به گزارش پایگاه 598 به نقل از تسنیم؛ روبین رایت، گزارشگر نشریه تایم با حضور در ایران گزارشی درباره قربانیان حملات شیمیایی عراق و آثار این تسلیحات که هنوز هم در کشورمان قربانی میگیرد پرداخته است. وی مینویسد: حسن حسنی سعدی تقریبا سی سال است که از تأثیرات ناشی از تسلیحات هستهای در شرف مرگ قرار دارد. سعدی هنوز لحظاتی را به یاد دارد که فهمید هواپیماهای جنگی عراق بمبهایی متفاوت با بمبهای معمولی بر سر آنها میریزند. وی میگوید: "میدانستم، به خاطر بوی سیر." این بو، بوی زننده و تند گاز خردل بود.
مرگ ناشی از گازخردل بسیار مهیب ترسناک است؛ نجات یافتن از این گاز نیز چنین حالتی دارد. این گاز به شدت به پوست آسیب رسانده و آن را بد شکل میکند، ریهها و و غشاهای مخاطی را از کار میاندازد، و اغلب منجر به کوری میشود. برخلاف گاز اعصاب، هیچ پادتنی برای این گاز وجود ندارد. سعدی که در آن زمان 18 سال داشت در شدیدترین جنگ مدرن خاورمیانه – مناقشه هشت ساله بین ایران و عراق – حضور داشت. وی از حمله عراق در جزیره استراتژیک فاو در سال 1985 نجات یافت. در عرض چند ساعت، بدن وی به شدت دچار از کار افتادگی گشته و چشمانش بینایی خود را از دست دادند. وی در مصاحبه با موزه صلح تهران، سازمانی که به آموزش و مستندسازی تسلیحات کشتار دستهجمعی اختصاص یافته است، گفت: "آخرین چیزی که یادم میآید استفراغ سبز بود."
ایران هماکنون بزرگترین آزمایشگاه دنیا برای مطالعه تأثیرات تسلیحات شیمیایی است. یکی از دلایل این امر وجود تعداد زیادی ایرانی است که قربانی این تسلیحات شدهاند. اما دلیل دیگر پدیدهای است که مطالعه کمی درباره آن صورت گرفته است یعنی افرادی که در معرض مقدار کمی از این مواد شیمیایی قرار گرفتهاند. در سال 1991، یک گزارش سازمان سیا که از طبقهبندی محرمانه خارج شده بود فاش کرد که بر اثر حملات مداوم عراقیها با گاز اعصاب و سایر گازهای سمی در دهه 1980 در حدود 50 هزار ایرانی کشته شدهاند. گاز خردل – در سه شکل غبار، مایع و بخاری – بیش از هر گاز دیگری در جنگ مورد استفاده قرار گرفت. این گاز درون بمبهای هواپیماها و توپخانهها قرار داده شده و سپس به سمت خطوط مقدم و پشت جبهه، شامل بیمارستانها، شلیک میشدند.
سالها بعد از جنگ، پزشکان ایرانی متوجه شدند بیماریهای تنفسی با علائم جانبی نامعمول شدند – از کار افتادگی قرنیه، پوسیدگی دندانها و زوال تدریجی عقل، ترکیبی از نشانههای گاز اعصاب – شروع به کشتار کهنهسربازانی که در خطوط مقدم حاضر نبودند، کرده است. غیرنظامیها نیز جانشان را از دست میدادند.
بنابراین، در سال 2000، دولت یک برنامه رسانهای گسترده آغاز کرده و از کسانی که در مناطق مشخص زندگی میکردند در خواست کرد که خود را تحت معاینات پزشکی قرار دهند. دلیل این مسأله در تبلیغات رسانهای بیان نشده بود. پزشکان به زودی این الگوی بیماری را به عنوان آلودگی ثانویه به گاز خردل تشخیص دادند. دکتر فرهاد هاشمزاده در سال 2002 به من گفت: "ما احتمالا تنها قسمت بالای کوه یخ را دیدهایم. شاید هنوز بخش اعظمی از قربانیان را مشاهده نکرده باشیم. دستکم 20 درصد از بیماران کنونی غیرنظامیهایی هستند که فکر میکردند به قدری دور بودهاند که تحت تأثیر قرار نگرفتهاند."
از آن زمان تاکنون، ارقام بیماران ناشی از تأثیرات تأخیری و پیشبینی نشده گاز خردل افزایش بسیاری یافته است. دکتر شهریار خاطری، یکی از متخصصین ارشد ایران در حوزه قربانیان تسلیحات شیمیایی، میگوید که هماکنون 70 هزار نفر ثبت نام کردهاند. بخش اعظمی از این افراد در معرض مقدار کمی از این ماده قرار گرفتهاند اما هماکنون در شرف مرگ هستند.
دکتر خاطری که درباره سرنوشت خودش نیز مطمئن نیست میگوید: "ما هماکنون میدانیم که دوران نهفتگی میتواند تا 40 سال نیز باشد." وی در سن 15 سالگی و پس از اینکه برادرش در جنگ کشته شد، داوطلب اعزام به جبهه شد. وی در سال 1987 و در زمان نبرد برای کنترل بندر جنوبی خرمشهر در معرض گاز قرار گرفت. وی پس از جنگ به دانشکده پزشکی رفت و حامعه حمایت از قربانیان تسلیحات شیمیایی را بنیان نهاد.
پزشکان ایرانی میگویند که شمار نهایی قربانیانی ایرانی تسلیحات شیمیایی عراق ممکن است در نهایت به 90 هزار نفر برسد، برابر با تعداد قربانیان تسلیحات شیمیایی در جنگ جهانی اول.
در همین حین، ایران سعی زیادی کرده تا از قربانیان مراقبت کند. سعدی تاکنون هشت عمل جراحی را پشت سر گذاشته تا قرنیههایش را درمان کند اما هنوز هم مجبور است ساعتش را جلوی صورتش قرار دهد و نور خورشید نیز دردآور است. وی چندین نوع دارو مصرف میکند تا به تنفساش کمک کنند اما هنوز هم سرفههای دردناکی دارد. وی کار نمیکند، دولت ایران به وی مقرری از کار افتادگی میدهد. با این حال، برخی اوقات به صورت داوطلبانه در موزه صلح تهران حاضر میشود تا داستانش را بازگو کند.
در تهران، قربانیان تسلیحات شیمیایی اغلب در بیمارستان سامان بستری میشوند، تأسیساتی اندوهناک که قبل از انقلاب 1979 بیمارستان آمریکایی تهران نامیده میشد. ابوالفضی افضلی، یکی از 22 بیماری است که در زمان ملاقات از این بیمارستان در دسامبر گذشته، برای زندگی تقلا میکرد. وی گفت: "یکی از آرزوهای این است که بتوانم نفسی عمیق بکشم."
پزشکان ایرانی میگویند که تحریمهای آمریکا وضعیت را بدتر کردهاند. کالاهای انساندوستانه از نظر فنی معاف از تحریمها هستند اما بانکهای بینالمللی اغلب تمایل نداشتهاند که مبادلات مالی را حتی در صورت قانونی بودن به علت ترسی از پیامدهای آن انجام دهند.
احمد زنگیآبادی، نمایندگی قربانیان ایران را در کنفرانس سال 2013 در سازمان منع تسلیحات شیمیایی بر عهده داشت که سال گذشته توانست جایزه صلح نوبل را دریافت کند. با این حال وی دیگر نمیتواند حرکت کند. وی به صورت عمودی در آپارتمان کوچکش میخوابد زیرا تحمل تقلای نشستن و ایستادن برای ریههای وی بسیار سخت است. وی با یک دستگاه اکسیژنرسانی مخصوص زنده است. این دستگاه اکسیژن را به درون ریههای وی فشار میدهد و با هر تنفس صدایی آهسته به مانند خفهشدگی ایجاد میکند. اما وی در دستیابی به اسپریهای تنفسی که توسط شرکتهای آمریکایی ساخته میشوند، دچار مشکلات فزایندهای است. وی میگوید: "زندگی در چهار ماه گذشته تبدیل به یک زندان شده است."
تأثیرات بلندمدت جنگی که در سال 1988 پایان یافته و زندگی در حدود 1 میلیون عراقی و ایرانی را گرفت، هنوز هم جهانبینی ایران را تعریف میکند. این امر به مانند تحریمهای اقتصادی که [ادعا میشود] تهران را به پای میز مذاکره با شش قدرت جهانی کشانده، مهم است. ناصر هادیان، از محققین علوم سیاسی در دانشگاه تهران، میگوید که ایران در نتیجه این جنگاز "تنهایی استراتژیک" رنج برده است.
اولین درسی که آموختیم این بود که ایران حتی زمانی که قربانی تسلیحاتی میشد که توسط قوانین بینالمللی پس از جنگ جهانی اول ممنوع شده بودند، متحدی نداشت. پس از اینکه سازمان ملل استفاده مداوم عراق از تسلیحات شیمیایی را تأیید کرده اما جهان خارج به حمایت یکپارچه از صدام حسین ادامه داد، تهران احساس کرد منزوی شده و مورد خیانت قرار گرفته است. همسایگان ایران به وی کمک کردند. اروپاییها و روسها به وی سلاح فروختند.
آمریکا نیز شریک جرم بود. واشنگتن درباره تجهیزات و قدرت نفرات ایران اطلاعات در اختیار بغداد میگذاشت تا به عراق کمک کند که در سال 1988 جزیره فاو را اشغال کند. عراق باری پس گرفتن این جزیره به صورت گسترده از تسلیحات شیمیایی استفاده کرد.
خاطری میگوید که احتمالا تلفات نهایی تا سالها نامشخص باقی بماند. وی میگوید: "بخش اعظم افرادی که در معرض تسلیحات شیمیایی قرار داشتند در آن زمان ثبت نشدند. بنابراین، هر روز، پس از گذشت سیسال از این جنگ، موارد بیشتری ثبت میگردد."