کد خبر: ۲۰۲۶۲۵
زمان انتشار: ۱۹:۲۸     ۱۵ بهمن ۱۳۹۲
یادداشت ۵۹۸؛
سید حمید طباطبائی
از میان ازدحام زنها فقط دستی دیده میشد که به نشانه اعتراض بلند شده بود و با صدای ضعیفی کارمند فروشگاه را اشاره میکرد که یعنی چه؟ این همه صف ایستاده ایم؟!

به فکر فرو رفتم که چه کسی از این همه تحقیر فایده میبرد که نقاره را از سر گشادش میزنند؟ و راستی مهدی و محسن و یاسر هم برای گرفتن سبدشان صف می ایستند؟!!!

نمیدانم چه شد که به زمستان چند سال پیش برگشتم. وقتی رئیس جمهور پشت رسانه آمد و خبر از سبد نقدی 80 هزار تومانی داد که به کارت ها واریز میشوند. البته نه با اسم سبد و نه با اسم تفقد یا هدیه یا عیدی یا ... بلکه خود را بدهکار تصور کرده بود که میخواهد تأخیری را جبران کند، پس میگفت «جبرانی».

خودش میگفت «جبرانی»، اما رسانه ها و صاحبان تریبون، میگفتند: «تکدی پروری» میگفتند: «سیاست های کمیته ی امدادی» می گفتند ... اما بحمدالله دیگر خیالشان راحت شده که «سبدها» عزت را به مردم برگردانده. دیگر صدای هیچکدامشان بلند نیست.

چه کسی از این همه تحقیر فایده میبرد که نقاره را از سر گشادش میزنند؟ و راستی مهدی و محسن و یاسر هم برای گرفتن سبدشان صف می ایستند؟!!!

نوستالژی اش گرفته ذهنم. در میان خاطراتش گیج میخورد و گاهی به یاد جمله آن نماینده مجلس میفتد. نماینده ای که در مخالفت با یارانه 250هزار تومانی میگفت: «اگر این مقدار یارانه دهیم دیگر برای کارهای پایین باید کارگر از کشورهای همسایه وارد کنیم»

گاهی هم به صدر اسلام میرود و یادی از اعتراض سرمایه داران و طرفداران نظام طبقاتی میکند که «این دستورات و این تفکر، برده های ما را در برابر ما قرار میدهد»

بگذریم از این دفترچه خاطرات!

سرمایه دار! این چهارساله را هم آسوده باش. آن تفکر که به کارگر عزت میداد، دست محروم را میبوسید و برای تو کابوس می آفرید رفت.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۴
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها