واقع بيني ايجاب مي کند آقاي روحاني خوش بيني غيرمبتني بر واقعيت هاي خود را نسبت به نتيجه بخش بودن توافق نامه ژنو مبني بر به تفاهمي جامع رسيدن با آمريکا تعديل کنند و براساس واقعيت هاي غيرقابل کتمان موجود اين احتمال را بدهند که ممکن است مذاکرات به نتيجه نرسد و به همين دليل در کنار ادامه ديپلماسي فعال براي به نتيجه رساندن توافقنامه، دولت را براي بعد از شکست احتمالي مذاکرات آماده کنند.
درستي يا نادرستي اظهارات 2روز پيش آقاي روحاني درنوع مواجهه با منتقدان توافق نامه ژنو را موضوع اصلي نمي دانم آنچه از اظهارات ايشان توجه مرا بيشتر به خود جلب کرد ادامه خوشبيني تعديل نشده آقاي روحاني نسبت به آينده توافقنامه ژنو بود که ميتوان آن را باعث نگراني دانست.
واقعيت غيرقابل کتماني که حتي افراد غيرمتخصص نيز امروز آن را به خوبي درک کرده اند اين مسئله است که آمريکايي ها از روز بعد از توافقنامه ژنو تا امروز (علاوه بر لحن بعضا تحقيرآميزشان) به صورتي مکرر اصرار برموضوعاتي کرده اند که بارها توسط آقاي روحاني و ظريف خط قرمز ايران اعلام شده است. آخرين بار اين موارد مربوط مي شود به اظهارات «شرمن» مسئول تيم مذاکره کننده آمريکا در روز سهشنبه هنگامي که در جايگاه رسمي پاسخگويي به کميته روابط خارجي سنا قرار گرفت. تصريح دوباره وي بر ضرورت تعطيلي تاسيسات فردو و اراک جزو همان خط قرمزهاي اعلام شده مي باشد و تاکيدش براينکه ما توافقنامه ژنو را توافقنامه ايده آلي نمي دانيم و دليل اينکه آن را امضا کرديم فقط اين بوده است که بتوانيم جلوي فعاليت هاي هسته اي ايران را هم زمان که مذاکره مي کنيم بگيريم، حاکي از نگاهي است که در آن بوي حسن نيت نمي آيد او حتي از ضرورت ورود به بحث موشک هاي بالستيک ايران که اصولا موضوع مذاکرات ژنو نبوده است و زياده خواهي سياسي محسوب مي شود نيز سخن گفت.
مسئولان ايراني در پاسخ به اين قبيل اظهارات اولا تاکيد بر نادرست بودن روايت آمريکايي ها از توافقنامه کرده اند و ثانيا آن مواضع را گفته هايي براي مصرف داخلي دانسته اند. منطق عقلاني و حداقل اصول سياست ورزي و مصالح ملي حکم مي کند در "موارد مبهم" ما روايت مسئولان خود را بپذيريم، اما نمي توانيم براين امر بديهي بي توجهي کنيم که وقتي مسئولان آمريکايي با افکارعمومي خود سخن مي گويند يا در مواقعي که در جلسات کنگره به صورتي رسمي دربرابر چشم ميليون ها بيننده داخلي و خارجي موضعي را مي گيرند، حتي اگر "بخواهند"، "نمي توانند" نقطه مقابل اين مواضع رسمي و علني که آن را مکرر تکرارکرده اند، عمل کنند لذا اين جمله که اين اظهارات کاربرد داخلي براي آمريکايي ها دارد نمي تواند پاسخگوي نگراني ها از روايت آمريکاييها از توافقنامه ژنو باشد.
با اين وصف همانطور که 3روز بعد از توافقنامه با تحليلي از محتواي توافقنامه در يادداشتي ذکر کردم، همچنان براين باورم که اين سند گرچه خلاف تبليغات روزهاي اول دولت از نظرحقوقي توافقنامه اي خوب نيست ولي از نظر سياسي مي تواند توافقنامه اي خوب باشد و به همين دليل مي توان همچنان از امضاي توافقنامه دفاع کرد مشروط به آنکه از فرصت سياسي پيش آمده استفاده بهينه کرد اما به نظر مي رسد با توجه به ادامه روندي که دولت در ديپلماسي پيش گرفته است بايد نسبت به آينده ابراز نگراني کرد چرا که اظهارات آقاي روحاني و رفتار تيم مذاکره کننده هسته اي نشان دهنده اين امر است که دولت براساس خوشبيني تمام عياري که به ادامه اين روند دارد تمام تمرکز خود را تنها بر به تفاهم رسيدن با 1+5 گذاشته است. سوال اصلي اين است که آيا اين همه مواضع صريح و علني مقامات آمريکايي که امکان عقب نشيني از آنها براي دولتمردان آن کشور اگر نگوييم ناممکن است در خوشبينانه ترين حالت بسيارسخت است، نبايد احتمال به نتيجه نرسيدن مذاکرات را تقويت کند به گونه اي که براي بعد از شکست احتمالي در مذاکرات از امروز برنامه ريزي و اقدام و خود را از لحاظ اقتصادي و ديپلماسي آماده کنيم؟
ما نمي گوييم دولت مطابق "بدبيني" که نويسنده اين سطور و عده اي ديگر از ابتدا داشته اند اقدامات خود را طراحي کند چه که حتي ما هم به رغم بدبيني جدي خود تلاش براي مذاکره و تفاهم را امري مفيد دانسته و مي دانيم اما آيا زمان آن نرسيده است که آقاي روحاني در نگاه خوشبينانه زايدالوصف خود که غيرمنطبق با واقعيت هاي شفاف موجود است بازنگري کنند؟
بنا نداريم با اشاره به جريحه دارشدن غرور ملي که اين روزها از تحقيرهاي آمريکايي در مردم مشاهده مي شود، فضاي عقلاني تصميم گيري را احساسي کنيم اما ضروري به نظر مي رسد دولت را به اين عقلانيت واقع بينانه تشويق کنيم که خوش بين ترين تحليلگران داخلي و خارجي احتمال موفقيت مذاکرات را حداکثر 50 درصد مي دانند برهمين مبنا آمريکايي ها همانطور که بارها اعلام کرده اند براي بعد از شکست احتمالي مذاکرات برنامه مدوني دارند و براساس همان برنامه هم اکنون در حال اقدام هستند (کافي است به گزارش معاون وزيرخزانه داري آمريکا به کنگره مراجعه کنيد) اما آيا دربرابرآن ها ما جز اصرار بر راهگشا دانستن چندميليون دلاري که آمريکايي ها از اموال خودمان به صورت قسطي و صدقه گونه به اقتصاد روزمره ما تزريق کرده اند و غير از اميد بستن به خريدهاي روزمره و بررسي در حد سبک و سنگين کردن بازار ايران توسط شرکت هاي اروپايي برنامه ديگري داريم؟
به نظر مي رسد دولت بايد با واقع بيني، همچنان که به ديپلماسي با 1+5 تا زماني که آن ها بازي را به هم نزده اند، ادامه دهد، اولا با تمرکز براقتصاد درون زا و مديريت جهادي پشتوانه اي قوي براي ديپلماسي ايجاد کند و ثانيا از فرصت استفاده کرده و با ديپلماسي فعال، کشورهاي "غيرمتخاصم" و "موثر" از جمله کشورهاي «اروپاي دوم» را با حقايق صلح آميزبودن فعاليت هاي هسته اي ايران آشنا کند و زمينه شکستن يا حداقل دور زدن تحريم هاي اروپايي را فراهم کند.
آقاي روحاني نبايد اين ترديد را به خود راه دهند که اگر در تغيير جهت گيري تيم اقتصادي خود از نگاه به خارج به اقتصادي درونزا دچار تعلل شوند و براي دستگاه سياست خارجي دولت همچنان بر استراتژي تک راهبردي "تفاهم با 1+5" پافشاري و در دستورکار قرار دادن راهبردهاي ديگر تاخير کنند، ممکن است ديگر نتوانند به وعده هاي انتخاباتي خود عمل کنند.
پيامبر اسلام هيچگاه بنا نداشت که با زور شمشير، قدرت خود را توسعه دهد و براي تبليغ اسلام براساس ارزشهايي که به خاطر آنها مبعوث شده بود عمل ميکرد. رسول اکرم پس از استقرار حکومت اسلامي براي زمامداران آن دوران نامه نوشت و آنها را به اسلام، صلح و همزيستي مسالمتآميز دعوت کرد. امام حسن نيز براي حفظ اسلام، صلح با معاويه را شروطي پذيرفت.پس در سيره پيامبر و ائمه در کنار جنگ، صلح هم وجود داشته است.
در کشور ما اکنون ميثاقي به نام قانون اساسي و رهبري وجود دارد که بايد همه امور براساس اين دو معيار و ميثاق انجام شود. در حوزه سياست خارجي، کشور ما براساس اصول عزت، حکمت و مصلحت با هر دولتي که منافع و احترام متقابل را رعايت کند رابطه و تعامل خواهد داشت. البته در اين بين يک استثنا به نام رژيم صهيونيستي وجود دارد که ما نميتوانيم موجوديت اين رژيم را بپذيريم زيرا اين موجوديت براساس ظلم و غصب ايجاد شده است.
رييسجمهور در شش ماه گذشته در روابط ديپلماتيک خود با ساير کشورها چه در مراسم تحليف در مجلس شوراي اسلامي که با حضور نزديک به شصت کشور برگزار شد و چه در مجمع عمومي سازمان ملل، اجلاس سران کشورهاي عضو سازمان همکاري شانگهاي در بيشکک قزاقستان، مجمع جهاني اقتصاد و چه در مذاکرات هستهاي، قانوني، دنياپسند، اخلاق مدار و با انصاف عمل کرده که براساس اين عملکرد رئيسجمهور نگاه دنيا به ايران تغيير کرده است.به گونه اي که امروز ديگر دشمنان نميتوانند اقدام به ايرانهراسي کنند و مساله دستيابي ايران به سلاح هسته اي را مطرح کنند. در اين بين ايران هم با اعتمادسازي نقش موثري در ايجاد اين تغيير داشته است. با اينکه غنيسازي بيست درصد حق ماست اما حاضر شدهايم که غنيسازي را تا پنج درصد کاهش دهيم و همچنين اجازه دادهايم که بازرسان سازمان انرژي اتمي از مراکز هستهاي کشورمان بازديد کنند.
دشمنان ميخواستند بوسيله تحريمها ايران را در نظام بينالملل منزوي کنند اما با تحرکات ديپلماسي دولت، تحريمها ترک برداشته است به گونهاي که اکنون يک هيات 140 نفره از فرانسه در قالب هيات صنعتي براي همکاري اقتصادي به ايران آمدند.
در اين بين عده اي هم به سياست خارجي دولت انتقاد دارند. انتقاد حق قانوني و انساني است که با هدف بررسي و اصلاح امور انجام ميشود و به معناي اعتراض و تخطئه نيست. به تعبير رهبري، ما به آمريکا اعتماد نداريم اما در مذاکرات هستهاي ما تنها با آمريکا ارتباط نداريم بلکه با شش کشور در حال مذاکره هستيم.اين عده اين دغدغه را دارند که با توجه به اينکه مذاکرات هستهاي محرمانه است، نکند بر مسايل ديگري توافق انجام شود که وزير امور خارجه در پاسخ به آنها گفته است که نسخه توافقنامه در دفتر رييس مجلس وجود دارد که منتقدان ميتوانند آن را مطالعه کنند. ما بايد به هيات مذاکره کننده خود اعتماد کنيم و به آنها بدبين نباشيم و در واقع ما نبايد به حرفهاي مقامات غربي اعتماد کنيم و هوشيار باشيم که در مقابل صداقت ما، دشمن تزوير و توطئه نکند. البته دراين ميان عدهاي اطلاعات کاملي از روند مذاکرات ندارند و البته هم نان عدهاي در دعوا و جنجال است پس آنها بهانهگيري ميکنند.
در پايان بايد اين نکته را مورد توجه قرار دهيم که مذاکرات هستهاي زير نظر رهبري انجام ميشود و رهبري هم تيم مذاکره کننده هستهاي را فرزندان نظام ناميده است.