سرویس فرهنگی
پایگاه 598 / اكثر سينماگران معتقدند سینمایی كه میتواند تماشاگر را با خود به دنیای
دین و معنويت ببرد و يا نوعی شناخت و باور شهودی مبتنی بر آموزهها و
تعالیم دینی به تماشاگر خود منتقل كند، سینمایی دینی است، البته برخي پا
را فراتر نهاده و ميگويند: فیلمسازی كه خود به شناخت یك عالم روحانی و
دینی میكوشد با ابزار رسانهای خود تماشاگر را هم با آن عالم دینی آشنا
كند و او را به سوی آن سوق دهد، محصول كارش فيلم ديني است. در اين نوشتار
ما برآنيم تا با نقد اين تعريف كلي آن را به دو حالت تفسير كنيم؛
اول آنكه؛ ما اين عنوان را به صورت موقت براي اينگونه سينما ميپذيريم
هرچند با آنچه برخي صاحبنظران انديشهي اسلامي در عرصهي فرهنگ سينما
مغايرت دارد، كه در بخش بعدي اشاره خواهيم كرد، به بيان ديگر اين تعريف كه
سينماگران از سينماي ديني دارند و ما آن را فعلا پذيرفتهايم فارق از
بازيگر و ساير اركان سينما است و صرفا متن يا ديالوگ ديني را در بر
ميگيرد، يعني اگر در يك داستان كاملا ديني بازيگراني نقش بازي كنند و
فيلمي بسازند، اين سينما، سينماي ديني است و تأثير آن گسترش فرهنگ ديني
است، اگر چه آن بازيگران در عالم خارج از فيلم، خلاف داستان فيلم عمل
ميكنند و مردم آنها را ميبينند در حاليكه پايبند به دين نيستند و همگان
ميدانند كه تنها نقشي را بازي كردهاند.
آنچه بسيار ذهن را مشغول ميكند اين سؤال است كه آيا با اين وجود اين
سينما ميتواند مؤثر باشد و فرهنگ اسلامي را گسترش دهد؟ و يا برعكس باعث
نوعي وادادگي و سطحيسازي اركان دين و گسترش اباحيگري ميشود؟ به گونهاي
كه دختران و پسران جوان و همهي مخاطبان اين تلقي برايشان ميشود كه
ميتوان اينگونه بود و آنگونه بازي كرد و اساسا مقولهي فيلم چيزي
عليحده است و ربطي به شخصيت بازيگران و ساير اركان سينما ندارد؟ يعني
حاصل اين سينما ظاهرگرایی و عوامزدگی است، در اين حالت سينما يك فرهنگ
نيست بلكه براي سازندگان آن تجارت و براي مخاطبان تفريح است.
براي مثال تصور كنيد در ماه مبارك رمضان سريالي و يا فيلمي سينمايي با
مضامين ديني پخش ميشود و همزمان با آن تصاوير دختر نقش اول فيلم اما نه
با حجاب و عفافي كه در فيلم بازي ميكند بلكه با وضعيتي كاملا غير ديني و
مخالف با آيات قرآن در باب حجاب و عفاف بين مردم و جوانان در قالبهاي
اينترنت يا بلوتوث پخش مي شود، آيا از نظر شما اين فيلم ميتواند در جوان
ما ايجاد انگيزههاي ديني كند؟ و يا حقيقتا اثري كاملا منفي و ضد ديني
خواهد گذاشت؟
شكي نيست كه تأثير اين حركت دوگانه عادي سازي گناه و طبيعي
دانستن دوگانگي است، هر چند به بهترين نحو ممكن نقش خود را بازي كرده
باشد، شما وقتي از فروشگاه يك بسته شامل سه حلقه سيدي فيلم طلا و مس را
ميخريد حقيقتا نقش اول زن فيلم را بهگونهاي كاملا حرفهاي و به بهترين
شكل ممكن تا پايان فيلم در حلقهي دوم مشاهده ميكنيد، اما وقتي حلقهي
سوم را از روي كنجكاوي براي مشاهده ي پشت پردهي فيلم مشاهده ميكنيد تمام
ساختار ذهني شما فروميريزد و اولين سؤال در ذهن شما اين است كه اين
بازيگر آيا مثبت بودن نقش خود را قبول ندارد؟ اگر دارد پس چرا در عالم
خارج از فيلم نشاني از آن ارزشها كه پرستار بيمارستان به آنها اعتراف
ميكند نيست؟ شايد او فقط بازي ميكند و اينها همهاش براي تماشا و سرگرمي
است؟ اصلا اين دوگانگي عين واقعيت است، !! و اين همان شبهه اي است كه تمام
ساختار فرهنگي را در ذهن مخاطب ويران ميكند.
خطر آنجايي است كه رسانههاي ملي در پايان اكران اين فيلمها و سريالها در
مراسمهاي جشني از اين بازيگران عرصهي دين در ملأ عام تقدير ميكنند و اين
بازيگران با وضعيتي كاملا متفاوت وبلكه مخالف نقش خود مورد تشويق قرار
ميگيرند. در اينجا مخاطب جوان ما در ذهن خود ميگويد اگر آنچه را بازي
كردهاند درست و يا حداقل بهتر بوده پس چرا خودشان آنگونه نيستند. فلذا
تنها اثر اين سير فيلمسازي ديني، چيزي جز اباحيگري و عاديسازي مقيد
بودن و نبودن نخواهد بود. بنابراين باید گفت كسانی كه میكوشند با سوء
استفاده از عنوان سینمای دینی آن را در ظواهر صرف نشان دهند نه تنها
سینماگر دینی محسوب نمیشوند بلكه سود جویانی هستند كه ضرر و خطر آنها به
مراتب از ضرر و خطر سینماگران غیردینی بیشتر است.
دوم آنكه؛ سينماي ديني ديگري نيز متصور است و البته اندكي هم وجود خارجي
دارد اما نه آنقدر كه به كار آيد، و آن سينما را ما به نام سينماي متدين
معرفي ميكنيم و البته در اين سينما برخلاف سينماي ديني ارزشهاي مطرح در
فيلم با تمام اركان سينما در عالم خارج هم همراه است، البته ممكن است در
عالم سينما بر اساس اقتضاء اين عالم بزرگنمايي و يا اندكي قصهسرايي بشود
اما آنچه در اذهان مخاطبان مشخص است اين است كه فلان بازيگر متدين هم هست
و فقط نقش بازي نكرده و يا فلان فيلمساز شخصيتي مذهبي هم دارد و تنها به
سينماي ديني به عنوان يك حرفه و يا صنعت نمينگرد.
بنابراين سینمای متدين چندان تعریف فرمگرایانهای ندارد و تنها در
تأثیرگذاری بر مخاطب است كه ارزیابی میشود آن هم تأثير ماندگار و عميق و
نه از نوع احساسي و زودگذر، تأثيري كه با مشاهدهي نقش اول يا دوم فيلم در
يك برنامهي تلويزيوني و يا در خيابان و رستوران فرو نريزد و ديگران به
يكديگر نگويند كه اين همان فلان بازيگر نقش مثبت آن فيلم است!! ببين حالا
با چه وضعي ميچرخد!! اينها خودشان هم چيزي كه ميگويند و بازي ميكنند
قبول ندارند.!
بنابراين صرف ساختن سوژههاي معناگرا و ديني نميتواند در تعميق بينش ديني
و حساسيت ديني در جامعه مأثر باشد، بلكه آنچه اين اثر ديني را مؤثر و
فرهنگساز ميكند ماندگاري ارزشها در اركان فيلم، اعم از فيلمساز،
فيلمنامه نويس، بازيگر و ... در متن جامعه است.
نتيجه؛ آنكه امروز و با گذشت بيش از سه دهه از آغاز انقلاب اسلامي سينماي
پيش روي ما سينمايي نيست كه بتوان بر حد قابل توجهي از آن نام سينماي
متدين گذاشت، فلذا اين عرصه نيازي مبرم به تجديدنظر و تحولي اساسي دارد،
در اين راستا پيشنهادهاي ذيل به نظر قابل بررسي است؛
1. رسانهي ملي و دستگاههاي دولتي بايد توجه داشته باشند كه امام
خامنهاي اخيرا تذكر دادند نبايد به بهانهي عدم تحقق برخي اهداف مادي از
اصول صرفنظر كرد و يا به حداقل آن راضي شد، بنابراين نبايد به بهانه ي
قهر چند بازيگر و يا به قيمت همراه دانستن و همراه نشاندادن چند
فيلمساز، اصول اسلام و انقلاب اسلامي را زير سؤال برد و ارزشهاي غير ديني
را مورد تقدير قرار داد و در جشنها و همايشها عروسكهاي بزككردهاي را
كه آلت دست هواپرستان است را به نمايش گذاشت.
2. حركت مثبتي كه سالها پيش در راستاي رسيدن به سينماي متدين انجام شد و
متأسفانه در حد ابتدايي ماند را بايد ادامه داد، روند جذب و پرورش
فيلمسازان انقلابي و متدين، فيلمنامه نويسان و بازيگران متعهد را بايد
به گونهاي برنامهريزي شده و با همكاري چند دستگاه ازجمله وزارت ارشاد و
رسانهي ملي ادامه داد.
3. اين سخن از اساس باطل است كه سينما نبايد دولتي باشد و دولت نبايد در
آن دخالت كند، آيا دولت بايد در عرض يك خيابان و يا متراژ يك پاركينك
دخالت كند اما در اركان فرهنگ كشور دخالت نكند؟! اين سخن اولا از غرب آمده
و متناسب ساختار اجتماعي لائيك غرب است و ثانيا بايد توجه داشت كه در يك
نظام فرهنگي مبتني بر اسلام ميبايست بر اساس آيات قرآن صاحبان مناصب و
قدرت تمام توان خود را براي تحقق اهداف اسلام بهكار گيرند، و اتفاقا دولت
نه تنها بايستي تماما سينما و ساير محصولات فرهنگي را راهبري كند بلكه
بايد دائما به هر نحو ممكن سينماي متدين را تقويت و گسترش دهد.
4. به نظر مي رسد براي رسيدن به يك سينماي متدين در حد مطلوب ميبايستي
ابعاد مشاوران مذهبي و اسلامشناسان هنرمند را در رسانهي ملي و وزارت
ارشاد گسترش داد، در اين راستا استخراج هنرمندانه داستانهاي اسلامي و
سازنده از خلأهاي بزرگ سينماي امروز است.