیان فرمود و ادعای
«امت» که اینها میکنند، است. آنها وقتی دیدند امام المسلمین و امت یک طرف
هستند، چطور قوه تشخیص نداشتند؟ آنها با اینکه ادعای دموکراسی دارند ولی
قبول نداشتند که اکثریت مردم همانطور که ۹ دی را خلق کردند و اگر هم
بخواهند باز خلق میکنند، کجابودند؟ در ۲۲ بهمن اکثریت کدام سمت هستند؟ همه
اینها را اگر رعایت میکردند و ادعای مردمسالاری، مردمسالاری که داشتند،
میفهمیدند که مردمسالاری حقیقی که ما تحت عنوان مردمسالاری دینی مطرح
میکنیم، در این سمت هست. اینکه میشود ترجیح دادن اقلیت بر اکثریت.
این
یک نوع دیکتاتوری است که کسی بخواهد اقلیت را به اکثریت ترجیح دهد و
اعلام کند اکثریت اشتباه میکنند و ما اقلیت درست میگوییم. این هم با
مبانی دموکراسی و مردمسالای ادعایی آنان مخالف است. در انتخابات دروغ بزرگ
آنان که ادعای مردمسالاری میکردند، مشهود شد.
* تشریح تقسیمبندی خواص
یکی
از ائمه جمعه به نقل از رهبری گفتهاند که چند روز پس از ۲۲ خرداد رهبری
فرمودند که «من تاسف میخورم که چرا عدهای نمی خواهند بفهمند که قصه، قصه
انتخابات نیست بلکه آنها به دنبال براندازی هستند و من با تمام توان در
برابر آن میایستم». سوال این است که چرا خواص متوجه این امر نشدند و به
حمایت از نظام نپرداختند و بسیاری یا سکوت کردند و یا اینکه نوعی سخن گفتند
که در جریان روبهرو نیز آبرویی داشته باشند؟
-
آیتالله قرهی: البته من اعتقاد دارم باید خواص تقسیمبندی شود . اینکه
بنا باشد همه مسئولان را خواص بدانیم، اشتباه است. در اصطلاح عامیانه
آنهایی که در این نظام مسندی و منصبی دارند و مثلا استاندار یا امام جمعه
یا نماینده مجلس، وزیر و... هستند، خواص هستند ولی من اعتقاد دارم اینها را
نمیتوانیم به عنوان خواصی که ملاک است قرار دهیم. خواص اصلی در نظام
مهدوی متقین و علمای ربانی همچون آیتالله خوشوقت (اعلیالله مقامه الشریف)
هستند که هشیار بودند، هشدار دادند؛ حتی بعضی از دیگران سینه سپر کردند و
فریاد زدند ولی آن موقع نه جراید دست آنها بود نه روزنامهها و نه کسی
اینها را انعکاس میداد. گاهی برخی از خبرگزاریهای دینی حرفهای آنها را
آنهم گاهی بیان میکردند.
* برخی خواص گمان میکردند رهبری عوض میشود
خواص
حقیقی بین مردم و در توده مردم بودند و اعلان میکردند و به خاطر همین هم
مردم هشیار بودند ولی بعضیها که از آنها به خواص تعبیر میشود، به دلیل
اینکه باور نداشتند این نظام مهدوی است، متاسفانه تصور کردند که جدی جدی
دارد اتفاقاتی میافتد و امکان دارد -به زعم خام آنها- رهبری عوض شود و...
بر همین اساس هم سکوت اختیار کردند تا ببینند کدام غالب و کدام مغلوب
میشوند. این مساله دلالت بر بیتقوایی و دنیاطلبی بعضی از خواص است و شکی
نباید بکنیم که اینها دنیادوست و دنیاطلب هستند. کسی که برای دنیای خودش
چانه میزند و منتظر است ببیند چهکسی غالب میشود و چهکسی مغلوب میشود
سکوت اختیار میکند و به موقع سخن نمیگوید، دنیاطلب هست. این فرد را ما
خواص نمیدانیم و او را از عوام بدتر می دانیم.
خواص اصلی همین توده
مردم و علمای ربانی مثل آیتالله خوشوقت(اعلیالله مقامه الشریف) و امثال
او بودند که در بین مردم فریاد میزدند و غرش و خروش میکردند که ما اجازه
نمیدهیم کسی به این نظام هجمه بیاورد و خونمان را میدهیم و قطعه قطعه
میشویم و اجازه نمیدهیم این نام مهدوی که مزین به وجود مقدس آقاجانمان
امام زمان(عج) است صدمه بخورد. اما اگر منظورمان از خواص، دولتیها و کسانی
است که منصب دارند، باید گفت آنها ترسیدند و این دلالت بر بیتقوایی و
بیاعتقادی آنان به نظام است.
* از این طلبه بپذیرید که نظام مهدوی است
من
یک نکتهای را عرض میکنم و با این وضعیت شیمیاییام باز هم عرض خواهم کرد
اگر من نبودم این را یادگار داشته باشید. آقا جان! این نظام، نظام مهدوی
است. مسئولین ما بدانند و متوجه و هشیار باشند و از یک طلبه بپذیرند این
حرف را که این نظام، نظام مهدوی است و هر کس با این نظام درافتد ور
میافتد.
البته نظام مهدوی با دولت مهدوی فرق میکند. ما تا حالا
دولت مهدوی نداشتیم. دولت مهدوی در زمان وجود مقدس آقاجانمان(عج) است. حضرت
که تشریف بیاورند، دولت مهدوی تشکیل میشود. اما نظام، نظامِ مهدوی است.
این
نظام، نظام مهدوی است. اگر امام جمعهای -حتی امام جمعهای- یا استاندار
یا نماینده یا وزیری تصور کند که در دوران فتنه به عنوان حواص سکوت کنند تا
ببینند چه کسی مغلوب و چهکسی غالب میشود، این دلالت بر بیاعتقادی و
بیتقوایی به نظام و انقلاب است. اینها به تعبیر عوامالناسی «الله بختکی»
آمدند و یک کارهای شدند حالا میبینند اوضاع ناجور است، با خود میگویند
بگذارید ببینیم چه کسی پیروز میشود. اینها خواصی است که شما بیان میکنید.
* نظام و رهبری شکستناپذیرند
در
فتنه، خواص حقیقی سینه سپر میکردند و داد میزدند و مواظبت میکردند.
خواص حقیقی آیتالله نوری همدانی است که فریاد زد و گفت «خامنهای رهبر است
دشمن او ابتر است.» خواص حقیقی آیت الله خوشوقت هستند. خواص حقیقی هیچ
ابایی نداشتند که فردا چه خواهد شد چون اینها برای خدا کار میکردند. اما
برخی برای نفس و برای مقام و پستشان سکوت کردند. اعتقاد حقیقی من این است
که هنوز هم خواص به تعبیر شما، باور ندارند که این نظام، نظام مهدوی است.
ولی از بنده طلبه بپذیرند که نظام مهدوی است و همیشه حتی اگر تنگناهای بدتر
از فتنه ۸۸ پیش بیاید، نظام و رهبری شکستناپذیر هستند. آنها آن موقع
ننشینند و ببینند چهکسی غالب و چهکسی مغلوب میشود.
* پیش از فتنه از وقوع آن خبر دادیم
شما
پیشتر فرموده اید بندگان خالص خدا هستند که آنقدر اوج میگیرند که اصلاً
در دنیا هم به واسطه اینها حتّی فتنههای آخرالزمان شناخته می شود. در
جایی دیگر هم فرمودهاید که اگر دعای اولیای خدا نبود، فتنه ۸۸ جمع نمیشد،
چون در آن زمان اولیای خدا شبها نمیخوابیدند و در حال دعا بودند. سوال
این است که چرا علما از پیش درخصوص فتنه هشدار و روشنگری نکردند؟ میتوانید
در این زمینه دعای علما بیشتر توضیح دهید؟
عرض و ضد یک سوالی شما رده بودید. بگذارید آن سوال را بگویم. سوال کرده
بودید که چرا میگیویند که فتنه وجود دارد ولی قبلا بیان نمیکردند.
-
آیتالله قرهی: چه کسی میگوید بیان نمیکردند؟ آقای دکتر حسینی و موسوی،
حجتالاسلام و المسلمین یاسینی، نجفی و دیگر دوستان اطلاع دارند که خود ما
بارها و بارها هشدار دادیم. حتی به بعضی از مسئولین گفتم که فتنه به جود
میآید.
صدای این کسانی که باید بگویند را نمیرسانند. برسانید آقا!
فتنههایی هست که حتی نوع و طریقهاش و اینکه به چه سبک و سیاق است را
بیان میکنیم؛ اما به شرط باور. قبل از فتنه ۸۸ بیان کردیم که در انتخابات
فتنه میشود و ما این را گفتیم و شهود هم داریم افراد بسیار زیادی هستند که
میتوانید از آنها سوال کنید که من چندین بار گفتم آیتالله موسوی قندهاری
بیان کرده در سال ۸۸ فتنهای به وجود میآید. حتی ما فتنههای دیگری داریم
ولی اینکه به همه برسد، بحث جدای دیگری است.
* فتنه در شوروی اتفاق می افتاد، تکهتکه میشد
به
نظر شما، در رفع فتنه و برچیدن آن با توجه به اینکه فتنهگران حتی حرمت
عاشورای حسینی را نگاه نداشتند، امدادهای الهی نیز به کمک ملت و نظام ایران
آمد؟
- آیتالله قرهی: اصلا همهاش امداد الهی بود. شما
زوایای فتنه را کما اینکه یک مجموعه نه جلدی را در این زمینه اخیرا رونمایی
کردند، بیبنید. این فتنه برای هر کشوری مثل شوروی سابق به وجود میآمد،
امپراطوریاش تکهتکه و بدتر از الانش میشد؛ کما اینکه دیدیم اتفاق کوچکتر
از این در شوروی سابق آن را تکهتکه کرد.
وقتی زوایای فتنه ۸۸ را
بررسی میکنیم، چندین برابر بدتر و بدتر از آن چیزی است که در شوروی سابق
به وجود آوردند. با این حال شوروی سابق کا.گ.ب و همچنین افراد با سابقه
براندازی و ضد جاسوسی دارند و تجارب آنها در برابر تجارب ما مثل عدد «یک»
در برابر «صد» میماند و این هیچ جای تعارف هم ندارد که تجارب آنها نسبت
به ما خیلی بیشتر بوده، ولی در کشور ما نشد انچه باید میشد. حدیث داریم که
«التجربه الفوق العلم» تجربه هم خیلی بالاتر از خود علم است.
* فتنه ۸۸ براندازی کامل بود
من
قائل به این هستم که از روز نخست عنایت حضرت حجت (روحیلهالفدا) و
امدادهای غیبی بوده و الا تمام آنچیزی که در فتنه به وجود آمده، هر کدامش
یک براندازی کامل بود. فتنه ۸۸ میتوانست براندازی بسیار بسیار عظیمی را در
هر کشوری به وجود بیاورد و کشور را تکهتکه کند. این فتنه بدتر می توانست
بدتر از آنچیزی است که در صدر انقلاب که مباحث کردستان و بلوچها و... به
وجود آمد، باشد.
برای اثبات امدادهای غیبی الهی همین بس که شما
ببینید هر توطئهای کردند، به خودی خود رسوا شدند. فتنهگران چند نفر را
اعلام کردند که کشته شدند اما بعدا آنها به خودی خود پیدا شدند. دوستان
اطلاعات بیان کردند در خیلی موارد ما دنبال پروژه و برنامه دیگری بودیم که
اینها به دست ما میافتادند. اینها جز به لطف خدا و امداد غیبی و عنایت
باری تعالی و دعای حضرت حجت است؟ اینکه آقا جان(مقام معظم رهبری) در نماز
جمعه با حضرت حجت نجوا و با ایشان صحبت کردند و گفتند «تو صاحب این انقلابی
و این آبرویی که تو به ما دادی و...» جز این است که صاحب نظام، خود آقا
جان امام زمان (عج) است؟
ما غیر از این نمیدانیم و همه چیز را از
زیر تا درشت را جز امداد غیبی نمیبینیم. این فتنه برای هر نظامی اتفاق
میافتاد، باید خونریزیهای شدیدی رخ میداد و در خیابانها کشت و
کشتارهای مسلحانه اتفاق میافتاد. البته آنها میخواستند سلاح پخش کنند و
درگیری خیابانی راه بیندازند و مردم را به جان هم بیندازند، ولی نتوانستند.
اما شما الان ببینید که اینها اینقدر پررو شدند در حالی که ما حتی اینها
را محاکمه نکردیم و فقط در حبس خانگی هستند. خیلی از کسان دیگر، خیلیها.
ببینید اینها چقدر پر رو شدند.
الان در مصر میبینید که انقلابی را
با کودتا از بین بردند. حالا درست است مرسی با آن جریانهایی که به وجود
آورد، مقصر هم بود اما نگاه کنید هر روز عدهای را میگیرند و محاکمه
میکنند ولی ما این کار را نکردیم.
ولی این نکته را اشاره کنم که
آخر بحث است. این را حتما انتشار بدهید و برایشان بیان کنید تا بدانند.
نظام مقدس رافت اسلامیاش را در حد اعلا نشان داد. اگر کسی تصور کرده که از
این به بعد میتواند همچون فتنه ۸۸ توطئه بکند، باید بداند که رافت
اسلامی حد و اندازهای دارد و اینها مشمول «اشدا علی الکفار» هستند. اگر
بخواهند این بار در دانشگاهها و جاهای دیگر شلوغکاری کنند و تصور کنند
دُم در آوردند و میتوانند در مقابل نظام و ولایت بایستند، بدانند این تو
بمیری از آن تو بمیریها نیست. این دفعه گوششان را بدجوری میگیریم
میکشیم.
امام راحل یک مواقعی دیگر اجازه نمیداد که دشمنان دم در
بیاورند. منافقین وقتی آن قضایا را به آن وضعیت کشیدند، امام اعلام کرد با
اینها به شدت برخورد کنید. اینها فکر نکنند که میتوانند با رخنه در
دانشگاهها مجددا جان بگیرند. بخشی از اینها که باید جلب و محاکمه میشدند
الان پررو پررو میگویند «ما چه مشکلی داریم؟» اگر اینها تصور کردند با
نفوذ مجدد در دانشگاه میتوانند کاری کنند، بدانند، حتما بدانند، حتما
بدانند که این بار نمیشود این کار را کرد.
در انتها باید یک تشکر
ویژه هم از آیتالله لاریجانی بکنم که اینبار بسیار عالی ایستادند و بیان
فرمودند که اینها خیلی پررو شدند. ایشان درست فرمودند که اینها پررو شدند.
اینها تازه طلبکار شدند اما این بار این خبرها نیست. رافت اسلامی حد و
اندازهای دارد. اینکه از سال ۷۸ آقا چفیه را به روی شانه مبارکشان
انداختند، یعنی ما ایستادهایم. اینها بدانند کسانی که حب الدنیا ندارند در
مقابل اینها میایستند و با زبانها و قلمهای گویا از نظام دفاع میکنند.
جدا
باید، بارها و بارها گفت که این امت باوفا بدانند که اینها پبروز نخواهند
شد ولی بهتر است این فتنهگران بنشینند و آرام زندگیشان را بکنند. اگر
خوشان می خواهند مطالبی را درست کنند، بدانند ما از این حرفهای مستکبرین
نمیترسیم؛ آنها غلطهای زیادی میکنند. آنها مشکلات کشور خودشان را رفع
کنند. خانم اشتون غلط کرده به اوکراین میرود. عضو سنای آمریکا غلط کرده
اوکراین رفته. به آنها چه مربوط است که فضولالممالک شدند و هر جایی مطلبی
است، بلند میشوند میروند و شلوغ کاری میکنند. ایران اوکراین نیست. خاک
بر سر مسئولی که اجازه بدهد اینها از اروپا و امریکا بیایند و تهدیشان
کنند. البته کسانی هم که دنیاطلب هستند، حقشان این است. اما ما اجازه
نمیدهیم این کارها را نمیدهیم.
ما یقین داریم که امروز آمریکا در
افول است و ما داریم بادش میکنیم. اینها دارند بادش میکنند. آمریکا و
اروپا خودشان اینقدر مشکل دارند که از خداشان است با ما ارتباط برقرار کنند
ولی اگر اینها تصور کردند ما از ۲ قطعنامه میترسیم، بدانند که این حرفها
نیست. ما از قطعنامههای اینها وحشت نداریم؛ اینها هیچ غلطی نمیتوانند
بکنند.
اینها اگر میتوانستند، در سوریه کاری میکردند. من عرض کردم
و باز عرض کردم اگر در سوریه کوچکترین غلطی میکردند احتمال اینکه در
نیویورک و واشنگتن اتفاقی بیفتد، بود. تلآویو و حیفا و بعضی شهرکها ۱۰۰
درصد با خاک یکسان میشد اما احتمال مطالب برایشان وجود داشت و این را جدی
بگیرند از ما و فکر نکنند که ما نشستیم آرام اینها هر غلطی دلشان خواست
بکنند.
در ایران هم به این افرادی که تصور خام میکنند که مجددا
جانی گرفتند می گویم که بنشینید زندگی عادیتان را بکنید و همانطور که نظام
به شما و سران داخلی فتنه رحم کرد و اجازه نفس کشیدن بهتان داده، خدا را
شکر کنید و الا اگر بخواهید حرف زیادی بزنید، آن موقع با شما به اشد مجازات
برخورد میکنیم و آن اشدا علی الکفار که بیان شده را حتما در مورد شما
اجرا خواهیم کرد.