هفتهنامه فرانسوی نوول ابزرواتور در تبیین مطلب فوق نوشت: ایران از همان
آغاز انقلاب اسلامی آرزو داشت یک دیپلماسی منطقهای برای خود در محدوده
میان آسیای مرکزی، افغانستان و پاکستان، خاورمیانه و قاره آفریقا تعریف
کند.آنتوان اسفر نویسنده این تحلیل میافزاید: در جنگ میان عراق و ایران در
سالهای 1980-88 تنها کشور عربی که از ایران پشتیبانی کرد سوریه بود که
حکومتش را علویها- یعنی یکی از شعبههای مذهب شیعه- اداره میکردند. از
درون این جنگ، ایران نه تنها بعنوان یک قدرت منطقهای بیرون آمد، بلکه خود
را به مثابه واتیکان شیعیان نمایان ساخت.
نویسنده آنگاه به حادثه یازده
سپتامبر و ظهور القاعده میپردازد که باعث ایجاد یک ائتلاف جهانی علیه
تروریسم شد و به مداخله نظامی در عراق انجامید. وی مینویسد: این حوادث یک
هدیه غیرقابل انتظار برای ایران بود که باعث شد همه قدرت در عراق به شیعیان
تفویض گردد و همچنین شاهراهی در مقابل ایران گشود که یک مسیر طولانی از
بغداد تا دمشق را پوشش میداد و در لبنان بویژه تا مرزهای جنوبی این کشور،
یعنی تا قلب استحکامات حزبالله ادامه مییافت.
نوول ابزرواتور
خاطرنشان کرد: «لااقل از قرنها پیش تاکنون، هرگز میراثداران تاریخ ایران
حتی در رویاهایشان نمیگنجید که مذهب شیعه، چنین محور مقتدر ژئوپولیتیکی در
منطقه ایجاد کند، بطوری که امپراطوری پارس به یک قدرت مدیترانهای تبدیل
گردد. این پیروزی نتیجه رفتارهای آمریکا و متحدان غربیاش در عراق است. با
اتکا به این تصویر حالا بیشتر میتوان فهمید که چرا ایران بیقید و شرط از
حکومت سوریه دفاع میکند و نمیخواهد اجازه دهد که یکی از پایههای اصلی
قدرتش در خاورمیانه فرو ریزد».