کد خبر: ۱۹۸۴۲
زمان انتشار: ۱۶:۳۹     ۲۰ شهريور ۱۳۹۰
بولتن نیوز – سرویس بین الملل : باربارا اسلاوین خبرنگار مشهور آمریکایی اخیرا به مناسبت حوادث یازده سپتامبر و نقش آن در روابط فی مابین جمهوری اسلامی و ایالات متحده در یادداشتی در خبرگزاری ips به تحلیل وادادگی های دولت اصلاحات درمقابل غرب و اشتباه آمریکا در استفاده نکردن از این فرصت ها می پردازد .این خبرنگارحوزه خاورمیانه که تاکنون در خصوص مسائل مختلف ایران اظهار نظرهای گوناگونی کرده است  در تحلیل خود اشاره می کند که از میان تمامی اشتباهات و فرصت های از دست رفته ای که از خصوصیات سیاست خارجی آمریکا پس از یازده سپتامبر 2001 است، هیچ کدام به اهمیت عدم سعی در پیشبرد روابط با ایران نبوده است.

اسلاوین در این مقاله می نویسد : اگر دولت جورج بوش به پیشنهادات ایران جواب می داد، می توانست یک متحد قوی علیه القاعده پیدا کند، مهار عراق آسانتر می شد و تمایل ایران به دستیابی به سلاح های هسته ای و مخالفت با طرح صلح اعراب و اسرائیل را کاهش می داد.برخلاف عکس العمل بسیاری کشورهای عرب، که مردمشان حوادث یازده سپتامبر را تنبیه آمریکا بدلیل هواداری اش از اسرائیل می دانستند، در ایران هم مقامات دولتی و هم شهروندان معمولی با قربانیان آن همدردی صمیمانه داشتند.

این خبرنگار آمریکایی همچنین تصریح می کند : دولت محمد خاتمی با پشتیبانی رهبر انقلاب آیت الله علی خامنه ای، به شدت از تلاش های آمریکا برای سرنگونی دولت طالبان و روی کار آمدن یک دولت جدید در افغانستان حمایت کرد. اما دستخوش آن از سوی آمریکا در زمره محور شرارت قرار گرفتن ایران همراه با صدام حسین رئیس جمهورعراق و رهبر کره شمالی بود.تلاشهای ایران برای برقراری روابط با آمریکا  در خصوص مسائل منطقه خاورمیانه، برخلاف این ضربه سیاسی ادامه یافت. از پاییز 2001 تا می 2003هر ماه ملاقات های تک به تکی بین مقامات تقریبا ارشد ایرانی و دیپلمات های آمریکایی در اروپا صورت می گرفت که درمورد افغانستان و طراحی اشغال عراق بود.

باربارا اسلاوین در ادامه نوشتار خود تاکید می کند : جیمز دوبینز، نماینده ویژه آمریکا در افغانستان بعد از حوادث 11سپتامبر، یکی از مذاکرات مهم در مارس 2002 و دو ماه پس از سخنرانی بوش با عنوان " محور شرارت" را بیاد دارد که یک ژنرال ایرانی پیشنهاد کرد کشورش در تعلیم بیست هزار نیروی ارتش افغانستان کمک کند. دوبینز، سال گذشته در مقاله ای در فصل نامه واشنگتن نوشت که وزیر امورخارجه وقت  آمریکا، "کالین پاول" این پیشنهاد را بسیار جالب دانست و به وی گفت که موضوع را با مشاور امنیت ملی وقت کاندولیزا رایس در میان بگذارد. رایس این پیشنهاد را در دستور جلسه شورای امنیت ملی با عضویت دونالد رامسفلد، مطرح کرد. وقتی ما به آن مسئله در دستور جلسه رسیدیم، من بار دیگر جریان مذاکراتم را با ایرانیان تکرار کردم. رامسفلد چشمش را از روی کاغذ بر نداشت. وقتی صحبت من تمام شد، وی چیزی نگفت و سوالی نکرد. شخص دیگری هم سوالی نداشت. پس از مکثی طولانی، با درک اینکه کسی آمادگی قبول مسئله را ندارد، رایس به موضوع بعدی دستور جلسه پرداخت.                                       

این محقق مسائل خاورمیانه  با ادامه اظهارات دوبینز اشاره می کند و می نویسد : امکان داشت که پیشنهاد ایران را با درجه کمتر و دیگر طرف های ذینفع از جمله هند و پاکستان شراکت می دادیم. " ایرانی ها در ذهنشان هدف بالاتری که ارتباط با آمریکا بود را  روشن کرده بودند."   

این الگوی جواب ندادن آمریکا به ایران ادامه داشت.در بهار 2003 آمریکا جوابی به پیشنهاد ایران برای مذاکرات سازنده که به وزارت خارجه فرستاده شد نداد، هیچ پاسخی به پیشنهاد تبادل اعضای ارشد القاعده در مقابل اعضای گروه ایرانی مستقر در عراق نداد و در سال 2006 نیز هیچگونه جوابی به نامه رئیس جمهور محمود احمدی نژاد به بوش داده نشد. در آن زمان، البته قدرت در منطقه به طرف ایران متمایل بود و قدرت آمریکا بدلیل درگیری با مسائل داخلی عراق و طالبان در افغانستان کمرنگ شده بود.

 دوبینز گفت: همکاری ایران در افغانستان با توجه به نزدیکی طالبان به پاکستان نمی توانست موثر باشد. البته درمورد عراق این همکاری می توانست متفاوت باشد زیرا 50 درصد خشونت ها از 2003 توسط شبه نظامیان شیعه انجام می شد که یا تحت حمایت ایران هستند یا ایران می تواند بر آنها فشار وارد کند.

 

باربارا اسلاوین ادامه می دهد :اشخاصی که در دولت بوش، با تجدید روابط با ایران مخالف بودند مدعی بودند که  برقراری روابط با ایران، رژیم  ایران را تقویت می کند و ایران  از برخی حملات علیه آمریکایی ها  وگروه های ضد اسرائیلی  حمایت می کند و قوی تر می شود. با اینحال پیشرفت در روابط ایران و آمریکا در زمان خاتمی می توانست موقعیت اصلاح طلبان را تقویت کند و حتی می توانست از انتخاب اصولگرای نو احمدی نژاد جلوگیری کند.

پرهیز آمریکا از مذاکره با ایران در مورد برنامه هسته ای، باعث قطع آن برنامه نشد و غنی سازی گسترش یافت.

دولت باراک اوباما می خواست این مسئله را اصلاح کند و در 2009 به دنبال بهبود روابط با ایران بود. با اینحال انتخابات ریاست جمهوری سال 88 و وقایع پس از آن صحنه سیاسی ایران را دگرگون کرد و  پیشرفت در جبهه دیپلماتیک آمریکا و ایران را غیرممکن کرد.

امروز انفعال و وادادگی دولت اصلاحات در متمایل شدن به غرب و قبول هرگونه خفت برای ایجاد رابطه با کشوری که امام راحل اساس جمهوری اسلامی را بر مخالفت با آن کشور بنا نهاد برکسی پوشیده نیست . سیاست خارجی دولت اصلاحات از ابتدای روی کار آمدن این دولت بر پیدا کردن راه کاری برای ارتباط با دولت ایالات متحده استوار بود و در این میان برخی دولتمردان و مسئولان سیاست خارجی وقت شاید تنها راه خود را در دادن هرگونه امتیاز به غربی ها برای جلب توجه آنان می کردند اما نتیجه جز خواری و خفت چیزی نداشت . این تحلیل خبرنگار آمریکایی به خوبی نشان می دهد که تحلیل گران برجسته آمریکا از تعلل دولتمردان کشورشان در مقابل موضع انفعالی دولت اصلاحات بسیار ناراحت هستند چرا که ایالات متحده می توانست از فرصت ضعف ایران در آن دوران استفاده کند و به راحتی تهران را با خود همراه سازد . متاسفانه معلوم نیست چرا باید نمایندگان ارشد کشورمان که به نام اصلاح طلبی روی کار آمدند کار را به جایی برسانند که برخی بخواهند چنین فکر و تحلیل کنند . شاید با این تحلیل بتوانیم به خوبی به ماهیت این که چرا به صادق خرازی سفیر وقت ایران در سازمان ملل متحد سفیر تسلیم لقب داده بودند برسیم .

دولت اصلاحات در هشت سال حضور خود در صحنه قدرت سیاسی و اجرایی کشور نه تنها در خیلی عرصه های داخلی کشور بسیار ضعیف ظاهر شد بلکه در سیاست خارجی کشور نیز چیزی جز وادادگی و دلبستگی به سیاست های به انحطاط رسیده غرب نداشت و تحلیل اخیر خبرگزاری آمریکایی ips نیز تنها یک نمونه از این اشتباهات فاحش و خیانت های بزرگی است که دولت اصلاحات نسبت به مردم روا داشته است .
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها