ترکیه تحت سیاستهای راهبردی اردوغان و "داود اوغلو"، وزیر خارجه ترکیه، میل به گسترش مناطق تحت نفوذ خود و وسعت دادن فضای حیاتی برای سیاستهای ملی و اقتصادی بشدت جاه طلبانه خود دارد. انطباق خواست عربستان سعودی و آمریکا با جاه طلبیهای ترکیه، علی الظاهر زمینه مناسبی برای موفقیت آمیز بودن...
به گزارش 598 به نقل از سرویس سیاسی بولتن نیوز: نخست وزیر ترکیه اعلام کرد: "رجب طیب اردوغان در رأس یک هیأت بلند پایه سیاسی-اقتصادی، روز 21 شهریور عازم سفری به کشورهای مصر، لیبی و تونس خواهد شد.
با گوشه چشمی به مطالعات منطقه ای در می یابیم که در حال حاضر ایران و ترکیه و در محور شرارت، رژیم منحوس صهیونیستی (که البته در آینده ای نه چندان دور شاهد از بین رفتن آن خواهیم بود) سه کشور غیر عربی تاثیرگذار بر تحولات خاورمیانه و دنیای عرب هستند.
در عین حال در درون منظومه کشورهای عربی نیز بر اساس الگوهای جغرافیای سیاسی، وحدت ها و تضادهایی خودنمایی می کنند. مثلا شیخ نشینهای خلیج فارس تحت نفوذ عربستان سعودی، منطقه موسوم به "شبه جزیره عربی" را تشکیل می دهند. عراق و سوریه با موضع گیری های سیاسی همسویه، منطقه موسوم به "شامات" و منظومه سوم سرزمینهایی در حوزه دریای سرخ تا شمال آفریقا را در بر می گرد.
در زمان هایی که که به علت وقوع جنگ یا انقلاب، در درون کشورهای منظومه عربی، با خلاء قدرت روبرو میشویم کشورهای تاثیرگذار غیر عرب در جهت اجرای برنامه های استراتژیک خود سعی در جذب این کشورها به سوی خود می کنند. تا قبل از انقلاب اسلامی، ایران و عربستان تحت نفوذ آمریکا و اسراییل سیاست واحدی را در منطقه پیگیری می کردند. در آن زمان ترکیه سیاست مستقل منطقه ای را دنبال نمی کرد. اکنون اما صحنه بازی کاملا دگرگون شده است.
در این میان، ایران به دلیل اتخاذ سیاست هایی مستقل و به شدت مردمی به قلب تپنده کشورهای عرب و اسلامی تبدیل شده است. مردم ترکیه به سکولاریزم "آتاتورک" به شدت بی اعتماد شدهاند و با توافقی آشکار و نهان با غرب در حال تجربه راه حلی میانه، برای اجرای سیاستهای مستقل اقتصادی – اجتماعی هستند.
تجربه تاریخی نشان میدهد که آمریکا و اروپا در برخورد با کشورهایی که بدنبال اجرای سیاستهای مستقل بوده اند واکنش بشدت خشمگینانه نشان داده اند. اما اکنون به برکت وجود جمهوری اسلامی و در وحشت از تمایل مسلمانان دیگر کشورها به انقلاب اسلامی، غرب به مسلمانان سکولار چنگ و دندان نشان نمی دهد و ترکیه نیز زمینه تبدیل شدن به یکی از قطبهای سیاسی تاثیرگذار منطقه را پیدا کرده است.
طبیعتا هر کشور از منظومه کشورهای عربی با توجه به تضادهای داخلی میان این کشورها در برهه های زمانی مختلف به سوی یکی از سه قطب تاثیر گذار غیر عربی گرایش پیدا می کند. مثلا در حال حاضر سوریه و عراق نزدیکی بیشتری به ایران نشان می دهند. و یا بعد از وقوع جنبش های اجتماعی اخیر در منطقه، اسراییل تقریبا تمام کارتهای برنده خود برای تاثیر گذاری بر دنیای عرب را از دست داده است. عربستان نیز نفوذ خود را بر کشورهای حوزه خلیج فارس حفظ کرده و برای حفظ منافع کشورهای استکباری جای خالی اسراییل را پر می کند و البته همین عامل نیز باعث شده در ماه های اخیر مردم کشورهای منطقه، به انواع و اقسام مختلف انزجار خود را از اقدامات آل سعود نشان دهند.
با توجه به اینکه در مصر و تونس، مبارک و بن علی سرنگون شده اند، زمینه تاثیرگذاری آمریکا بر سیاستگذاری های این کشورها دیگر مانند سابق فراهم نیست. هم چنین با توجه به تسخیر سفارت اسراییل و حمله به سفارت عربستان در قاهره نیز آمریکا حتی نمیتواند به تاثیرگذاری بر این کشورها از طریق عربستان سعودی امیدوار باشد.
در چنین فضایی است که سفر شتابزده "اردوغان" به این کشورها معنی خاصی می دهد. ترکیه نگران است از اینکه ایران بتواند با ایجاد ارتباط با دولتمردان این کشورها نفود خود را در این مناطق استراتژیک مستقر کند، شتابزده نخست وزیر اردوغان ر اراهی این سفر میکند. در عین حال تمایل ترکیه برای استحکام مناسباتش با این کشورها دعای خیر!!! آمریکا و عربستان سعودی را نیز به همراه دارد.
ترکیه تحت سیاستهای راهبردی اردوغان و "داود اوغلو"، وزیر خارجه ترکیه، میل به گسترش مناطق تحت نفوذ خود و وسعت دادن فضای حیاتی برای سیاستهای ملی و اقتصادی بشدت جاه طلبانه خود دارد. انطباق خواست عربستان سعودی و آمریکا با جاه طلبیهای ترکیه، علی الظاهر زمینه مناسبی برای موفقیت آمیز بودن سیاست های ترکیه فراهم کرده است.
اما به نظر می رسد که ترکیه توفیق چندانی در بلند مدت نخواهد داشت. و ترکیه خود عملا زمینه ساز نفود آتی ایران در منطقه خواهد بود.
اگر این واقعیت را بپذیریم که در مصر، لیبی و تونس مردم برای بدست آوردن کرامت انسانی و بهبود اوضاع به شدت نابسامان اقتصادیشان قیام کردند، باید دید که تاکنون به حداقل خواسته هایشان رسیده اند یا خیر؟ و آیا اساسا چنین امکانی فراهم است؟
مردم مستضعف کشورهای عرب و خاورمیانه هر روزه شاهد لگدمال شدن ارزشهای اسلامی، انسانی و شرافت خود توسط اسراییل هستند. اما آیا اسراییل حاضر به کوچکترین حرکتی در راه عقبنشینی از برخوردهای متجاوزانه خود شده است؟
مردم این کشورها انقلاب کرده اند و خواهان بهبود وضعیت اقتصادی – اجتماعی خود هستند. از طرف دیگر این کشورها از نظر سیاسی - اقتصادی به شدت وابسته به سیستم سرمایه داری هستند و این سیستم در شرایطی نیست که بتواند به ایجاد رفرمهای حداقلی در این کشورها کمک کند. بیکاری، تورم و بحران اقتصادی بخش وسیعی از اروپا را در بر گرفته است. آمریکا خود در تب بحرانهای فراگیر اقتصادی- اجتماعی می سوزد و زمینه هیچ رفرمی در این کشورها فراهم نیست و مردم این کشورها در تب تغییر می سوزند.
ادامه ارتباط این کشورها با غرب به شکل سابق دیگر ممکن نیست. روشنایی از غرب نمی آید! کدام بهبود نسبی در معیشت، کدام امید به احقاق حق مردم فلسطین، زمینه را برای تأسی و امید بستن به راه حل های سارشکاران عرب و ترک فراهم می کند؟
به نظر میرسد راه انتخابی مردم بجان آمده این کشورها تعمیق انقلاب های شان باشد. با چنین چشم اندازی است که راه حلهای میانه پیشنهادی ترکیه یا سعی اوباما برای سوار شدن بر امواج تغییرخواهی مردم راه به جایی نخواهد برد.
بنابراین بعد از زمانی نه چندان دور مردم این کشورها و رهبران آنها که تاکنون برای استعمارزدایی تا مرز استعمارزدایی از جان و روح با تأسی به الگوی انقلاب اسلامی قیام کرده بودند این بار برای برداشتن چند گام نهایی به پیش، به الگوی "جمهوری اسلامی" ایران به عنوان یک نظام سیاسی متمایل خواهند شد که البته اجرای چنین الگویی در هر کشور ویژگی های اجرایی خود را خواهد داشت.
شاهد مثال من برای اینکه فرزندان خمینی در این کشورها به طرف تعمیق انقلاب حرکت خواهند کرد، تسخیر سفارت اسراییل توسط مردم بجان آمده در هفته گذشته بود. مردم انقلابی مصر با گذشت چند ماه وقتی متوجه شدند که شورای نظامی حاکم بر مصر در جهت قطع ارتباط دیپلماتیک با اسراییل اقدام نمی کند خود وارد عمل شدند و این مرکز جاسوسی را تعطیل کردند.
در طول تاریخ، آنگاه که اصلاح امور ممکن نبوده است و نیاز به انقلاب ضرورت زمان بوده، سازشکاران با اقدامات نیم بند خود در ستیز با ظلم و بی عدالتی، زمینه را برای پیروزی های بعدی انقلابیون فراهم کرده اند. ترکیه و سکولار – مسلمانان عرب هم از این قاعده مستثنی نیستند. انقلاب اسلامی در چشم انداز تحولات منطقه به مانند ستاره راهنما، نورافشانی می کند. چرا که از انقلاب گریزی نیست.
ایران قلب تپنده دنیای عرب و اسلام باقی خواهد ماند و با هر دم و باز دم خود، حیاتی تازه به پیکر این جنبشها می دمد. زمان با انقلاب اسلامی ایران است. خدا با انقلابیون است.
ن. بیرانوند