غلامعلی حداد عادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی از سخنرانان این مراسم بود که طی سخنانی گفت: در چهار دهه اخیر در میان دو کشور همسایه و همکیش تاریخی یعنی ایران و افغانستان تحولات شگرفی روی داده که از نظر سیاسی، اجتماعی و فرهنگی قابل توجه است. ارکان بسیاری از امور در این دو کشور زیرورو شد، غمها و شادیهای فراوانی پدید آمد، شاید بعدها تاریخنگاران مناسبات میان دو ملت ایران و افغانستان را از بعد از کودتای افغانستان و انقلاب اسلامی بنویسند و ابعاد مختلف تاثیرگذاری این تحولات را تشریح کنند. یکی از اتفاقاتی که در این چهار دهه افتاده مهاجرت جمع کثیری از خواهران و برادران افغانستانی به ایران بوده که خود داستان طولانی دارد و با تلخیها و شیرینیهای فراوان این مهاجرت هم در داخل ایران و هم در افغانستان آثار گوناگونی داشته است.
رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی ادامه داد: یکی از برشهایی که میتوان به این واقعیت زد، تاثیر در زبان و ادبیات فارسی بوده و از این حیث مهاجرت افغانها به ایران قابل تجزیه و تحلیل است. ظهور شاعران متعدد در ایران و انتشار آثار نویسندگان و محققان متعدد که جزیی از ادب فارسی و سرمایه زبان فارسی است، از نتایج مهاجرتها محسوب میشود. از جمله کسانی که به عنوان یک شاعر برجسته در فرآیند این مهاجرت در ایران شناخته شده محمدکاظم کاظمی است. وجود او در ایران، به خودی خود یک پیام است. او با شعر خود به ما ایرانیها اعلام میکند که قلمرو زبان فارسی محدود به ایران نمیشود و شعر و زبان فارسی قلمرویی پهناورتر از ایران امروز دارد.
وی افزود: حضور کاظمی در ایران و اقدامات ارزنده او برای ما بسیار خوشایند است و اعتماد به نفس بیشتری به ما میدهد وقتی ما حس میکنیم که شاعری از دوردست به ایران آمده و با زبان فاخر و سلیسی به زبان فارسی شعر میسراید. این قوت زبانی ما را نشان میدهد که ما و همسایگان افغانستانی به آن زبان سخن میگوییم. علاوه بر این اشتراکات در زبان و ادبیات معرف اشتراکات فرهنگی و تاریخ طولانی مشترکی است که با مردم افغانستان داشتهایم. کاظمی زبان فاخر و استواری دارد در حالی که بنمایههای شعر خراسان در شعر او دیده میشود. وقتی شعر کاظمی را از افغانستان میخوانیم و میشنویم به یاد بزرگانی میافتیم که سرحلقه شاعران فارسیزبان در طول تاریخ بودهاند.
حدادعادل در ادامه سخنانش اظهار داشت: زبان فارسی که امروز موظف به پاسداری از آن هستیم، رودی است که سرچشمه اولیه آن در سرزمینی بوده که کاظمیها به آن تعلق دارند و اصالت را به خوبی در کلام، شعر و نثر کاظمی میبینیم. در عین حال زبان و بیان کاظمی، زبان و بیان شاعر امروز است. یعنی شعر او بوی کهنگی نمیدهد. شعر امروز است اما ستونهای اصلی شعر او استوار بوده و از سبک خراسانی است که با بهرههایی از سبک عراقی و هندی پایدار مانده ولی زبانی بسیار صمیمانه دارد.
رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی شعر محمدکاظم کاظمی را شعر اعتراض دانست و گفت: شعر او شعر درد و رنج سرزمینی است که حداقل نزدیک به 40 سال است دوران پرآشوبی را سپری میکند و هنوز هم این دوران سخت برای این ملت ادامه دارد. شعر کاظمی بغض در گلو شکسته یک ملت است ما در دهههای پیش شاعران بزرگی از افغانستان مانند خلیلالله خلیلی را میشناسیم. امروز خوشحال هستیم که شاعر دیگری از تبار افغانستان، ایران را به عنوان وطن دوم خود اختیار کرده و حلقه وصلی میان زبان و ادب فارسی در ایران و افغانستان شده است.
وی در ادامه سخنانش بیان کرد: کاظمی فقط یک شاعر نیست او زبانشناس و پژوهشگری است که به سرنوشت و سرگذشت زبان فارسی و قلمروهای فارسیزبانان توجهی عالمانه دارد. تحلیلهای او از زبان دری در افغانستان و فرصتها و تهدیدهایی که در راه این زبان موجود بوده است میان آثارش به چشم میخورد. او در کتاب «نقد بیدل» یک پژوهشگر سختکوش و با انضباط که گویی کار دیگری جز پژوهش ندارد، در کتاب «زبان فارسی» یک منضبط فکری که روند تحولات، فرصتها و تهدیدها را تشریح میکند و در میان شعرش شاعری موفق و مسلط ظاهر شده است. این شاخصهها توانسته کاظمی را در میان هم ردیفان خود برجسته کند. شعر او شعری انسانی و والاقدر است و کلامش در خدمت ملت و امت اسلامی به کار گرفته شده است.
حدادعادل گفت: فرهنگستان زبان و ادب فارسی به شاعری مانند کاظمی که عضو وابسته به این فرهنگستان است افتخار میکند، او با فرهنگستان همکاریهایی دارد و در شورای برونمرزی ما که با افغانستان مرتبط است شرکت میکند. من اطمینان دارم در آینده فارسیزبانان و ادیبان ایران و افغانستان از وجود فکر و قلم او استفادههای بیشتری میکنند.