کد خبر: ۱۹۴۴۳۴
زمان انتشار: ۱۲:۴۶     ۱۴ دی ۱۳۹۲
بازی ایرانی در زمین «پسر خوب یهودی»
به گزارش 598 به نقل از روزنامه قدس، این روزها، بحث فیلتر شدن برخی شبکه‌های اجتماعی مانند وی‌چت و وایبر و از طرفی تلاشها برای رفع فیلتر فیسبوک، یکی از مباحث مهم در حوزه فضای مجازی در کشور است. البته فیلتر شدن فیسبوک، وی‌چت و وایبر، بر اساس قانون و با تشخیص کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه انجام شده که اعضای مختلف و متعدد و البته با سلیقه‌های گوناگونی دارد. ناگفته پیداست که فیلتر شدن این شبکه‌ها اعتراض انبوهی از کاربران را در پی دارد که بنا به گفته فروشندگان گوشی‌های هوشمند جدید یا همان اسمارت‌فونها، بسیاری از آنها تنها برای حضور در شبکه‌هایی مانند وی‌چت، وایبر، اینستاگرام و ... در ماههای گذشته به بازار تلفنهای همراه هجوم آورده و تولیدکنندگان این گوشی‌ها را خوشحال کرده‌اند.

موافقان و مخالفان این شبکه‌ها هر کدام دلایلی برای گفته‌های خود دارند.

چیزی که مشخص است این که متأسفانه فرهنگ حضور در این شبکه‌ها و لااقل اطلاعات کافی درباره خطرات چنین حضورهایی برای کاربران ایرانی بدرستی تبیین نشده است. از سویی همه می‌پذیرند که بازی در میدان این شبکه‌ها، بازی در میدان بیگانگان – در مواردی مانند فیسبوک، دشمنان صهیونیست – است اما برخی می‌گویند انواع مشابه داخلی آن را با کیفیت و امنیت بالا نداریم و مجبوریم! بهرحال از آنجا که حضور در این شبکه‌ها، گاه برخی افراد را از زندگی انداخته و برای بسیاری نیز مشکلاتی ایجاد کرده، در این باره با «روح‌ا... مؤمن‌نسب»، کارشناس و تحلیلگر فضای مجازی به گفت‌وگو نشسته‌ایم.
 

  استفاده از شبکه‌های اجتماعی مانند فیسبوک، وی چت، اینستاگرام، گوگل پلاس و... در جهان و به تبع در کشور ما، رواج پیدا کرده و در حال فراگیر شدن است. احساس من این است که استفاده از این ابزار ارتباطی بر خلاف ابزارهایی مانند «ایمیل» چندان مورد توجه فرهیختگان، اهل علم و دانشمندان نیست. یعنی این طبقه از جامعه، کمتر برای چنین فعالیت‌هایی وقت می‌گذارند. تحلیل شما چیست؟

-  این نظریه شما را تا حد زیادی می‌توان تأیید کرد؛ البته استثناهایی هم وجود دارد ولی عموماً این‌گونه است. شاید دلیل اصلی آن این باشد که این‌گونه شبکه‌های اجتماعی دارای یک به‌هم‌ریختگی و بی‌نظمی خاصی هستند و افراد می‌توانند با هویت‌های مجازی و رد و بدل کردن مطالبِ کذب یا حداقل تأیید نشده، شخصیت و جایگاه اجتماعی صاحبانِ اعتبار در جامعه را تخریب کنند یا با کسبِ شبه اعتبارِ مجازی و جلب اعتماد کاربران، از آنها کلاه‌برداری کنند یا آنها را دچار مشکل کرده و به کاربران زیان برسانند.

در حال حاضر بر فضای کنونی شبکه‌های اجتماعی قانون جنگل حاکم است، به این معنا که اگر کاری بر خلاف منافعِ صاحبان قدرت انجام دادید، حذف می‌شوید ولی اگر با مناسباتِ این فضا کاری نداشتید و به‌اصطلاح پایتان را روی دم آنها نگذاشتید، می‌توانید هر کاری دلتان خواست انجام دهید، در نتیجه این هرج‌ومرج، بسترِ رشد و تکثیر اندیشه‌ها و منش‌های انحرافی را فراهم می‌کند و باعث می‌شود جلو رشدِ اندیشه و علوم متعالی گرفته شود و ملاک‌های اخلاقی و ارزش‌های معنوی، جای خود را به منطقِ زور و جذابیت‌های غیر اخلاقی بدهند. با این توصیف شبکه‌های اجتماعی صهیونیستی-آمریکایی جذابیت خود را برای اهلِ فکر و اندیشه از دست داده‌اند.

 
  یکی از مباحثی که در این مقوله مطرح است این است که تقریباً همه میزبانان این فضا‌ها در خارج از کشور ما هستند. بخصوص مالکان و برنامه‌ریزان شبکه‌های بزرگی مانند «فیسبوک» اساساً از یهودیان نزدیک و‌ گاه وابسته به جریان صهیونیسم هستند. شما مطالعات زیادی در این خصوص داشته‌اید. حضور در چنین شبکه‌هایی چه خطراتی برای مردم دیگر کشور‌ها مثلاً کشور خودمان ایران می‌تواند داشته باشد؟

-  ببینید! مبنای تشکیل و اداره فیسبوک با توجه به تعلق مدیران آن به رژیم صهیونیستی، صهیونیستی است و اصولاً صهیونیست‌ها حیاتشان را در درگیری، جعل و غصب تعریف کرده‌اند، در نتیجه هرج‌ومرجِ حاکم بر این شبکه اجتماعی را می‌توان در این چارچوب ارزیابی کرد. در فضای بی‌قانونی، لاجرم بی‌فرهنگی شکل می‌گیرد زیرا بزه‌ها قابل ردگیری و بزهکاران قابل شناسایی نیستند و هر فرد می‌تواند با هویتِ فردِ دیگری فعالیت کند. ایجادِ ناهنجاری‌های اجتماعی، اتلافِ وقت، اخلال در روابط اجتماعی، ترویج بی‌حجابی، بی‌عفتی و بی‌بند و باری، ایجاد زمینه فرار مغز‌ها و استحاله نخبگان، انتشارِ فراگیرِ اخبار و اطلاعات تأیید نشده و مسموم، جمع‌آوری اطلاعات و شناسایی ذائقه شهروندان که فیسبوک را تبدیل به یک ماشین مخوف جاسوسیِ اطلاعاتی کرده است، فراهم کردنِ فرصت برای جعلِ هویت، کلاهبرداری، پولشویی، فیشینگ، قاچاق، رشد و یارگیری گروهک‌ها و سازمانهای تروریستی، توزیع مواد مخدر و مشروبات الکلی، زمینه سازیِ جذب و انحراف دختران عفیف ایرانی و ترویج مدلینگ، تغییر فرهنگ و باور‌ها، سیاست‌گذاریِ محتوایی مبتنی بر فرهنگِ منحط غرب با هدف مزیت بخشی به محتوای ضدفرهنگی و در راستای تهاجم فرهنگی، تحریف و مصادره به مطلوبِ وقایع و رخدادهای سیاسی و اجتماعی، جاسوسی، نقضِ حریم شخصی، جهت‌دهی به افکار و رفتار کاربران، کمک به فرقه‌های انحرافی و حتی نوعی فرقه سازی و ترویج موسیقی مبتذل و جایگزین کردن آن با موسیقی و محتوای فرهنگی فاخر ایرانی، فراهم کردنِ و تسهیل انحرافات اخلاقی و جنسی و ده‌ها فاجعه انسانیِ دیگر از جمله خطراتی است که این شبکه اجتماعی صهیونیستی برای کاربران و اجتماع ما دارد. شناسایی این تهدیدها برای ما مشخص می‌کند که چرا رئیس رژیم منحوس صهیونیستی در سفرِ سه روزه خود به زادگاه فیسبوک، رئیس این شبکه را «پسرِ خوبِ یهودی» می‌نامد و بار‌ها تاکید می‌کند که: «فیسبوک ابزار گسترش صلح به شیوه صهیونیستی است» و جایزه تاثیرگذار‌ترین یهودی جهان، از طرف اسرائیل به این صهیونیست جوان داده می‌شود، تا جایی که نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی را در جایگاه دومین صهیونیست تأثیرگذار، بعد از زاکربرگ، قرار می‌دهند! صلح به شیوه صهیونیستی چیزی نیست جز قتل و غارت و جعل و جنایت، یعنی‌‌ همان چیزهایی که اکنون زمینه آنها به طور اکمل در این تارنما فراهم شده و ما باید مراقب باشیم با اشتباهِ خود، اسرائیل کوچک را به اسرائیلِ بزرگ تبدیل نکنیم، آن هم اسرائیلی که مردم ما در آن به عنوان اسیر و برده به کار گرفته شده باشند!

  مباحث امنیتی، یکی از بزرگترین مسایلی است که درباره استفاده از شبکه‌های اجتماعی وجود دارد. می‌دانیم که مباحث مربوط به جاسوسی، سرقت و شنود اطلاعات، در مقیاس بسیار گسترده از طریق این سرویس‌ها انجام می‌شود. امروز گوگل یکی از هم پیمانان و بازوهای اصلی نهادهای اطلاعاتی و جاسوسی آمریکاست. رسوایی‌های اخیر آمریکا پس از لو رفتن اسنادی که «ادوارد اسنودن» منتشر کرد و موجب شد نزدیکترین هم‌پیمانان آمریکا هم بفهمند که در سطح مقام‌های عالی‌رتبه‌شان مورد جاسوسی قرار می‌گرفته‌اند باعث اعتراض‌های گسترده جهانی و به‌تازگی نیز تصویب قطعنامه‌ای در سازمان ملل شد که به شدت تجاوز به حریم خصوصی و جاسوسی از شهروندان دیگر کشور‌ها را محکوم می‌کند. درباره ملاحظاتِ امنیتیِ حاکم بر این سرویس‌ها توضیح دهید.

-  همان طور که می‌دانید و بار‌ها نیز گفته شده است، سایت فیسبوک یک شبکه پیچیده صهیونیستی است که وظیفه عمده آن کنترل افکار و تغییر رفتار کاربران است. مارک زوکربرگ، رئیس و مؤسس فیسبوک بار‌ها توسط رژیم صهیونیستی به‌عنوان تأثیرگذار‌ترین صهیونیست جهان انتخاب ‌شده و سگ‌های هار و نجسِ اسرائیلی این جوجه صهیونیست را از نتانیاهو هم صهیونیست‌تر می‌دانند. البته جاسوسی این پایگاه‌ها از کاربران خود در سراسر جهان مهم و بدیهی است اما کارکرد آنها فقط جاسوسی نیست. به نظر می‌رسد آمریکایی‌ها نقاط قوت انقلاب اسلامی ایران را شناسایی کرده‌اند و تلاش می‌کنند بدل آن را در قالب فضایی مجازی تولید کنند. مثلاً حضرت امام خمینی (ره) از طریق ایجادِ شبکه‌های اجتماعیِ واقعی در سطح مساجد و مدارس و دیگر مراکز اجتماع، انقلاب اسلامیِ ایران را به پیروزی رساندند و در واقع از پایگاه اجتماعی خود به‌عنوان یک رسانه غیرقابل‌کنترل استفاده کردند که عمده دستگاه‌های پیچیده اطلاعاتی جهان از جمله موساد و سیا هم نتوانستند بوسیله راه اندازی و حمایت از ساواک، در مقابل این شبکه اجتماعی مقاومت کنند. اصلی‌ترین عامل شکل‌گیری این شبکه‌های اجتماعی توسط امام، تسخیر قلب‌ها و محبوبیتِ زائدالوصف ایشان در میان مردم بود. شبکه‌های اجتماعی و به‌اصطلاح سرویس‌های مجازی عمده آمریکایی-صهیونیستی کنونی از جمله فیسبوک و توییتر به دنبال یک چنین چیزی هستند. آنها می‌خواهند ثروتِ اصلی عصر اطلاعات که خودِ اطلاعات است را در انحصار خود بگیرند و با کمترین مقاومتی، کنترل افکار و رفتار انسانها را به‌دست‌ گیرند و استعمار جدید را به‌راحتی شکل دهند. شعار ارتش ۲۰ میلیونی، بسیج مردمی و هر شهروند یک نیروی اطلاعاتی را اکنون لابی‌های صهیونیستی و آمریکایی‌ها در سرلوحه کارهای خود قرار داده‌اند و تا حدود زیادی هم موفق بوده‌اند.

 
  آیا آمارهایی از چگونگی استفاده و گذران وقت در شبکه‌های اجتماعی در دست هست؟ من با توجه به مشاهداتم احساس می‌کنم بخش زیادی از مشترکان این شبکه‌ها، حضوری تفریحی و تفننی و در بسیاری موارد از سر تلف کردن اوقات در این شبکه‌ها دارند؟

-  مبنای رشدِ این شبکه‌های اجتماعی، تکیه آنها بر نیازسازی و نیازسنجی از کاربران است. اگر دقت کنید تنها مزیتِ امثال فیسبوک برای ما، کاربرانِ ایرانیِ آن است و محتوای تبادل شده بین آنها. یعنی کاربرِ ایرانیِ فارسی‌زبان مطالبی را می‌نویسد و دیگر کاربرانِ ایرانیِ فارسی‌زبان آن مطالب را می‌خوانند و آنها را لایک کرده یا نظر خودشان را زیر آنها می‌نویسند. ارسال‌کننده و دریافت‌کننده اطلاعات عموماً شهروندانِ ایرانی هستند، در حالی‌که از یک ابزار صهیونیستی برای تماس و تبادل اطلاعات استفاده می‌کنند که این یک پدیده شگفت‌انگیز و بسیار عجیبِ جاری در اجتماعِ امروز است!

 امثالِ فیسبوک بر موجِ نیازهای جوانان سوار شده‌اند و حداکثر سوءاستفاده را از این نیاز‌ها می‌کنند. بررسی‌های موضعی فیسبوک نشان می‌دهد ۹۷درصد محتوای تبادل شده فارسی در آن، بی‌ارزش و اغلب مبتذل است که تنها برای جمع‌آوری لایک منتشر شده‌اند و ۳درصد باقی‌مانده نیز با استقبال کمی روبرو می‌شوند و عملاً تأثیرگذاری زیادی ندارند و می‌توان آنها را در فضای مشابهِ ایرانی نیز منتشر و مشاهده کرد. از طرفی وقت طلاست و طلا ثروت ملی و ثروتِ ملی ما امروز توسط دشمنانمان و از طریق این شبکه‌های اجتماعی آمریکایی در حالِ تاراج است.

 
 به مباحث امنیت خارجی اشاره شد. یکی از گرفتاری‌هایی که برای برخی کاربران رخ داده سوءاستفاده مجرمان اینترنتی، هرزه‌گردان و هرزه نویسان از اطلاعات و تصاویر آنهاست که موجب هتک حرمت‌های وحشتناک برخی افراد شده است. در این خصوص چه هشدارهایی به عموم کاربران می‌توان داد؟

-  کاربرانِ عزیز ایرانیِ اینترنت باید توجه داشته باشند به اینکه وقتی وارد فضای مجازی و اینترنت می‌شوند در واقع پنجره‌ای را رو به‌ خصوصی‌ترین بخش‌های زندگی خود بازکرده‌اند که میلیون‌ها نفر از سراسر جهان می‌توانند از آن پنجره وارد خانه‌های آنها شوند. در میان این افراد، تبهکاران و حتی جنایتکاران زیادی هم دیده می‌شوند که مترصد فرصتی هستند تا حریم خصوصی کاربران را نقض کرده و در خوش‌بینانه‌ترین حالت، باج‌گیری کنند.

بنده افراد بسیاری را می‌شناسم که به‌واسطه همین مشکلِ به ظاهر کوچک، کارشان به خودکشی رسیده یا زندگیشان دچار بحران و تلاطم و از هم‌ گسیختگی شده است. به‌عنوان مثال خانمی که عکس‌های ازدواجش را برای یکی از بستگانش در خارج از کشور ایمیل کرده بود و ناگهان با انتشار آنها در اینترنت مواجه شده بود، زیرا هکر توانسته بود ایمیلش را به‌راحتی هک کند؛ دختری که با یکی از دوستانش چتِ تصویری کرده بود و فیلم آن را بر روی اینترنت منتشر کرده بودند و همین عامل باعث شد او خودکشی کند؛ افرادی که به دام فیشینگ افتاده‌اند و میلیون‌ها تومان پول خود را از دست داده‌اند؛ جوانانی که از طریقِ همین شبکه‌های اجتماعی در اثر یک غفلت کوچک و اعتمادِ بی‌جا، جذبِ گروهک‌های تروریستی شده و پس از جنایات و ترورهای انجام‌شده دستگیر شدند، در گوشه‌ای از خانه پدریشان با رایانه‌شان کار می‌کردند و خانواده متوجه انحراف آنها نشدند تا زمانی که طناب دار را بر گردن فرزندشان دیدند و بسیاری مواردِ دیگر... البته امروزه مجرم‌ها را در سطح اینترنت تا حد زیادی می‌توان شناسایی و ردگیری کرد ولی وقتی افراد وارد سایت‌های فیلتر شده می‌شوند و به علائم هشداردهنده توجه نمی‌کنند، مسؤولیتِ تمام اتفاقاتی که برایشان می‌افتد را نیز باید به عهده بگیرند. در ضمن بنده به کاربرانِ ایرانی اکیداً توصیه می‌کنم برای وارد شدن به سایت‌های فیلتر شده از فیلترشکن استفاده نکنند چرا که استفاده از نرم‌افزار‌ها یا روش‌های دور زدن فیلترینگ ضمن به خطر انداختن مبانی اعتقادی و فرهنگی آنها و بالابردن امکانِ ورود ویروس‌ها به رایانه و تلفن همراه، گوشی و رایانه این عزیزان را در کنترل دیگران قرار می‌دهد. اتفاقاتِ پیش آمده نشان می‌دهد بسیاری از مشکلات مانند جاسوسی‌ها، سرقت اطلاعات و دزدی‌های اینترنتی از حساب‌های بانکی به‌وسیله همین فیلترشکنها و بدون اجازه صاحبان این رایانه‌ها انجام گرفته و باعثِ بروزِ مشکلاتِ زیادی برای برخی کاربران شده است.

 
  هرزه‌گردی، پرسه‌زنی و هرزه‌نگاری اینترنتی یکی از مشکلاتی است که پیشتر با وجود وبلاگ‌ها، ابعاد کوچک‌تری داشت و اکنون شبکه‌های اجتماعی در ابعاد وسیع به آن دامن زده‌اند. شما معتقد به چه برخوردی در این زمینه هستید. برخورد سلبی صرف و فیلتر کردن تمام این شبکه‌ها؟ در کنار برخوردهای قانونی، فرهنگسازی را تا چه حد ضروری می‌دانید با توجه به اینکه همواره امکان دور زدن فیلترینگ وجود دارد؟

-  در پاسخ به این سؤال، لازم است به چند نکته اساسی اشاره کنم:

نکته اول اینکه شبکه‌های اجتماعیِ صهیونیستی از جمله فیسبوک، علیرغم عنوان فریبنده‌شان، عملاً کارکردی ضد اجتماعی دارند. به این معنا که به تدریج کاربران خود را از خانواده و اجتماع دور می‌کنند و باعثِ ایجاد شکاف‌های عمیق اجتماعی شده‌اند و زمینه اختلالات روانی و رفتاری را در کاربران خود بوجود آورده‌اند، به‌نحوی‌که اغلبِ کاربران بعد از اولین استفاده‌های خود، به‌تدریج معتاد به این فضا‌ها شده و اعتیاد هم عاملِ اصلی انزوای آنها می‌شود. اگر دقت کنیم می‌بینیم کارکرد کنونی شبکه‌های اجتماعی اغلب به این سمت و سو پیش رفته است که به هر نحو ممکن کاربر را با خود درگیر کنند؛ در نتیجه با توجه به اینکه اغلبِ کاربرانِ این شبکه‌ها جوان هستند و جوانان نیز غالباً به تفریح و نشاط نیاز واقعی دارند، زمینه سوءاستفاده از این نیاز آنها بوجود می‌آید و در یک جمله امثال فیسبوک بر موج نیازهای بی‌پاسخ جوانان سوار هستند.

نکته دوم اینکه اگر زاویه نگاه خود را درست تنظیم کنیم می‌بینیم که اقدامات سلبیِ دولت در فضایِ مجازی، بارِ ایجابی‌اش بیشتر است! یعنی مثلاً وقتی پلیس آرامش، آزادی و حتی حیاتِ یک آدمکُش را می‌گیرد، آرامش و آزادی را برای بقیه مردم تأمین می‌کند. این اقدامِ پلیس برای آن جنایتکار جنبه سلبی بسیار تندی دارد ولی برای بقیه مردم یک اقدام ایجابی به حساب می‌آید و امنیت را که مهمترین بسترساز توسعه و پیشرفت است برای جامعه تامین می‌کند.

نکته سوم اینکه باید توجه داشت که فیلترشکن‌ها را چه کسانی طراحی کرده و هزینه هنگفت آن را پرداخت می‌کنند؟! مسلماً آمریکا و دیگر مستکبران جهان. خب آنها هم که دلشان برای ملتِ ما نسوخته است و به دنبالِ منافعِ شیطانی خود هستند. در نتیجه معلوم می‌شود فیلترینگ توانسته است تا این حد از نفوذِ آنها بکاهد که به خاطر دور زدن و مختل کردنِ آن هزینه می‌کنند و برخی از مدیرانِ این پایگاه‌هایِ خارجی برای رفع فیلتر سایت‌های خود به دولتِ ایران درخواست ارسال کرده‌اند.

نکته چهارم اینکه قطعاً فیلتر کردن این سایت‌ها مشکلی را حل نمی‌کند، بلکه از عمقِ فاجعه می‌کاهد و سرعتِ پیشرفت دشمن را کم می‌کند و می‌توان به‌عنوان یک راهکارِ مکمل به فیلترینگ نگاه کرد؛ اما راهِ درست، دائمی، مؤثر و کارآمد آن است که همزمان با فیلترینگِ یک سایتِ خارجی، بر توانِ جوانانِ نخبه ایرانی تکیه کنیم و با تشویق و تقویت آنها، دستان شیطانِ بزرگ را از سرزمین مجازی خود قطع کنیم. در غیر این صورت دشمن فرصت پیدا می‌کند با سوءاستفاده از نیازهای کاربران به مرزهای مجازی ما تجاوز کرده و ارزش‌ها، امنیت و آرامش مردمِ ما را از آنها بگیرد.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها