نیمی
از جشنواره گذشته است و هنوز به تعداد انگشتان یک دست فیلم قابل بحث، فیلم
تاثیرگذار، فیلم مخاطبپسند ندیدهایم. اکثر اثار فیلمهای الکی کشداری
هستند که ایده و داستانشان به درد یک فیلم کوتاه ده دقیقده ای میخورد اما
نود دقیقه کش داده شدهاند.
به
گزارش پایگاه 598 به نقل از رجانیوز، اما روز پنجم جشنواره تحت تاثیر دو فیلم است. اول
«رستاخیز» احمدرضا درویش که با توجه به پروسه ده سالهی تولیدش و همچنین
اخبار و حواشیش و داستانش، خیلیها کنجکاو دیدنش بودند و دیگری «شیار143»
نرگس ابیار که از پیش از اغاز جشنواره طرفداران بسیاری داشت و خیلیها به
موفقیتش در جشنواره امید داشتند(دارند). فیلمی که در در این پنج روز
طولانیترین تشویق حاضران در کاخ جشنواره را نصیب خود کرد و تحسین و ستایش
بسیاری را برانگیخت.
رستاخیز؛ یاد «مختار» و سازندهاش به خیر!
«رستاخیز»، یکی از پر سروصداترین و
مهمترین پروژههای سینمایی چند سال گذشته، از آن فیلمهاییست که سوژه و
همچنین زحمت سازندهگانش برای به تصویر کشیدن اتفاق مهمی مثل عاشورا مانع
از آن میشود که بتوان به راحتی به مشکلات اثر پرداخت. «رستاخیز» پروژهی
پرزحمتیست که سالها برای آن زحمت کشیده شده تا اثری جهانی در مورد
واقعهی عاشورا ساخته شود، اما با همهی این زحمات خروجی نهایی آن چیزی
نیست که باید باشد.
فیلم احمدرضا درویش با وجود زمان 170
دقیقهایش در نهایت هیچ تاثیر حسی خاصی نسبت به عاشورا در مخاطب ایجاد
نمیکند. مخاطب داخلی اگر هم تحت تاثیر قرار گیرد یادآوری سالها
روضههاییست که در هیئتها شنیده است و مخاطب خارجی نیز اساسا از فیلم چیز
زیادی دستگیرش نخواهد شد.
فیلم از مشکلات تاریخی متعددی رنج
میبرد و با به تصویر کشیدن چهرهی حضرت عباس(ع) و حضرت علیاکبر(ع) و
..... و همچنین نمایش صحنهی کامل شهادت حضرت عباس و حضرا علیاصغر و....
به بدترین شکل از عظمت اتفاقات عاشورا میکاهد و حتی از تاثیر حسی
شنیدههای پیشین مخاطب هم کم میکند.
جالب است که در طول نمایش فیلم هم
مامورانی را به سالن آوردهاند که مواظب باشند کسی احیانا از صحنههای
عاشورا و چهرهی حضرت عباس(ع) فیلم نگیرد و این تصاویر لو نرود، جدای از
بحث اشتباه بودن فیلمبرداری از پرده، معلوم نیست دلیل این ترس چیست.
سازندگان فیلم اگر به فکر اکران عمومی آن هستند پس این ترس از بازخورهای
منفی نسبت به فیلم چیست؟ بالاخره این فیلم به نمایش درخواهد آمد و اگر
اعتراضی هم باشد قطعا همان موقع خواهد شد. با همهی اینها اما تماشای
«رستاخیز» بیش از هرچیز یاداور قدرت داود میرباقری و عظمت «مختار» است. تا
امثال «رستاخیز» نباشند قدرت «مختار» دیده نخواهد شد.
رنج و سرمستی؛ بعضیها نباید فیلم بسازند!
روز گذشته دربارهی «شهابی ازجنس نور»
نوشتیم که اینها آثاری هستند که از بودجهی بیتالمال و به نام فیلم
انقلابی و ارزشی ساخته میشوند و در نهایت اصل ضربهشان به خود نیروهای
انقلابیست. حالا «رنج و سرمستی» هم دقیقا چنین چیزیست. اثری ضعیف که به
دلیل شدت ضعفهای فنی اساسا مفاهیم مهمی را هم که قرار بوده به مخاطب متقل
کند به مضحکه تبدیل میکند و به ضدخودش تبدیل میشود.
شیار143؛ قهرمانی به نام «الفت»
پیش از آغاز جشنواره نوشتیم که این یکی
از بهترین اثار دفاع مقدس چند سال اخیر سینمای ایران است که متاسفانه با
کجسلیقگی هیئت انتخاب و مدیران جشنواره چند وقتی پشت در جشنواره ماند.
حالا نمایش رسمی فیلم در کاخ جشنواره و واکنش اهالی سینما و رسانه نشان داد
که آن حرف بیراه نبود. «شیار143» اولین فیلمیست که قهرمانش یک مادر
شهید(الفت، با بازی مریلا زارعی) است. با تمام رنجها و سختیهایش. با بازی
خیرهکنندهی مریلا زارعی.
فیلم دوم نرگس ابیار از فیلمهاییست که
در روزهای آینده و به خصوص در زمان اکران عمومی بطور ویژه باید در موردشان
صحبت کرد. هم در مورد دستاوردهای فنی و ساختاریش و هم در مورد داستان و
شخصیت و نگاهی که به دفاع مقدس دارد. این فیلمیست که در بسیاری از صحنهها
به دلیل عمق تاثیرگذاریش غافلگیرتان خواهد کرد. یک شاهکار از یک کارگردان
زن جوان که حالا دیگر امیدهای بسیاری را در مورد آیندهاش روشن کرده است.
انارهای نارس؛ بازهم چند نفر صحبت میکنند و دوربین روشن است!
فیلم شروع میشود. زندگی معمولی یک زن
جوان را میبینیم. پرستاری از یک پیرزن و کار در خانه و .... پنج دقیقه
گذشته است و هنوز داستان شروع نشده. همچنان زندگی معمولی یک زن را
میبینیم. ده دقیقه گذشته است و منتظر ایجاد گره و بحران اصلی هستیم.
همچنان زندگی معمولی یک زن و شوهرش را میبینیم. بیست دقیقه گذشته است و
منتظر آغار داستانیم. همچنان زندگی بسیار معمولی همان زن و شوهرش را
میبینیم. چهل دقیه گذشته است. داستان شروع نمیشود. سالن را ترک میکنیم.
دلتنگیهای عاشقانه؛ روایت زندگی شهید مدق
کتاب «اینک شوکران 1»، زندگی شهید
منوچهر مدق به روایت همسرش، از آن کتابهای کوچکیست که در سالهای گذشته
بسیار مورد توجه قرار گرفت و در بین کسانی که اهل خواندن خاطرات زندگی شهدا
هستند بسیار مورد اقبال واقع شد. «دلتنگیهای عاشقانه» به تصویر درآمدهی
همان کتاب است. با قوت کنیکی نسبتا خوب به خصوص در درآوردن فضای قدیمی دهه
شصت. اما فیلم یک مشکل اساسی دارد و آن عدم وجود کشش کافی در داستان برای
مخاطب عام. «دلتنگیهای عاشقانه» نیز مانند بسیاری از فیلمهای امسال گره
ندارد و این از جذابیت کار کاسته است اما در کل در به تصویر درآوردن یک
کتاب محبوب تجربهی نسبتا موفقیست.