در ابتدای کلام عرض احترام، ادب و تواضع دارم خدمت همه عزیزان و بزرگان حاضر در این جلسه. در نشست امشب که به نظر بنده یک نشست استثنایی است و جمع کثیری از بزرگان هنر و رسانه دور هم جمع شدهاند، جا دارد از حضور گرم همه شما به خصوص بزرگان و پیشکسوتان تشکر کنم.
همین جا عرض کنم که هنرمند ارجمند جناب آقای محمدعلی کشاورز هم علیرغم کسالتی که داشتند دعوت مار پذیرفتند و در جمع ما حاضر شدند اما از آنجائیکه حال ایشان مساعد نبود اصرار کردیم که تشریف ببرند و از همین حضور گرم ایشان قدردانی کردیم. مجدداً از محبت ایشان به این جمع شایسته تشکر میکنم. استاد ارجمند دیگری که در جمع ما حضور دارند، جناب آقای علی نصیریان هستند که نامشان برده شد به دلیل اینکه قرار بر این بود که سرو جشنواره ما قرار بود با قرار دادن آخرین قطعه پازل که در دستان ایشان بود، تکمیل شود که متأسفانه به دلیل ترافیک به این جلسه با تأخیر رسیدند. همین جا عرض کنم که ایشان در کنار همه شایستگیهایشان بسیار منظم و مقیدند در شرکت در این سبک از جلسات و حضور منظم ایشان برای دیگران الگو است.
در رابطه با جناب آقای نصیریان باید عرض کنم که مطلبی را به یاد دارم که دریکی از انتخاباتهای گذشته، ایشان را دیدم که رأس ساعت و در همان ابتدای زمان آغاز انتخابات برای حضور در انتخابات حضور بهم رسانه بودند. یکی از خبرنگاران ما در گفتوگو با ایشان از آقای نصیریان پرسیده بودند که چرا انقدر زود تشریف آوردید؟ که ایشان در پاسخ به خبرنگار گفتند که «در کار خیر باید عجله کنیم. این وظیفهای است که بر عهده ما است.» به خاطر دارم که چند دقیقه بعد که فرمایشات رهبر معظم انقلاب در هنگام رأی دادن ایشان از رسانه ملی پخش شد اولین توصیه مهم رهبر معظم انقلاب هم همین بود که در کار خیر باید عجله کنیم و بنده ترجیح دادم همین ابتدای صبح در این انتخابات شرکت کنم.
آقای نصیریان در عرصه هنر هم کارهای بسیار بزرگ و خوبی داشتند. در همین رابطه بازی شایسته ایشان در فیلم سینمایی «شکارچی شنبه» ساخته آقای پرویز شیخ طادی که در جمع ما حضور دارند را یادآوری میکنم. بازی فاخر ایشان ارزش دیگری به این کار داد. چندین بار از لسان رهبر معظم انقلاب شنیدم که فرمودند بازی جناب آقای نصیریان این فیلم را باورپذیرتر کرد. در یک نمونه دیگر به یاد دارم که در سال 1375 برنامهای برای رفتن به گلزار شهدا داستیم که در هتل لاله قرار ما برای عزیمت به گلزار شهدا بود. در آن روز ایشان اولین فردی بود که تشریف آوردند اما ایشان از سر یک صحنه فیلمبرداری از یزد آمده بودند و به جمع همکاران خود در یزد گفته بودند که برنامه سازمان این است که برای تجدید میثاق با شهدا و امام بروند و من باید خودم را برسانم. به یاد دارم بعد از برگزاری مراسم ما از ایشان برای ناهار دعوت کردیم که گفتند بلیط برگشت دارند و فرصت حضور ندارند. باید به یزد برای ادامه فیلمبرداری برمیگشتند. باز هم به این مناسبت از ایشان تقدیر و تشکر میکنم.
از همه همکاران، هنرمندان پرتوان و ارزشمند کشور به ویژه فعالان در خانواده بزرگ صداوسیما که امشب صدها چهره برجسته کشور را در حوزههای مختلف هنری از میان آنان میبینیم و جمعی از آنان در این جشن حضور دارند، به واسطه تلاشهایشان تشکر میکنم. همگی این بزرگواران از بیتالمال مسلمین و کشور اسلامی محسوب میشوند و چه سرمایهای از کارهای فاخری که به وسیله آنان انجام شده است، بزرگتر است. در این 3 ساعتی که برنامه را دیدم مشاهده کردم چه کارهای بزرگی در صداوسیما صورت گرفته که هر برنامه آن مخاطبان خاص و زیاد خود را دارد. از برنامه های گفتگو محور گرفته تا برنامههای نمایشی و سریالها و ... . جمع محدود شما، نمایندگانی هستند از هزاران و 10ها هزار نفری که در جمع رسانه ملی تلاش میکنند و مدیریت افکار عمومی جامعه و مسئولیت فرهنگ به دست شماست. در این جلسه فرصت را مغتنم میشمارم و به نوبه خود از همگی شما قدردانی میکنم.
همچنین از حضور خانواده معظم شهدا که صاحبان اصلی هنر هستند، تقدیر میکنم. همانطور که امام راحل(ره) فرمودند: شهادت هنر مردان خداست و بالاترین مرتبه هنرمندی را شهدا آفریدند که با مقاومت و ایثار جان خود راه را برای سعادت ملت ایران باز کردند. از همه سپاسگزارم به ویژه از استاد ابراهیم دینانی که به همراه خانواده خود در این جمع حضور پیدا کردند. خیلی از افراد تحمل اینکه یک هفته برنامه ایشان نباشد، را ندارند.
تصمیم داشتم دو مطلب را در این جلسه عرض کنم که به علت کمی وقت از یک مطلب عبور میکنم. مطلبی که درباره جایگاه هنر و هنر متعالی با استناد به کلام حضرت امام تهیه کرده بودم.
رئیس سازمان صداوسیما بخش اصلی سخنان خود را به واکنش به صحبتهای بحثبرانگیز حسن روحانی، رئیسجمهور ایران در دیدار با هنرمندان اختصاص داد، به ویژه بخشی از صحبتهای روحانی که در آن از هنرمندان خواسته بود که برنامه هایشان را امیدوارکننده بسازند و مردم را امیدوار کنند.ادامه صحبتهای ضرغامی را بخوانید:
بعد از فرمایش آقای رئیسجمهوری، یکی از همکاران ما که هم در سینما و هم در تلویزیون سابقه زیادی دارد؛ به حرفهای آقای رئیس جمهور اعتراض کرد. با این دو استدلال. اول اینکه اعتراض کردند که اینجور صحبت کردنها؛ بخش نامهای و دستورالعملی است و داشتن لحن آمرانه در گفتگو باهنرمندان نگاه درستی نیست؛ هنرمند باید آزاد باشد و آن چیزی که خودش انگیزه دارد را خلق کند و هرگونه اجبار به یک کار خاص، خلاف آزادمنشی در فضای هنری است.نکته دومی که منتقدان به حرف رئیسجمهور، استدلال میکنند هم این است که هنرمند باید واقعیتهای جامعه و آسیبها و مشکلات را ببیند و در مورد آن کار بسازند.
من این مطلب را بهانه کردم که در دفاع از رهنمود رئیس جمهوری و در نقد نقد ایشان مطلبی را عرض کنم. چون معتقدم که نباید در جامعه بحثهای مجادلهامیز به شکلی انجام شود که شفافیت از بین برود و منازعه حیدری نعمتی راه بیافتد و عدهای با کاسبکاری و عدهای هم با نیت درست راه بیفتد و در جامعه دعواهایی بدون مبنا راه بیندازند. درست مثل همان بحثی که در اویل انقلاب در مورد فقه پویا و فقه سنتی راه افتاده بود و هر کدام برای خودشان استدلالهایی داشتند و دعوایی در سطح جامعه راه افتاده بود که حضرت امام با یک جمله دعوا را حل کرد. امام گفت: فقه سنتی جواهری در ذات خودش پویاست. پویایی ذاتی فقه سنتی است. همه منتظر یک دم مسیحایی بودند که این دعوا را خاتمه بدهد و امام این مساله را حل کرد. اینجا هم همینطور، من فکر میکنم باید حتما در مورد این مساله حرف زده شود تا تبدیل به یک منازعه بیفایده نشود.
من حتما باید در مورد امید چند جمله کوتاه بگویم؛ چون امید و امیدسازی از اولویتهای مهم رسانه ملی است. شاید مهمترین استدلالی که بر نقد سخنان رئیبس جمهوری قابل طرح بود این بود که هنرمند باید آزاد باشد و نباید اجباری روی هنرمند باشد و اگر اجباری باشد انگیزه هنرمند از بین میرود. در ادامه همین بحث هم هست که چیزی به نام کار سفارشی در فضای منتقدان ما مطرح میشود و با این برچسب خیلی از کارهای خوب کنار گذاشته میشود و نکته دوم هم این بود که آیا یک هنرمند نباید واقعیات را ببیند؟ نباید آسیب ها و مشکلات مردم را ببیند و رصد کند و طرح کند؟
چه کسی گفته است که منظور کسانی که میگویند کار امیدوارانه انجام دهد این است که در اثر هنری نباید نقد نباشد و نگاه نباید به واقعیات جامعه باشد؟ در این مساله هیچ اختلاف نظری وجود ندارد. اتفاقا این ویژگی یک نظام قدرتمند است که میل به آسیب شناسی داشته باشد و نقدپذیر باشد. همه بر کار مسطلند؛ کار را جلو می برند و نیاز به اصلاح و نقد هم دارند. بنابراین اصل مطلب اساسا این نیست که در تولیدات هنری نگاه به واقعیت و آسیبها نباشد. بلکه حرف اصلی این است که همه اینها باید در بستری از امید تولید شود و به مردم عرضه شود؛امید همه چیر انسان است؛ وقتی امید هست همه چیز هست. مادر با امید به فرزندش شیر میدهند. کشاورز با امید بذر در دل زمین میکارد و هر کس حرکتی میکند چشم به امید دوخته است. اتفاقا در بسیاری از فیلمهای هالیوودی، امید شاخصه برجسته است. بنابراین اگر بحث امید انجام میشود به این دلیل است که یک هنرمند در نگاه متعهدانه خود به گونهای حرکت کند که کسی که در مقابل اثر قرار میگیرد نهایتا بعد از استفاده از اثر هنری یک قدم به امیدواری نزدیک شود"
اینکه هنرمند نباید مورد اجبار و زور قرار گیرد و آنچه خودش به آن میرسد باید حرف اول را بزند،چیزی نیست که مورد اختلاف ما باشد. اصل انگیزه و اصل رسیدن به یک موضوع روشن در دل و جان هنرمند؛ چیزی است که همه به آن معتقدیم. هنرمندی که هنری خلق میکند باید با همه وجود احساس کند که به آن رسیده است تا آن را خلق کند.مولانا میگوید" آب کم جو تشنگی آور به دست تا بجوشد آبت از بالا و پست" این حرف و تفسیر زیبای آیت الله جوادی آملی از آن هم دقیقا به همین معناست که وقتی کسی تشنه میرود دنبال آب میرود؛ اگر کسی دنبال علم باشد تا چین می رود و این همان بحث انگیزه است.
اما این جا یک نکته ظریف وجود دارد: آیا صرف یک انگیزه شخصی و یک اولویت فردی در دنیایی که موضوعاتی و مسائل به شدت متنوع و گسترده و کثیر شده است برای خلق یک اثر هنری کفایت میکند؟ یا دیگران هم میتوانند در این مسیر به هنرمند کمک کنند و به او مشاوره بدهند. کسی که در حال حرکت است نیاز به راهنمایی و مشورت دارد. رابطه بین مدیران و هنرمندان هم در واقع همین است. خارج از تعارفات با بار ارزشی مثبت کلمه؛ کار مدیران صرفا یک کار اداری نیست. مدیران مشاور و همفکر هنرمندان هستند و به آنها کمک میکنند اینها در واقع حلقههای یک زنجیرند. هنرمند، تهیهکننده، برنامه ساز، رئیس شبکه، مدیرگروه، معاونت ، همه و همه با هم یک مسیر را میروند. من در دفاع از همه مدیران فرهنگی در همه نهادهای فرهنگی این را میگویم که ما باید جایگاه خودمان را خوب بشناسیم، گاهی اوقات هنرمندی کاری میخواهد بسازد؛ اما این مطلب نیاز به یک روتوش مدیریتی دارد برای عرضه به جامعه در رسانه. اگر این مشاورهها داده نشود خیلی از اثرها معلوم نیست به کجا میرود و چه سرنوشتی پیدا میکند.
ادامه دارد ...