کد خبر: ۱۹۳۴۴
زمان انتشار: ۱۰:۵۵     ۱۵ شهريور ۱۳۹۰
بی باک؛ مهدی صاحبی: علما و بزرگان حقیقی دینی و اخلاقی، همواره مشی شان بر آن بوده تا در مقابل انتقادات و حتی توهین های مخالفان خود صبر و سکوت پیشه کنند و هیچگاه برای دفاع از آبرو و عزت خود وارد میدان نشده و از مقابله به مثل خودداری می نمایند از همین رو زمانی که روحانی سیاست زده و معلوم الحالی چون حجتی کرمانی به بهانه توصیه های اخلاقی و با نقاب دلسوزی برای نظام و مردم، سلسه نامه های سرگشاده ای خطاب به حضرت علامه مصباح یزدی می نویسد و همچون سایر دوستان اصلاح طلب خود، بدترین توهین ها و اتهامات را به وی روا می دارد، با بی توجهی و عدم واکنش حضرت علامه مصباح یزدی روبرو می شود که این موضوع برای حجتی کرمانی که هدف عمده اش راه اندازی موج جدید تخریب ها علیه حضرت علامه بوده است، به گونه سنگین تمام می شود از همین رو آقای حجتی در ابتدای نامه سیاسی دومّش، از اینکه با عصبانیت می نویسد: " از برادر ارجمندم حضرت استاد مصباح یزدی جداً گله‌مندم که در قبال نامۀ من سکوت اختیار فرموده‌، در ردّ یا قبول جزئی یا کلی آن اظهار نظری نکرده‌اند"

حجتی کرمانی یا همان روحانی حامی خاندان زیاده خواه قدرت و ثروت در کشور، که همچون برخی دیگر از خواص بی بصیرت و مدعیان دلسوزی برای نظام که در ایام فتنه در کما بود و توطئه براندازی را مشاهده ننموده است و بعد از آرام شدن کامل مملکت به یکباره دلش برای نظام و مردم احساس سوز (!) کرده است، بار دیگر دست به قلم شده و به اصطلاح یک نامه سرگشاده خطاب به حضرت علامه مصباح یزدی نوشته است.

نامه ای که با اندک تاملی اوج عصبانیت و کینه ورزی وی علیه حضرت علامه مصباح را برملا می کند.

سرگشاده ای که از روی عقده گشایی نسبت به شکستهای علمی وی در مناظرات تلویزیونی سال 78 در مقابل علامه مصباح و شکستهای سیاسی دوستان وی در انتخاباتهای اخیر و عدم ورود عمار پایداری به بازیهای سیاسی طراحی شده توسط خاندان زیاده خواه قدرت و ثروت می باشد.

سوء استفاده از نام امام (ره) و رهبری و برچهره زدن نقاب ولایتمداری به منظور فریب افکار عمومی و نهایتا غیرولایتمدار جلوه دادن منتقدین خود که کاملا با مواضع گذشته  و سکوتهای مستمر وی در سالهای اخیر ناهمگون می باشد، نشان از ماهیت و شخصیت سیاست زده و دوگانه وی دارد.

حجتی کرمانی در نامه سرگشاده ی دوم خود خطاب به علامه مصباح یزدی، به جای ارائه پاسخی قانع کننده به انتقادات وارده به خود، سعی کرده است تا با تمسخر، تحقیر و توهین از کنار مسائل بگذرد و در آستانه انتخابات مجلس شورای اسلامی، فضای سیاسی کشور را برای ورود خواص بی بصیرت و حامیان فتنه آماده نماید که در بخشی از نامه دوّمش این موضوع کاملا مشهود است.

وی در واکنش به انتقاد برخی اهالی رسانه از جمله این حقیر پیرامون محتوای نامه سرگشاده اوّل وی، علی رغم ادعای اخلاق مداری اش ،  شیوه ای غیر عالمانه و عوامانه در پیش گرفته است و به هیچ یک از سئوالات منتقدین خود پاسخی قانع کننده نداده است  بلکه صرفا سعی نموده تا به سبک دوستان اصلاح طلب خود اهدافش را با تحقیر دیگران و توهین به مخالفان خود پیش ببرد که این خود محکمترین دلیل بر سیاسی کاری و عدم حسن نیت وی می باشد. البته لازم بذکر است که این شیوه تحقیر و توهین خفت بار به جای پاسخگویی به ابهامات و انتقادات مخالفان، در گذشته از سوی فائزه هاشمی یا همان دخت مراد محبوب آقای حجتی کرمانی بارها اجرا شده است و منتخب ملت را با الفاظی تحقیر آمیز خطاب کرده است.

به هر حال آقای حجتی کرمانی که این روزها سعی دارد تا بار دیگر رسانه ای شود و پروژه تخریب علامه مصباح را دنبال نماید، در نامه سرگشاده دیگری خطاب به علامه مصباح یزدی تا توانسته به رئیس جمهور منتخب ملت، علامه مصباح و منتقدین خود توهین نموده و از اینکه حضرت علامه مصباح یزدی با درایت و متانت مثال زدنی خود وارد بازی سیاسی طراحی شده از جانب خاندان زیاده خواه قدرت و ثروت نشده است و نسبت به شایعه پراکنی و افترائات وی، واکنشی نشان نداده اند، حسابی عصبانی شده و در این نامه افترائات و توهین های قبلی خویش را تکرار کرده و نسبت به انتقادات مخالف خود، واکنشی تند به سبک منطق چاله میدانی داده است که این نوع برخورد از سوی وی که تا این حد جانماز آب کشیده و ادعای اخلاق مداری دارد، یک رسوایی صریح و شفاف می باشد.

وی در بخشی از نامه سرگشاده دوّم خود به متن انتقادی چندی پیش این حقیر اشاره کرده و نوشته است:

 نویسندۀ دیگری ( مدیر مسئول پایگاه خبری بی باک) تحت عنوان «نکاتی پیرامون نامۀ سرگشاده حجتی کرمانی به علامه مصباح»، پس از آنکه نامۀ مرا «تکرار سناریوهای مریدان یک خاندان خاص» می‌شمارد، می‌نویسد: «ای کاش آقای حجتی کرمانی اگر حال نوشتن نامه سرگشاده علیه فتنه‌گران را... نداشتند لااقل سکوت مشکوک خود را می‌شکستند و از رندان (؟) روزگار اعلام برائت می‌نمودند».

وی همچنین می افزاید: نویسنده این سخن مرا خطاب به آقای مصباح که شما با تعابیر متفاوت سخن گذشتۀ مرا تصدیق می‌فرمائید، «سخنانی کذب و دروغ نسبت به حضرت علامه مصباح یزدی» دانسته است.

حجتی کرمانی همچنین نوشت: وی ( مدیر مسئول پایگاه خبری بی باک) با تغافل از اینکه رهبر انقلاب، پیوسته ضمن ارشادات لازم و یادآوری کاستیها، از دولتهای پیشین حمایت کرده‌اند می‌نویسد دولتهای هاشمی و خاتمی «سالها دین و فرهنگ و زندگی مردم را به تباهی کشانده و زیرساختهای کشور را به کلی (!!) نابود کرده‌اند»

حجتی کرمانی به جای پاسخی قانع کننده به موضوعات متعدد مطرح شده توسط اینجانب، در پاورقی نامه به اصطلاح سرگشاده ( یا همان عقده گشای ) خود با ادبیاتی غیرعالمانه و عوامانه نوشته اند: ای دل همۀ ما بسوزد به حال این دولت! جگرم کباب شد! آقای احمدی‌نژاد ویرانه‌ای را تحویل گرفت که پیش چشم امام و رهبر کنونی انقلاب، همه چیزش نابود شده بود و امام و رهبری هم پیوسته بر این نابودی صحه می‌گذاشتند و آن را تأیید می‌کردند!!

بگذریم از اخلاق مداری یک بام دو هوای آقای حجتی کرمانی و عدم توان پاسخ گویی وی به سئوالات متعدد این حقیر، امّا اینکه کجا و در چه جمعی حضرت امام راحل(ره) و مقام معظم رهبری بر نقایص و اشکالات دولتهای گذشته صحه (!) گذاشته اند نیز از همان ادعاهای جالب آقای حجتی کرمانی می باشد و جا دارد آقای حجتی کرمانی تنها یک مورد از صحه گذاشتن امام و رهبری بر نقایص و کوتاهی های دولتهای قبلی را ذکر نمایند و البته اگر آقای حجتی کرمانی بیشتر توضیح دهند که در چه عالمی و با کمک کدام متخصص امور ماوراء طبیعی ( مرتاض ، احضارکننده روح و... ) در دوران بعد از رحلت حضرت امام (ره) به خدمت ایشان رسیدند و از صحه گذاشتن امام راحل بزرگوارمان بر دولت آقای هاشمی و خاتمی کسب اطلاع نمودند، بسیار ممنون و متشکر می شویم.

حجتی کرمانی در ادامه می نویسد: " وی ( مدیر مسئول پایگاه خبری بی باک) آنگاه تنها «دولتمردان خدوم نهم و دهم» را مورد تأیید «مقام معظم رهبری» شمرده که علاوه بر حل مشکلات روز کشور باید بار کوتاهیهای بی‌شمار دولتهای قبلی را به تنهایی (!)بر دوش بکشد."

طرح این موضوع نیز آنچنان برای آقای حجتی کرمانی سنگین تمام شده است که وی همچون نامه سرگشاده اوّل خود شتابان در پاورقی نامه شان و در توضیح این بند از نقد مدیر مسئول سایت بی باک که هنوز ارتباط آن ( توضیح آقای حجتی در پاورقی ) با متن انتقادی استناد شده برایمان کشف نگردیده است، نوشت:
" نویسنده که ذوق ادبیش گل کرده می‌نویسد: ... کرمان و یزد کویری است و ماهیگیری در کویر کار عاقلانه‌ای نمی‌باشد. وی با تغافل از اینکه آقای مصباح هم یزدی است می‌نویسد: «... عمّار را عمّاریون می‌شناسند و محبتش از دلها بیرن رفتنی نیست». گویا نویسنده معتقد است «عمّار یزدی» می‌تواند در کویر ماهیگیری کند!!. "

البته اینکه آقای حجتی کرمانی ادعا دارند که " وی با تغافل از اینکه آقای مصباح هم یزدی است ...." موهومات ذهنی خود را نتیجه گرفته اند حداقل برای منتقدین ایشان مفید و موثر خواهد بود تا  از این پس خود را موظف بدانند که به همراه درج مطالب خود در رسانه ها، در مکتوبی  جداگانه و با استفاده از کلمات ساده ابتدایی درباره برخی جملات نه چندان پیچیده ادبی خود، شرح و تفسیری خدمت ایشان ارسال کنند تا وی همچون این گاف عجیب شان، از نکته اصلی دقت نویسنده به "یزدی بودن علامه مصباح" ، برداشت تغافل ننمایند.

حجتی کرمانی در ادامه در یک نتیجه گیری و ادعایی جالب و با قیافه ای ولایتمدارانه و انقلابی، مدیر مسئول سایت بی باک را به ضدولایت و مخالف نظام بودن و از طرفی هم کاسه با جریان مطرود انحرافی متهم می کند و با آسمان به ریسمان بافتنهای اختصاصی حامیان خاندان زیاده خواه قدرت و ثروت، می نویسد:

" آیا نویسنده می‌فهمد که تلویحاً دارد قصور یا تقصیر را متوجه امام خمینی و رهبر انقلاب کنونی می‌کند که نظرات و تأییدات ایشان در مورد آقای هاشمی و آقای خاتمی در تاریخ انقلاب ثبت شده است؟

وی همچنین بعد از توهین ها و تخریب های مکرر اش علیه حضرت علامه مصباح یزدی ، به یکباره نقش وکیل مدافع علامه مصباح و روحانیت معزز را ایفا می کند و در اقدامی جالب، منتقدین خود را منحرف و مخالف نظام و روحانیت معرفی کند و می نویسد: من بر این باورم که دو گروه متخاصم جدید که یکی شعار هواداری استاد مصباح را می‌دهد و دیگری هم هوادار امام زمان(ع) و مکتب ایرانی است و خود را در دوران «ظهور صغیر» می‌داند، دانسته یا نادانسته، دو لبۀ یک «قیچی»‌اند که روحانیت و رهبری را نشانه گرفته‌اند و بهترین شاهد آن، سخنان اخیر آقای... است که می‌گوید: امام گفت مردم نیامدند «آقا» گفت مردم نیامدند... اما احمدی‌نژاد بود که مردم را آورد!! یعنی: الفاتحه! تازه، این اول ماجراست... باش تا صبح دولتش بدمد... ولتعلمن نبأه بعد حین."

در پایان جا دارد تا ضمن تاکید و درخواست پاسخ روشن به سئوالات قبلی خود از آقای حجتی کرمانی که در پایان این متن خواهد آمد، نکاتی را خدمت ایشان عرض نمایم.

جناب آقای حجتی!  نویسنده این مطالبی که منجر به عصبانیت و خشم حضرتعالی گردیده و شما را وادار به نگارش نامه سرگشاده دوّم و شاید سوم و چهارم و... کرده است، اتفاقا از هم استانی های حضرتعالی و همشهری جناب آقای هاشمی رفسنجانی می باشد و حداقل با وضعیت مردم مستضعف و محروم استان زادگاه مشترکمان به خوبی آشناست.

استانی که برخی مردم مناطق محروم و کپرنشین آن، سالها از مشکلات آب، برق، بهداشت‌، مسکن و ... رنج می‌بردند امّا دولتمردان محبوب حضرتعالی ( همانهایی که از دیدگاه حضرتعالی غده سرطانی نبودند ) عارشان می آمد برای یکبار هم که شده به آنها سری بزنند و با مشکلات متعدد و زندگی مشقت بارشان آشنا شوند.

 دولتمردانی که راس هرمشان ، اتفاقا از قبال همان مردم محروم و مستضعف به کاخ و ویلاهایشان رسیده بودند امّا غده سرطانی مورد نظر حضرتعالی به کاخ و ساختمانهای آسمان خراش برخی مسئولین پشت کرد و با لبیک به فرمایشات مقام معظم رهبری (حفظه الله) در کنار کپرنشینان رنجیده نشست و برای فردایشان بدون هیچ چشم داشتی قدمی عملی برداشت تا مفتخر به نشان رئیس جمهور خدمتگزار از دو لب مقام معظم رهبری گردید.

جناب آقای کرمانی! بر همگان روشن است که منتقدین حضرتعالی، در مقابل انحرافات و نقایص دولت فعلی نیز به هیچ وجه سکوت نکرده و نخواهند کرد امّا اینکه از امام(ره) و رهبری مایه بگذارید و برای تخریب وجه دولت خدمتگزار و تلاشهای بی نظیرش و شخصیتهای حامی آن، همه اتفاقات و نکات مثبت رخ داده در کشور را نادیده بگیرید و منتقدین خود را متهم توهین به امام (ره) و رهبری کنید، از همان روضه های است که مستمع را به خنده وا می دارد و بعید می دانم با بصیرت فعلی ملت شریف ایران، کسی از این قبیل "لالایی" ها خوابش ببرد.

جناب آقای صحه گذار! حضرتعالی که مکررا از حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری مایه گذاشته اید قطعا  قادر پاسخ به این سئوالات ابتدایی و بدیهی  خواهید بود که آیا حضرت امام (ره) از همان ابتدا بر بنی صدر نظر مثبت داشتند یا صرفا به احترام رای ملت، سکوت کردند و زمانی که او را از مسئولیت کنار گذاشتند، دلایل عزل وی را با مردم در میان گذاشتند؟ آیا ملاک حضرت امام برای تشخیص میزان تعهد و تدین افراد، حال فعلی آنها بود یا وضعیت گذشته و سابقه و سفیدی موی شان؟! آیا نظر فعلی حضرت امام خامنه ای پیرامون سیاستمداری که متهم به سرکردگی فتنه می باشد و در سفرش به ایتالیا براحتی دستش در دست زنان نامحرم و عریان چفت می شود، همان است که حضرتعالی ادعا می کنید؟! اینکه حضرت امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری ( حفظه الله) به تصمیم و رای ملت احترام گذاشته اند و از منتخب مردم تا حد امکان حمایت کرده اند آیا دال بر مصونیت و پاکی دولتمردان اصلاحات خاتمی و هاشمی است؟!

بسیار جای تعجب دارد که حضرتعالی سعی دارید تا خطا و کوتاهی افرادی چون خاتمی و هاشمی را به پای نظام و امام و رهبری می نویسید ( که این خود بزرگترین توهین به بنیانگذار جمهوری اسلامی و مقام معظم رهبری است) و انتقاد از عملکرد اینچنین افرادی را، در مقابل امام و رهبری و روحانیت معزز قرار گرفتن تعبیر می کنید!

 البته با این سبک استدلال حضرتعالی ، اکنون بیش از گذشته به علل شکست حضرتعالی در مناظرات سال 78 با حضرت علامه مصباح یزدی آگاه شدم. چه صغرایی! چه کبرایی! ماشاء الله به این حد وسط و حسن نتیجه گیری!

البته جا دارد تا بار دیگر از شخص حضرتعالی سئوال نمایم که در سالهای اخیر  تا چه حد شخص شما به خواسته های امام و رهبری جامعه عمل پوشانده اید؟ مثلا زمانی که مقام معظم رهبری به برخی خواص و ساکتین فتنه حکم کردند که سکوتشان را بشکنند و در مقابل جریان فتنه صریحا موضع گیری کنند، واکنش حضرتعالی چه بود؟ آیا آنروزها بنابرادعای امروزتان جامعه ولایتمداری به تن کردید یا به فکر تنظیم نامه های سرگشاده و احیانا بدون سلامی برای این روزها بودید؟!


به هر حال ملت ایران از اخلاق مداری یک بام دو هوا و گریه و زاری برای اموات خاندان زیاده خواه قدرت و ثروت به کلی بیزارند و با رای قاطعشان در انتخاباتهای گذشته آنرا به اثبات رسانده اند؟ و اینکه حضرتعالی با سری در زیر برف بخواهید برای بزرگانی چون حضرت علامه مصباح یزدی درس تقوا و بصیرت بدهید ، به قطع راه بجایی نخواهید برد و اینکه به رئیس جمهور محترم و منتخب ملت بزرگ ایران توهین کنید و همگام با یک نویسنده هتاک که متاسفانه از قبال خاندان قدرت از حاشیه امنیتی بالایی نیز برخوردار است، از وی به غده سرطانی تعبیر کنید و حضرت علامه مصباح را صریحا ظالم بخوانید و خود را جای بزرگان اخلاقی بنشانید و دستی به ریش بکشید و با دست دیگر قلم فرسایی کنید از همان نوع اخلاق مداری هایست که ویژه جریانات انحرافی و زیاده خواه است که  حضرتعالی از این انتساب قطعا رنجیده خواهید شد.

امّا اینکه حضرتعالی علامه مصباح یزدی را سفارش به تقوا و اخلاق و بصیرت نمایید، جالبترین طنزی بود که برای مردم به نمایش گذاشتید. علامه مصباح بنابر تصریح اخیر مقام معظم رهبری از چنان بینش و بصیرت و تقوایی برخودارند که هیچ یکی از توهینهای صریح و با کنایه حضرتعالی ( ظالم، بی بصیرت و...) راهگشا برای دوستانتان نخواهد بود و ایشان بیش از دیگران بویژه شخص حضرتعالی به نیت شاگردان و مریدانشان آگاهند و در صورت تخلف هر یک از شاگردان و مریدانشان، با شجاعت همیشگی شان در مقابل خطاهای احتمالی آنها خواهند ایستاند که سخنرانی های انتقادی حضرت علامه علیه برخی اشخاص و جریانات انحرافی اصولگرایی بهترین موید این ادعا می باشد.

جناب آقای کرمانی! به قطع شما نیز معترفید اینکه عده ای در مقابل هتاکان و شایعه پراکنان و در دفاع از حضرت علامه مصباح یزدی، می نویسند و یا سخنرانی می نمایند از باب نیاز حضرت علامه به آنها نمی باشد بلکه آنها صرفا بنابر وظیفه و سیرت اسلامی و انقلابی خود، دفاع از عمار مظلوم زمانه را که عده ای در داخل همگام با گرگان خارجی بی رحمانه به جانش افتاده اند، تکلیف خویش می دانند و الا علامه مصباح یزدی بارها اثبات نموده است که خود را وامدار احدی جز حضرت باری تعالی نکرده است.

به هر حال ما همچنان منتظر پاسخ های قانع کننده آقای حجتی کرمانی به سئوالات مان می مانیم تا اگر ایشان به غیر ازتوهین،  مغلطه ، تمسخر و هتاکی، شیوه منطقی دیگری را یاد دارند، به نمایش بگذارند اگرچه نیازی به پاسخ و انتقاد به نامه سرگشاده دوّم ایشان نبود و ناتوانی ایشان در پاسخ به همان انتقادات و سئوالات اولی خود روشنگر بسیاری از واقعیتهاست.

وقتی آقای حجتی کرمانی در پاسخ به نقد یکی از اهالی رسانه نسبت کذایی به حضرات معصومین می بندد و اینچنین از زرتشتی زاده گی خود یاد می کند و آنرا مایه مباهات خود می داند و می نویسد: " ما ایرانیها همه زرتشتی‌زاده‌ایم و تنها در سلسله نسب، تفاوت داریم و این مایۀ مباهات ماست، زیرا امامان شیعه از امام سجاد(ع) تا امام زمان(عج) از سوی مادر به شهربانو، دختر یزدگرد سوم پادشاه ساسانی نَسَب می‌برند پس ما ایرانیانِ زرتشتی‌زاده، با امامان معصوم شیعه، قوم و خویشیم." جای تعجب نیست که هتاکی ، توهین و افترا بستن به غیر معصومین، شیوه مرسوم وی باشد.

در حالی که بر همگان واضح و روشن است که ائمه معصومین (علیهم السلام) مورد نظر آقای حجتی کرمانی، نه تنها زرتشی زاده نیستند و به دین سابق مادرشان افتخار نمی کنند بلکه از پدری معصوم و مادری مستبصره و مسلمان شده بدنیا آمده اند که آن مادر نیز اوج عزت و سربلندی خود را در هدایتش بدست خاندان عصمت می داند نه آئین سابقش که آقای حجتی کرمانی به آن افتخار می کند.

برای مشاهده متن نامه و انتقاد بی باک اینجا کلیک کنید
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:۱
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
ارسال نظرات
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۰۰:۲۱ - ۱۶ شهريور ۱۳۹۰
۰
۰
شایداقای حجتی بااین نامه هایش می خواهد خودش رادرحدواندازه علامه بزرگوار مصباح که الحق مطهری زمان ماست .نشان دهد امابایدبداند بااین رفتاربیشترخودش راتحقیرمی کند
پاسخ
جدیدترین اخبار پربازدید ها