کد خبر: ۲۰۱۲۱۷
زمان انتشار: ۱۱:۴۴     ۰۹ بهمن ۱۳۹۲
چرا امریکایی ها با وجود توافق هسته ای و تمایلشان به ادامه ی روند حل مسائل از طریق دیپلماسی با ادبیاتی توهین آمیز نسبت به ایران و دولتش برخورد می کنند؟
«خبرگزاری دانشجو» - یدالله راستگو؛ کمتر از ده روز از زمان اجرای توافق ژنو یا همان توافق هسته ای ایرن و امریکا می گذرد که امریکایی ها بارها و بارها تفاسیر طرف ایرانی را به سخره گرفته اند تا حدی که در اقدامی توهین آمیز مقامات کاخ سفید سخنان رئیس جمهور روحانی و تفسیر تیم مذاکره کننده ایرانی از توافق ژنو را به سخره گرفت و عنوان کرد مهم آنچیزی است که طرف ایرانی ملزم به اجرای آنست نه آنچه حرف می زند و یا اینکه در عباراتی گستاخنه تر عنوان کرد که سخنان دولت ایران "مصرف داخلی دارد" و به نوعی به ملت ایران و شعور انها نیز توهین کرد و رئیس جمهور را به دورویی با ملت خود متهم نمود.


سوای تمام اتفاقات و محتوای توافق نامه تاریخی! ژنو که منجر به تعطیلی و تعلیق بسیاری از تاسیسات هسته ای کشورمان شد بایستی به دنبال پاسخ به این سوال بود که چرا امریکایی ها با وجود توافق! هسته ای و تمایلشان به ادامه ی روند حل مسائل از طریق دیپلماسی با ادبیاتی توهین آمیز نسبت به ایران و دولتش برخورد می کنند؟
 

 

اگر مسئولین دولتی بتوانند به این معما که این روزها هر روز ابعاد گسترده تری به خود می گیرد پاسخ دهند می توانند مسیر آینده را برای تعامل و برقراری ارتباط با جهان موفق تر طی کنند.برای کشف پاسخ این سوال که این روزها افکار عمومی ایران را به خود مشغول کرده است نگارنده سطوری کلی را از دل تاریخ این مرز و بوم برای مخاطب یاداور شده است.


ریشه ی نگرانی ملت از ارتباط با قدرتهای جهان


در دو سده ی گذشته برقراری ارتباط با جهان برای مسئولان وقت کشور از اهمیت زایدالوصفی برخوردار بود بگونه ای که شاهان ایرانی برای ارتباط با کشورهای اروپای و امریکا و دادن پز روشنفکری و قدرت نمایی باهم مسابقه می دادند. این تمایل یک پیشینه ی تاریخ دارد اما همین تمایل همواره یک دغدغه ی جدی برای مردم ایران بوجود آورد، دغدغه ای که ملت فهیم ایران در یکصدسال گذشته لمس کرده است  رابطه ی مستقیمی با منافع ملی و استقلال کشور دارد.


تاریخ گواه بزرگی بر این مدعاست که "ارتباط و همزیسیتی با جهان" در دوره های متعدد از جمله قاجار و پهلوی به حدی بود که "فرهنگ ایرانی اسلامی" را برای مسئولان ناآشناو غریبه کرده بود  و از طرفی سیاست و بازی قدرت در داخل کشور نیز بر اساس همین روابط شکل می گرفت و مهمترین نمونه هایی که از دخالت های خارجی در اذهان عمومی ملت وجود دارد قتل "امیرکبیر" در حمام فین کاشان،تعیین پادشاه برای ایران، به تاراج رفتن نفت کشور توسط انگلستان و امریکا و... بود.اتفاقات تلخ و ناگواری که جملگی ثمره علاقه ی بی حدوحصر مسئولان وقت کشور به ارتباط و مفاهمه با غرب بود.

 

دیپلماسی نامتوازن و گستاخی دشمن


نگارنده در ادامه متن در نظر دارد بدون جانب داری و یا عقده گشایی مسائلی را مطرح کند که بنظر می رسد گره گشای مشکلات این روزهای فرزندان انقلاب در جبهه دیپلماسی باشد.یکی از مشکلاتی که همواره دولتها ی جمهوری اسلامی در طول صدارت خود با آن دسته و پنجه نرم می کردند روابط خارجی و سیاست های مرتبط با ان بوده است.مسئله ای که با گذشت زمان هر ناظر داخلی و بین لمللی بی طرفی را به این مدعا می رساند که دولتها هیچ گاه نتوانستند استراتژی و راهبردی بلند مدت برای تعامل با جهان  اتخاذ نمایند.


بوضوح می توان اشاراتی در عصر کنونی و دو دهه گذشته داشته باشیم انجایی که رئیس دولت هفتم و هشتم بالارفتن از پله های کاخ الیزه را افتخار می دانست و در طرف دیگر انچنان مرعوب تهدیدهای دشمن می شود که علنا مقامات غربی از برداشت میوه بغداد در سعداباد سخن می رانند و یا به کاغذ پاره خواندن تحریمها و مقابله با رژیم صهیونیستی و امریکا توسط رئیس دولت نهم و دهم اشاره کرد که پس از چندی همه مشکلات را به گردن تحریمها گذارد و سرسام آور بدنبال ارتباط با امریکا بود.


بنظر می رسد دولتها برای اینکه رضایتمندی ملت ایران را جلب کنند بایستی اقدامات پوپولیستی را کنار بگذراند و با واقعیت مردم را آشنا نمایند و استراتژی مدون که ادامه دهنده راهبرد نظام جمهوری اسلامی باشد را دنبال نمایند و سعی کنند به آزمون خطا کمتر بپردازند.


ماههای گذشته، نبرد دیپلماتیک سنیگنی بین مسئولان دولت ما و مقامات امریکایی شکل گرفته است و در این راه مذاکره کنندگان ایرانی مصمم به گرفتن امتیاز از طرف مقابل بوده اند اما واقعا چرا بایستی واشنگتن پس از تعلیق تاسیسات هسته ای کشورمان دوباره ایران را تهدید کند که گزینه ی نظامی به روی میز با شروطی بازخواهد گشت؟
 

بنظر می رسد طرف مقابل از کوچکترین موضع گیری همتای ایرانی خود تغافل نکرده است، پرواضح است که اگر در حوزه دیپلماسی متوازن و هم سطح عمل نکنیم میدان بازی را از قبل باخته ایم.شروع لفاظی امریکایی ها پس از سخنرانی رئیس جمهور کشورمان در حاشیه ی اجلاس داووس کلید خورد، آنجایی که کاخ سفید پس از سنجش ماههای گذشته و  مواضع دکتر روحانی در حاشیه ی نشست داووس به این تحلیل رسید که می تواند توازن دیپلماسی را به نفع خود برهم زند.


رئیس جمهر در نخستین روز سفر دو روزه اش به سوییس برای شرکت در نشست سالانه مجمع اقتصاد جهانی در شهر داووس در مصاحبه ای با تلویزیون "RTS"سوییس ضمن اعلام این مطلب گفت:" هیچ دشمنی  جاودان و هیچ دوستی پایدار و ابدی نیست و ما باید تلاش کنیم تا دشمنی ها را به دوستی تبدیل کنیم."روحانی در پاسخ به سؤال دیگری درباره امکان بازگشایی سفارت آمریکا در تهران هم گفت: "چنین اقدامی غیرممکن نیست."

 

رییس جمهور در ادامه درباره امکان موفقیت کنفرانس در حال برگزاری ژنو 2 با موضوع سوریه در شهر مونترو ابراز تردید کرد اما در عین حال تاکید کرد اگر در این کنفرانس به خواست و اراده مردم سوریه توجه شود امکان موفقیت و پیروزی وجود دارد.درست پس از ایراد همین سخنرانی بود که جان کری ایران را به گزینه نظامی و برچیده شدن کلیه تاسیسات هسته ای تهدید کرد.واقع مطلب اینست که رئیس جمهور خود وزن  دستگاه دیپلماسی و دولتش را در این مصاحبه پایین اورد.


بایستی در این رابطه کاملا صریح به مخاطب توضیح داد، چرا زمانی که دبیرکل سازمان ملل در اقدامی توهین آمیز و به گفته ظریف تحت فشار جان کری دعوت از ایران را پس گرفت ، رئیس دولت جمهوری اسلامی ایران به جای انتقادِ هم سطحِ این توهین برای طرف امریکایی امکان پیروزی را متصور می داند ؟زمانی که تمام دنیا بر این باور است که موضوع سوریه گره خورده با منافع ایران در منطقه می باشد و بازیگر اصلی آن جمهوری اسلامی است چرا رئیس جمهور باوجود نبود نماینده دولتش در اجلاس ژنو2 بازهم موفقیت طرف مقابل را ممکن می داند؟آیا این سخنان چیزی غیر از حذف ایران در سوریه و عدم تاثیرگذاری جبهه مقاومت را معنی می دهد؟


اوباما در اقدامی زننده و توهین آمیز در جمع خبرنگاران پس از توافق ژنو عنوان کرد آرزویش برچیدن پیچ و مهره های تاسیسات هسته ای ایران است! اما در مقابل پاسخی که دریافت کرد این بود: "بازگشایی سفارت امریکا در ایران غیرممکن نیست"


رفتار گستاخانه و استعمارگونه جان کری معلول دیپلماسی نامتوازن دولت در ماههای اخیر و بخصوص در داووس می باشد.
دولت امریکا از پیش بازی را طراحی کرده است و مهمتر اینکه در طول 34 سال گذشته استراتژی دقیق و منظمی را در قبال جمهوری اسلامی دنبال می کند و آن را هم می توان براحتی از لابه لای سخنان باراک اوباما متوجه شد، اینکه وی آرزوی برچیدن پیچ و مهره های تاسیسات هسته ای را دارد نشان از حقد و کینه ی عمیقی است که به فرموده پیرجماران(ره) این شیطان بزرگ از انقلاب اسلامی ملت ایران دارد.


اما آیا واقعا دولتها تاکنون استراو تزی مدون و منظمی را در سیاست خارجی پایه ریزی و اجرا نموده اند؟ این گفته که هیچ دشمنی جاودان نیست پاسخ تهدیدات دشمنان ملت ایران است؟ و یک سوال ظریف آیا به این موضوع که "امریکا شیظان بزرگست" باور داریم و اساسا آیا دشمنی با شیطان در قرآن کریم جاودان خوانده شده است یا خیر؟
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها