پيشبينياش كار سختي نبود. اعتصاب به سرانجام نرسيد و بازيكنان پرسپوليس پس از سه روز به تمرين بازگشتند. قصه فوتبال ما كليشهايتر از سينماي ماست. نمايشهايي كه هر يك كپيبرداري از يك اصغر فرهادي فوتبالي هستند... با انتهايي باز تا حالتي پستمدرن به خود بگيرند. فوتبال و سينما اما يك تفاوت عمده با يكديگر دارند. در سينما هواداري وجود ندارد كه منتي بر سرش نهاده شود اما هواداران بخت برگشته فوتبال بايد دائما مصيبت ببينند و منتي را بر سر خود حس كنند.
«به عشق هواداران بازی میکنیم و چیز دیگری دخیل نیست.» اين تنها بخشي از عاشقانه محمد نوري با فارس است كه در آن غمنامهاي از بيپولي آمده است؛ بازيكني كه همين دو هفته پيش محمد رويانيان فاش كرد 870 ميليون تومان از باشگاه گرفته، كه البته بخشي از آن مربوط به قرارداد فصل گذشته است. كاري به كيفيت فني محمد نوري نداريم. بازيكني كه عاشق هوادار است و بعد از سه روز اعتصاب به تمرينات بازميگردد دم از عشق به هوادار ميزند. كمتر از 48 ساعت مانده تا ديدار سرنوشتساز برابر فجر، ديداري كه ميتواند سرنوشت قهرمان اين جام را مشخص كند. سخناني از اين دست را پيشتر هواداران زياد از زبان مديران عاشق خدمت شنيدهاند. جاي تعجبي هم نبايد باشد. اين بازيكنان دستپروده همان مديران هستند. مديراني كه حتي براي به پايان رساندن فصل بدون جام هم منتهاي خاص خود را دارند و براي بدهيهاي ميلياردي سينهسپر ميكنند جلوي دوربينهاي تلويزيون. حالا چه فرقي ميكند اين مدير فتحا...زاده باشد يا رويانيان؟ نتيجه چنين مديريتي نهايتا همين محمد نوري است و حنيف عمرانزاده!