به گزارش وبلاگستان پایگاه 598، وبلاگ میان این مسیر در جدیدترین مطلب خود نوشت:
اگر کمی بیشتر در مقوله ی فرهنگ احساس خطر کرده بودیم ، فوکول و حد پوشش بانوانمان در کمترین حالت ، مسئله ای فرعی بود که نیاز به ریشه یابی و حل کردن داشت .
اگر کمی بیشتر احساس خطر کرده بودیم ، آزادی بیان را تا حد ایدئولوژی پردازی اطرافیانمان پیرامون عقاید و ارزشها آن هم در تریبون عمومی بسط نداده بودیم که تفرقه و سرخوردگی دوستانمان را ثمر دهد .
اگر کمی بیشتر احساس خطر کرده بودیم ، تهاجم به ارزش ها را میدیدیم و برای هیچ مقصد سیاسی ، ذره ای از سنگر ارزش های فرهنگی عقب نمی نشستیم .
اگر کمی بیشتر احساس خطر کرده بودیم ، برای مشق حجاب خاتون دنبال سرمشق های اشتباه نبودیم و رسانه ی دولتی را به عامل اختلافات فرهنگی تبدیل نمی کردیم .
احساس خطر نکردیم چون جنگ فرهنگی را باور نکردیم . باور نکریم که که خاکریز ارزشهای اسلامی و دینی اولین هدف اصابت گلوله های دشمن است . مسئله ی اول ما فرهنگ نیست ولی تبدیل به مسئله ی اول دشمنمان شده است ! پوشش بانوان مسئله ی ما نیست و مسئله ی اول دشمن است .
عدالت محوری ، پیشرفت علمی و فن آوری ، به تبیین امام خامنه ای ، از ابزارهای مهندسی فرهنگی است و اهمیت بسزایی دارد ؛ اما مسئله اینجاست که ما دچار کور رنگی و تک مسئله گی شدیم و حاضر نیستیم تهاجم فرهنگی به ارزشها و عقایدمان را باور کنیم .
اگر جنگ فرهنگی توهم ماست ، چرا گلوله های جریان انحرافی از کنار ما و به این عرصه نشانه گیری میشود؟!
با توضیح اینکه فکر میکنم رسانه ها و سایت های خبری ، صحبتهای اخیر ریس جمهور راجع به جنگ فرهنگی را مغرضانه تحلیل کرده و تیتر زدند ، اما به هر حال خلاها و کم کاری هایی درعرصه ی فرهنگ هست و اتفاقا محدود به مسئولین اجرایی و دولت نیست ، بلکه انگشت اشاره در اولویت به سمت حوزه های علمیه و متصدیان فرهنگی می باشد.
مسلما برای ایجاد تحول در مسائل فرهنگی باید همه ، در حوزه و دانشگاه و مسئولین اجرایی ، دست به دست هم دهیم تا شاهد خیز مثبت در این عرصه باشیم .
با ایجاد غوغا و متهم کردن همدیگر به کم کاری تنها زمان را از دست داده ایم و فرصت برای تک های دشمن را فراهم آورده ایم.
به جای بازی با واژگان و گرفتن غلطهای املایی از هم ، آستین های همت را بالا بزنیم . هر کس باید خود را مستلزم پاسخگویی به وجدان خویش بیابد .
جنگ فرهنگی ، جنگ بی فرهنگی با با فرهنگی ، جنگ بافرهنگی با بی فرهنگی ، جنگ فرهنگ غالب با فرهنگ مغلوب و تهی مایه ، جنگ فرهنگ مقتدر با ضعیف ، یا هر اصطلاح دیگری که به ذهن هر کداممان خطور کند ، پوشنده ی این حقیقت نیست که عرصه ی جنگ، به سبک زندگی ، فرهنگ و ارزشهای بومی کشیده شده و نگرانی های مقام عظمای ولایت در این مقوله قابل چشم پوشی نیست .
سبک زندگی به حجاب و پوشش بانوان خلاصه نمی شود اما نقطه آغاز نبرد دشمن اینجاست .
اولین قدم در مواجهه با جنگ نرم آگاهی سازی و روشنگری ست و اینکه باور کنیم خطر این نبرد بیشتر از جنگ سخت نباشد ، کمتر نیست .
مرور بیانات حضرت آقا راجع به تهاجم فرهنگی لازم است که :
" اين مسأله تهاجم فرهنگىاى كه ما مطرح كرديم، بعضى كسان بهشدّت از آن آزرده شدند و گفتند چرا مىگوييد تهاجم فرهنگى!؟ در حالى كه تهاجم فرهنگى، وسط ميدان مشغول مبارز طلبيدن است، بعضى كسان سعى كردند آن را در گوشه و كنار پيدا كنند! اين تهاجم فرهنگى، مخصوص برخى از پديدههاى ظاهرى و سطحى نيست؛ مسأله اين است كه يك مجموعه فرهنگى در دنيا............ مىخواهد همه باورها و چارچوبهاى مورد پسند خودش براى ملتها و كشورهاى ديگر را به آنها تحميل كند. سال 79 + " +
نبرد نرم ، به عرصه ی سایبری هم ختم نمی شود . و شاید هنوز عرصه ی سایبری از سایر عرصه ها کمتر اهمیت داشته و دیده شود . استادی میگفت " اگر میبینید در مسجد محله تاثیر گذارتر فعالیت فرهنگی میکنید ، عرصه ی نبرد را به مسجد و پایگاه بسیج و دانشگاه بکشانید . چون در عرصه نبرد سایبری امکان تاثیر پذیری بیشتر از تاثیرگذاری است . "
گاهی ما واجب را ترک میکنیم و اسیر مستحب نا به جا می شویم ! مهمترین تکلیف ما امروز "تشخیص تکلیف " است .
و العاقبه للمتیقن