به گزارش پایگاه 598 به نقل از جام، پوشاندن كعبه سابقهاي ديرينه در تاريخ
بيتالله الحرام دارد. اين امر در دوره هاي مختلف سبب مي شد كه براي
نگهداري و تعويض اين پوشش منصبي با عنوان پرده داري در كنار ساير مناصب
خانه خدا ايجاد شود. اينكه اولين شخص چه كسي بود كه روي خانه كعبه را
پوشاند؟
در اخبار و روايات اسلامي به افراد مختلف اشاره شده است. چنانچه
در منابع تاريخي اين امر را به دوره حضرت ابراهيم و اسماعيل منسوب مي دارند
و گفته مي شود نخستين فردي كه نسبت به پوشش كعبه اقدام كرد:
1ـ ابراهيم يا اسماعيل ـ عليهما السلام ـ اولين كساني بودند كه خانة كعبه را پوشاندهاند.(1)
2ـ در روايات متعدّدي از اهل سنّت هم آمده است كه تُبّع (اسعد حميري)
اولين كسي است كه كعبه را با پوشش كامل پوشانيده و براي آن دري قرار داد تا
خانة كعبه بسته شود، اين سخن برخي از اهلسنت ميباشد.(2)
3ـ ابن حجر در اين زمينه روايات مختلفي را آورده و سپس اينگونه بين
روايات جمع مي كند: الف: اسماعيل اولين كسي است كه كعبه را پوشانده است. ب:
عدنان احتمالاً اولين شخصي است كه بعد از اسماعيل، كعبه را پوشانده است.
ج: تبع اولين كسي است كه كعبه را با انطاع (چرم) و وصايل (پارچهاي زينتي
از يمن) پوشانده است.(3)
نتيجه اينكه: مطابق رواياتي كه از اهلبيت ـ عليهم السلام ـ
به ويژه از حضرت امام صادق ـ عليهالسّلام ـ رسيده، بايد اولين پوشش كعبه
را از سوي ابراهيم يا اسماعيل ـ عليهما السّلام ـ دانست.(4)
سير تاريخي جنس و رنگ جامة كعبه:كعبه در جاهليّت با انطاع
(چرم) پوشانده ميشد، رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ خانة كعبه را
با پارچة يمني پوشانيد، بعد از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ عمر و
عثمان كعبه را با قَباطي كه پارچهاي از مصر و سفيد و نازك است پوشش
دادند.(5) بعضي هم گفتهاند: كعبه قبل از اسلام هم با قَباطي پوشيده
ميشد.(6)
هارون الرشيد در دوران خود فرمان داد كه جامة كعبه از قباطي
مصر بافته شود كه در سال 190 هجري آماده و بر كعبه انداخته شد.(7) در سال
200 هجري، حسين بن حسين أفطس طالبي علوي، رو به سوي مكه نهاد و در شورشي كه
ايجاد نمود مكه را به تصّرف خويش در آورد و به درون كعبه قدم گذارد و سپس
تمامي جامههاي آن را برداشت و از آن خود نمود. آن گاه به وسيلة دو جامه از
ابريشم سبك كه يكي زرد و ديگري سفيد بود كعبه را پوشانيد.(8)
در دوران خلافت مأمون به وي اطلاع دادند كه جامة ديباي قرمز
كعبه پيش از رسيدن زمان قرار دادن جامة دوم نمناك و فرسوده ميشود. مأمون
در اينباره از «مبارك طبري» كه در آن هنگام فرستادة ويژة او به مكه بود
پرسيد: كعبه در چه جامهاي بهتر و زيباتر خواهد بود؟ او در جواب گفت: در
جامة سپيد، پس مأمون فرمان داد جامهاي از ديباي سفيد بافتند و در سال 206
هجري بر كعبه معظمه آويختند.(9)
در بعضي از نوشتهها همچنين آمده است: در دوران جاهليّت،
قريش در پوشش كعبه به صورت اشتراكي عمل ميكردند، پوشش كعبه تا زمان ابو
ربيعة بن مغيرة به اين كيفّيت ادامه يافت و همو بود كه گفت: اين مسئوليت را
يك سال من به تنهائي به عهده ميگيرم و يك سال به عهدة قريش باشد و تا آخر
عمر اين كار را ادامه داد. سپس رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ كعبه را
با پارچة يماني پوشاند. علي ـ عليهالسّلام ـ و خلفاي سه گانه و مأمون و
متوّكل عباسي هم (اين گونه) به كعبه جامه پوشاندند.(10)
فاكهي گفته است: مأمون خليفة عباسي كعبه را با ديباي سفيد
پوشانيد، بعد از او همچنين بود تا در دوران فاطميون بين سالهاي 567ـ 297
هـ (فاطميون دولتي را در تونس تأسيس كرده و حكمراني آنان به مصر و سوريه و
لبنان و فلسطين گسترش يافت)(11) كعبه با ديباي سفيد پوشيده شد و محمد بن
سبكتكين جامة كعبه را از ديباي زرد تهيّه كرد.(12)
آغاز پوشش كعبه با رنگ سياه: الناصر لدين الله، خليفه
عباسي،(حكومت 575-622ه.ق) نخستين كسي است كه كعبه را با ديباي (ابريشم)
سياه رنگ پوشاند و از آن زمان به بعد تا كنون كعبه سالي يك بار با جامة
سياه پوشيده ميشود.(13)
فارسي ميگويد: از آن هنگام ديباي سياه همچنان به عنوان جامه براي كعبه معمول گرديد.(14)
علّت سياه بودن پوشش خانه كعبه: به نظر ميرسد با توّجه به
حرارت فوق العادة خورشيد در مكه و استقامت بيشتر رنگ سياه در برابر آفتاب
جامة كعبه از بهترين پارچهها با رنگ سياه تهيّه ميشود.
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پاورقی:
1. كليني، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران: دارالكتب الاسلاميّه، چاپ
سوم، 1367 ش، ج4، ص215 ج1. الحرالعاملي، محمد بن الحسن، وسائل الشيعه،
بيروت: دارالاحياء التراث العربي، چاپ پنجم، 1403ه، ج9، ص 324. و ابن حجر
عسقلاني، احمد بن علي، فتح الباري في شرح صحيح البخاري، بيروت: دارالكتب
العلميه، چاپ اول، 1410ه ، ج 3، ص 585.
2. ازرقي، محمدبن عبدالله، اخبار مكه، بيروت: دارالاندلس، ص250ـ 249 . ابن حجر عسقلاني، همان، ج3، ص 585.
3. ابن حجر عسقلاني، همان، ج3، ص586.
4. صدوق، محمد بن علي بن الحسين، من لايحضره الفقيه، قم: مؤسسة النشر الاسلامي، 1404ه ،ج2، ص232 و ص235، ج 2286.
5. الازرقي، پیشین، ص 253. ابن حجر عسقلاني، پیشین، ج3، ص585.
6. ابن هشام، السيرة النبوّية، بيروت: داراحياء التراث العربي،( بی تا)ج2، ص211.
7. فصلنامه ميقات حج، شماره 26، زمستان 1377، ص116.
8. همان، ص116.
9. همان، ص117ـ 116.
10. ابن هشام، پیشین، ج1، ص25، پاورقي شماره 4.
11. المنجد في الاعلام، مادّه فطم.
12. ابن حجر عسقلاني، پیشین، ج3، ص587.
13. همان، ص587. ابن هشام، پیشین، پاورقي.
14. فضلنامه ميقات حج، پیشین، ص122.